eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
588 دنبال‌کننده
48 عکس
4 ویدیو
58 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
🌹پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نهج البلاغه فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ ( صلي ا
🌹 پیامبر صلی الله علیه و آله در نهج البلاغه ۲ خداوند پیامبرش را با نوری درخشان، و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدایتگر برانگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش  بهترین درختان است، که شاخه های آن راست و میوه های آن سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه، و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است، که در آنجا نام او بلند و دعوتش به همه جا رسید. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پیامبر (ص) شریعتهای ناشناخته را شناساند، و ریشه بدعتهای راه یافته در ادیان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقررات الهی را بیان فرمود... ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِی‏ءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْکِتَابِ الْهَادِی أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ مَوْلِدُهُ بِمَکَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَیْبَةَ عَلَا بِهَا ذِکْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ کَافِیَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِیَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِیَةٍ أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَیَّنَ بِهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ... بخشی از خطبه 161 نهج البلاغه @gholow
🔸ویژگی‌های شیعه در روایت مفضل مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِيَّاكَ وَ السَّفِلَةَ فَإِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ* وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ. مفضّل گفت: حضرت ابوعبدالله (امام صادق صلوات الله علیه) فرمود: شيعهٔ جعفر (عليه السّلام) كسى است كه شكم و فرج خود را از حرام باز دارد، به شدّت [عليه نفسش؟] جهاد كند، اعمالش را براى [رضاى] خالقش انجام دهد، به ثواب و پاداش او چشم اميد دارد و از عقوبتش مى‌هراسد. پس هر گاه اين گونه اشخاص را ديدى، [بدان كه] آنها شيعهٔ جعفر بن محمّد (عليهما السّلام) هستند. 📚 الكافي، ج‏2، ص233؛ صفات الشّیعة، ص7؛ الخصال، ج‏1، ص296 از برقی از محمد بن سنان از مفضل. رجال الكشی، ص306 إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ الْكُوفِيُّ، قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ الْمَوْصِلِيُّ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ، عَنِ الْمُفَضَّل‏. کشی این روایت را در باب ابوالخطاب آورده و در مجموع در چهار روایت از روایات این باب امر به تحرز از سفله را از امام صادق ع نقل کرده است. در برخی از این روایات به صورت روشن‌تری سفله به غالیان اطلاق شده است. بر این اساس روایت مفضل ظاهراً در مقام تحذیر از غالیان خطابی اباحی مطرح شده است. یکی از این روایات که صریحاً درباره ابوالخطاب است به نقل از مفضل (بدون ذکر پدرش) است (ص295). با این حال روایتی مشابه دربارة چنین تحدیری از ابوالخطاب با تعابیر متفاوت و مفصل‌تر از مفضل بن مزید است (ص297). از مفضل بن عمر روایتی بدین صورت نیز نقل شده است که ظاهراً نقل به معنای روایت اول است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْرِفَ أَصْحَابِي فَانْظُرْ إِلَى مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ خَافَ خَالِقَهُ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ إِذَا رَأَيْتَ هَؤُلَاءِ فَهَؤُلَاءِ أَصْحَابِي. (الكافي ط - الإسلامية، ج‏2، ص236) ___ * در شرح الأخبار، ج‏3، ص504، و حاشیه برخی نسخ کافی به جای «اشتد جهاده» آمده: «اشتد اجتهاده». با توجه به سیاق این روایت و نیز مجموعه روایات مشابه (قس: الكافي، ج‏2، ص76، 77، 78، 636؛ ج8، ص168)، به نظر می‌آید نسخه «اجتهاده» صحیح‌تر باشد. یعنی (در طاعات و خیرات) سخت‌کوش باشد. @gholow
