گردش پر دردسر
صبح یک روز بهاری خانواده خرگوشها برای گردش به رودخانه رفتند. رودخانهی پرآب از بین درختان سبز جنگل راه باز کرده بود. خرگوشک و برفولک در کنار رودخانه بازی میکردند. مامان خرگوشه و بابا خرگوشه مشغول آماده کردن بورانی کاهو بودند. پرکلاغی قار قار کنان از راه رسید. آنقدر تند پرواز کرده بود که وقتی رسید نفس نفس زنان گفت:« قارقار، خبر خبر، آقا خرگوشه اومدی گردش؟! خبر نداری اقاگرگه و روباه مکار خونه و زندگیتو تصاحب کردن»
بابا خرگوشه کاهو را توی ظرف گذاشت، جستی زد و گفت:« یعنی چی تصاحب کردن؟»
پر کلاغی که تازه نفسش جا آمده بود گفت:«رفتن توی خونهی تو فکر نمیکنم دیگه بتونی بیرونشون کنی! اونها زورشون زیاده! باید به فکر یه خونهی جدید باشی»
مامان خرگوشه زد زیر گریه، اشک هایش روی لپهای سرخ و سفیدش جاری شد. در حالی که گوله گوله اشک میریخت گفت:« حالا چه کار کنیم باباخرگوشه؟»
بچهها که متوجه گریهی مامان خرگوشه و سروصدای پرکلاغی شدند بازی را رها کردند و خود را به مامان خرگوشه رساندند.
خرگوشک خودش را توی بغل مامان خرگوشه جا داد و گفت:«یعنی دیگه خونه نداریم؟»
بابا خرگوشه سرش را بالا گرفت سینهاش را جلو داد و گفت:«معلومه که داریم ما اونها رو از خونمون بیرون میکنیم.» به مامان خرگوشه که هنوز گریه میکرد گفت:« تو و بچهها همین جا بمونید من میرم پیش هدهد دانا»
و همراه پرکلاغی به سمت درخت کهنسال که خانهی هدهد دانا بود راه افتادند. وقتی به خانهی هدهد رسیدند او در حال مطالعه بود، کتاب را بست، عینکش را جابهجا کرد و گفت:«چه خبر شده پرکلاغی چرا سروصدا میکنی؟»
چشمش به بابا خرگوشه افتاد کاکلش را تکان داد و گفت:« چی شده باباخرگوشه؟ چرا رنگت پریده؟»
بابا خرگوشه خواست ماجرا را تعریف کند که پرکلاغی میان حرفش پرید و گفت:« امروز وقتی بابا خرگوشه و خانوادهاش به گردش رفته بودن دیدم که آقا گرگه و روباه مکار توی خونهش رفتن ،اونها خیلی طمع کارن!»
بابا خرگوشه با ناراحتی سرش را پایین انداخت و در حالی که از عصبانیت میلرزید گفت:«من باید خونهمو پس بگیرم اما تنهایی نمیتونم ، آقا گرگه و روباه مکار قبلا خونه دوتا از همسایهها رو هم به زور ازشون گرفتن!» هدهدبالی تکان داد نزدیکتر رفت و گفت ....
ادامه دارد.....
#روز_قدس
#فلسطین
#مرگ_بر_اسرائیل
#باران
🌸🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قصه های کودکانه
گردش پر دردسر صبح یک روز بهاری خانواده خرگوشها برای گردش به رودخانه رفتند. رودخانهی پرآب از بین د
گردش پر دردسر
ادامه قصه...
هدهد بالی تکان داد نزدیکتر رفت و گفت:«اگر همون موقع که خونهی همسایهها رو گرفته بودن کمکشون میکردین و خونه رو پس میگرفتین الان خونه تو رو نمیگرفتن، اما حالا هم دیر نشده اگر کاری نکنیم اونها کم کم به خونهی بقیه اهالی هم میرن همه از دستشون خسته شدن»
بابا خرگوشه که حالا کمی آرام شده بود گفت:« عالیه همه با هم شکستشون میدیم» پرکلاغی پر زد و خبر توی جنگل پیچید. خیلی زود همهی اهالی جلوی درخت کهنسال جمع شدند تا ببینند چه خبر شده است. همه با هم حرف میزدند و پچ پچ میکردند. بعضیها موافق این جنگ بودند و بعضی هم مخالف و همه نگران اتفاقاتی که قرار بود بیفتد. تا اینکه هدهد دانا روی بلندترین شاخهی درختنشست و گفت:«دوستان عزیز گرگ و روباه مکار چندروز پیش خونه اِمی خرگوشه و گوش دراز رو گرفتن و امروز هم خونه بابا خرگوشه رو! اگر کاری نکنیم فردا خونهی ما و شمارو تصاحب میکنن» دوباره همهمهای برپا شد، هر کس نظری داشت و حرفی زد.
اِمی خرگوشه با صدای لرزان گفت:«اخه گرگ خیلی قویه دندونهای تیز و چنگولهای قوی داره ما که نمیتونیم باهاش بجنگیم»
خاری خارپشته گفت:« ولی ما تعدادمون بیشتره و با کمک هم میتونیم اونها رو از جنگل دور کنیم من نگران خانوادهم هستم!»