شهادت حضرت محسن در هجوم به خانه صديقه طاهره حضرت فاطمه زهراء (ع) در روایت هشام بن الحکم رحمه الله در گزارش محمد بن احمد ملطی (م 377ق) مؤلف شافعی حشوی از آرای هشام بن الحکم آمده است: و أبا بكر مر بفاطمة عليهما السلام فرفس بطنها فأسقطت‏ (التنبيه و الرد على أهل الأهواء و البدع، ص22) روایاتی نسبت این گزارش به هشام بن الحکم را تأیید می‌کند. چنانکه در اثر مهم کتاب الردود تأليف عبد الله بن یزيد الفزاري، که از متکلمان برجسته و تأثير گذار اباضی مذهب کوفه (و بغداد) و شريک تجاری هشام بن الحکم و کاملا با او آشنا بوده (كمال الدين، ج‏2، ص362-363؛ علل الشرائع، ج‏1، ص203؛ الفصول المختارة ص50-51) نیز این مطلب آمده است: «وقام قوم من الشيعة وأفرطوا في علي کما روی لهم محدثهم أيضاً ... وأنّ أبابکر وعمر ضربا فاطمة بنت رسول الله صلی الله عليه وسلم حتی ألقت جنیناً» (ص 9 تا 10. متن کامل). ضرار بن عمرو قاضی (م 200ق) معتزلی نیز دیگر متکلمی است که با هشام و البته فزاری ارتباط داشت و در مجالس مناظرات با هشام و فزاری شرکت می‌کرد (رجال الكشي، ص259؛ كمال الدين، ج‏2، ص364-367؛ الفصول المختارة ص28؛ بحار الأنوار، ج‏69، ص149). او نیز در گزارش خود از رافضه (امامیه) همین مطلب را گزارش کرده است: ...وأنّ أبابكر وعُمَر ظَلَما وَضَرَبا فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللهِ حتّى ألقَت جَنيناً... (التحریش، ص52. متن کامل) «آن‌ها اعتقاد دارند ابوبکر و عمر به فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند و طوری به ایشان آسیب رساندند که بر اثر شدت ضربه، فرزندشان سِقط شد.» هم‌چنین در گزارش کتاب المقالات منسوب به ابوعلی جبائی (که به هر حال از دانشمندی معتزلی و متقدم است)، پس گزارش غصب فدک، ماجرای خطبه مسجد و سپس ماجرای حمله به حضرت زهرا و سقط جنین، به سند خود از یزید بن مروان نقل کرده که برخی از این وقایع را جعل مؤمن طاق دانسته است (متن کامل). کینه‌ورزانه بودن ادعای ابن مروان -که حتی نزد خود عامه نیز متهم است (تاريخ بغداد، ج‏14، ص349)- با وجود روایات مقدم بر مؤمن طاق (مانند خبر کتاب سلیم) مسلم است، ولی به هر حال، شاهدی بر آن است که این روایات در میان برخی از متکلمان سرشناس از اصحاب امام صادق ع مطرح بوده است، و متأسفانه به خاطر از میان رفتن کتب امامی مربوط به حضرت زهرا س، اسناد متصل آن‌ها در میان امامیه متقدم کمتر برجامانده است. ألا لعنة الله علی القوم الظالمین @gholow
الصحيح_في_كشف_بيت_فاطمة_ع_مهدي_خداميان_الآراني(1).pdf
8.08M
الصحيح في كشف بيت فاطمة ع مهدي خداميان الآراني این اثر با تفصیل به اسناد قضیه کشف خانه حضرت زهرا سلام الله علیها پرداخته است. @gholow
💠 اعتقاد به تفویض خلق و رزق به امامان صلوات اللّه علیهم باوری مشرکانه 🔸«اخْتَلَفَ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّيعَةِ فِي أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْأَئِمَّةِ (ص) أَنْ يَخْلُقُوا وَ يَرْزُقُوا. فَقَالَ قَوْمٌ هَذَا مُحَالٌ لَا يَجُوزُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّ الْأَجْسَامَ لَا يَقْدِرُ عَلَى خَلْقِهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ آخَرُونَ بَلِ اللَّهُ أَقْدَرَ الْأَئِمَّةَ عَلَى ذَلِكَ وَ فَوَّضَ إِلَيْهِمْ فَخَلَقُوا وَ رَزَقُوا وَ تَنَازَعُوا فِي ذَلِكَ نِزَاعاً شَدِيداً فَقَالَ قَائِلٌ مَا بَالُكُمْ لَا تَرْجِعُونَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ فَتَسْأَلُوهُ عَنْ ذَلِكَ لِيُوضِحَ لَكُمُ الْحَقَّ فِيهِ فَإِنَّهُ الطَّرِيقُ إِلَى صَاحِبِ الْأَمْرِ فَرَضِيَتِ الْجَمَاعَةُ بِأَبِي جَعْفَرٍ وَ سَلَّمَتْ وَ أَجَابَتْ إِلَى قَوْلِهِ فَكَتَبُوا الْمَسْأَلَةَ وَ أَنْفَذُوهَا إِلَيْهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ مِنْ جِهَتِهِ تَوْقِيعٌ نُسْخَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى هُوَ الَّذِي خَلَقَ الْأَجْسَامَ وَ قَسَّمَ الْأَرْزَاقَ لِأَنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا حَالٌّ فِي جِسْمٍ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ وَ أَمَّا الْأَئِمَّةُ (ع) فَإِنَّهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى فَيَخْلُقُ وَ يَسْأَلُونَهُ فَيَرْزُقُ إِيجَاباً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَ إِعْظَاماً لِحَقِّهِم.» (الاحتجاج، ج2، ص471) گروهی از شیعه در این که خداوند خلق و رزق را به ائمه ع تفویض کرده؛ اختلاف کردند. گروهی گفتند: این محال است و از خداوند ممکن نیست زیرا جز خداوند کسی نمی تواند اجسام را بیافریند. و دیگران گفتند: بلکه خداوند؛ به امامان قدرت آن را داده و خلق و رزق را به آنها سپرده است. در این باره به شدت درگیر شدند. یک نفر گفت: چرا به ابوجعفر محمد بن عثمان (وکیل دوم امام عصر ع) رجوع نمی کنید و از او نمی پرسید تا حق را برایتان روشن کند؟ زیرا او راه رسیدن به صاحب الامر (ع) است. پس همگی به ابوجعفر عمروی راضی شدند و تسلیم قول او شدند. مسأله را نوشتند و برایش فرستادند. پس این توقیع بیرون آمد: «خداوند همان کسی است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم کرده زیرا نه جسم است و نه در جسمی حلول کرده و چیزی مانند او نیست و او شنوا و بینا است. ولی امامان از خداوند می خواهند پس خداوند خلق می کند و از خداوند درخواست می کنند پس خداوند روزی میدهد تا درخواست آنان را اجابت کرده باشد و حق آنان را بزرگ شمرده باشد.» @Gholow