بابا خرگوشه دستش را مشت کرد و در تایید حرف خاری خارپشته گفت:«بله درسته من نمیگذارم کسی بهم زور بگه»
دوباره بین حیوانات همهمه افتاد. هدهد دانا گفت:« دوستان برای این جنگ اصراری نیست هرکس دوست داره شر گرگ و روباه مکار برای همیشه از سر حیوانات جنگل کم بشه بره و تا میتونه سنگ جمع کنه و تا یک ساعت دیگه خودش رو به محلهی خرگوشها برسونه!»
همهی حیوانات پخش شدند. عدهی زیادی برای جمع کردن سنگ دست به کار شدند، و عدهای هم به خانههایشان برگشتند. ساعتی دیگر حیوانات جنگل سنگ به دست به محلهی خرگوشها رفتند. پرکلاغی به طرف خانهی بابا خرگوشه پرواز کرد و رفت، بلند داد زد:«قارقار آهای گرگ بدجنس، روباره مکار اگر جرات دارید بیایید بیرون» گرگه که سروصدا را شنید از خانه بیرون آمد ...
ادامه دارد....
#روز_قدس
#فلسطین
#مرگ_بر_اسرائیل
#باران
🌸🌸🌸🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#فلسطین
از آسمونْ امشب
گُلوله می باره
یه وقتایی موشک
یه وقتا خُمپاره
به زیرِ هر سَقفی
یه کودکی داره
با اِسترس هر شب
بُمبارو میشْماره
وَ مادرش او را
همیشه هَمواره
به دستِ پُر مِهرِ
خدایی میسپاره
که مهربونیِ او
همیشه بِسیاره
من آنْ فِلسطینم
که آرزو داره
بیگانه از خاکش
بیرون بِره آره
به لُطفِ اللّه و
تلاشِ چند باره
فلسطین از امروز
پیروزِ پِیکاره
نداره اسرائیل
دِگَر رَهِ چاره
نداره هیچ رنگی
به رویِ رُخساره
چرا که این ملّت
آمادگی داره
برای جنگیدن
با اسرائیل آره
دعای خیرِ ما
همیشه همواره
پیروزیِ اسلام
علیه کُفّارِه
* برای پیروزی فلسطین و قدس شریف دعا کنیم *
🍃شاعر : علیرضا قاسمی
.:.:. تکثیر و کپی برداری با ذکر نام کانال قصه های کودکانه مجاز می باشد .:.:.
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_فلسطین
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
4_5881715544435982959-mc.mp3
5.67M
#قصه_صوتی
🐝جوخه عسل (قسمت اول)
#توضیحات: از قصه های مهدوی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🌼🐝🍯🐝🍯🐝🌼
کانال قصه های کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🍃🌼
@Ghesehaye_koodakaneh
4_5902147004510766051-mc.mp3
7.35M
#قصه_صوتی
🐝جوخه عسل (قسمت دوم)
#توضیحات: از قصه های مهدوی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🌼🐝🍯🐝🍯🐝🌼
کانال قصه های کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🍃🌼
@Ghesehaye_koodakaneh
2_144140477269126216-mc.mp3
7.29M
#قصه_صوتی
🐝جوخه عسل (قسمت سوم)
#توضیحات: از قصه های مهدوی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🌼🐝🍯🐝🍯🐝🌼
کانال قصه های کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🍃🌼
@Ghesehaye_koodakaneh
4_5985486300814246603-mc.mp3
8.19M
#قصه_صوتی
🐝جوخه عسل (قسمت چهارم)
#توضیحات: از قصه های مهدوی
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🌼🐝🍯🐝🍯🐝🌼
کانال قصه های کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🍃🌼
@Ghesehaye_koodakaneh
در کشور همسایه ام ..
چه غریبانه زنان و کودکان..
چه غریبانه پدران و پسران ..
چه غریبانه
و وحشیانه …
جان می دهند !
و چه دردناک است مرگ انسانیت .
#فلسطین
#غزه
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
#قصه_مهدوی
🐜عنوان قصه:
🐝دشت مقدس🐝
🐝 #قسمت_اول
🐜قصه در مطلب بعدی می باشد👇
#فلسطین
🌸🐝🌸🐜🌸🐝🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دشت مقدس (1).mp3
15.44M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
#قصه_مهدوی
🐜عنوان قصه:
🐝دشت مقدس
🐝 #قسمت_اول
#فلسطین
🌸🐝🌸🐜🌸🐝🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
دشت مقدس (3).mp3
18.53M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
#قصه_مهدوی
🐜عنوان قصه:
🐝دشت مقدس🐝
🐝 #قسمت_سوم
قسمت اول
قسمت دوم
#فلسطین
🌸🐝🌸🐜🌸🐝🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
✍ شعر سپاه
🌹 شبا که ما می خوابیم
🌹 سپاهیا بیدارن
🌹 ما خواب خوش می بینیم
🌹 اونا پی شکارن
🌹 سپاهیا زرنگن
🌹 مثل شیر و پلنگن
🌹 با موشک و با پهپاد
🌹 با اسرائیل می جنگن
🌹 بچه های حاج قاسم
🌹 سربازای رهبرن
🌹 شجاع ، نترس و بی باک
🌹 مثلِ یلِ خیبرن
🌹 مدافعان حرم
🌹 حامیِ مظلومانن
🌹 فاتح غزه و قدس
🌹 یار مستضعفانن
✍ شاعر : حامد طرفی
#فلسطین
#قدس
#سپاه
#وعده_صادق
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4