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
💠 اعتقاد به تفویض خلق و رزق به امامان صلوات اللّه علیهم باوری مشرکانه 🔸«اخْتَلَفَ جَمَاعَةٌ مِنَ ال
ادامه فرسته پیشین: 🔸عنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) : «مَا تَقُولُ فِي التَّفْوِيضِ؟‏» فَقَالَ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى نَبِيِّهِ ص أَمْرَ دِينِهِ فَقَالَ‏ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا فَأَمَّا الْخَلْقُ وَ الرِّزْقُ فَلَا ثُمَّ قَالَ (ع) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ يَقُولُ‏: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (عيون أخبار الرضا ع، ج‏2، ص: 202) 🔸منْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَى حُجَجِهِ ع فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِيضِ وَ الْقَائِلُ بِالْجَبْرِ كَافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِيضِ مُشْرِكٌ. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 124) 🔸 رُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ‏ قُلْتُ لِلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَأٍ يَقُولُ بِالتَّفْوِيضِ.» قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ مَا التَّفْوِيضُ»؟ قُلْتُ: يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلِيّاً- عَلَيْهِ السَّلَامُ- ثُمَّ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَيْهِمَا فَخَلَقَا وَ رَزَقَا وَ أَحْيَيَا وَ أَمَاتَا». فَقَالَ: «كَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ. إِذَا رَجَعْتَ إِلَيْهِ فَاقْرَأْ عَلَيْهِ الْآيَةَ الَّتِي فِي سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100) 🔸 عن الإمام الرضا ع: اللَّهُمَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّنَا أَرْبَابٌ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَيْنَا الْخَلْقَ وَ عَلَيْنَا الرِّزْقَ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ كَبَرَاءَةِ عِيسَى- عَلَيْهِ السَّلَامُ- مِنَ النَّصَارَى. (إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100) 🔸 لَعَنَ اللَّهُ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ فَإِنَّهُمْ صَغَّرُوا عِصْيَانَ اللَّهِ وَ كَفَرُوا بِهِ وَ أَشْرَكُوا... (علل الشرائع، ج‏1، ص: 226/1) برخی از این روایات شریفه به آیات قرآن نیز استناد جسته اند، و البته مفهوم نفی تفویض مورد اتفاق طائفه امامیه است. و حتی یک روایت معتبر نداریم که خلق و رزق را از شؤون ائمه علیهم السلام بداند؛ چنانکه علامه مجلسی گوید: ... لم يرد ذلك في الأخبار المعتبرة فيما نعلم‏ و ما ورد من الأخبار الدالة على ذلك كخطبة البيان و أمثالها فلم يوجد إلا في كتب الغلاة و أشباههم ...( بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏25 ؛ ص347) @Gholow
💠 ردّ بر تفویض خلق و رزق (2) 🔹«قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ‏.» ﴿الأنعام: 50، و مشابه آن هود: 31﴾ 🔹‏«قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ‏ مِنَ‏ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوء» ﴿الأعراف: 188﴾ 🔹«قُلْ ... ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ‏ بِي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَ» (الأحقاف: 9) 🔸حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ، قَالَ:، دَخَلَ حُجْرُ بْنُ زَائِدَةَ وَ عَامِرُ بْنُ جُذَاعَةَ الْأَزْدِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالا جَعَلَنَا فِدَاكَ، إِنَّ الْمُفَضَّلَ بْنَ عُمَرَ يَقُولُ إِنَّكُمْ تَقْدِرُونَ‏ أَرْزَاقَ‏ الْعِبَادِ! فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا يَقْدِرُ أَرْزَاقَنَا إِلَّا اللَّهُ وَ لَقَدِ احْتَجْتُ إِلَى طَعَامٍ لِعِيَالِي فَضَاقَ صَدْرِي وَ أَبْلَغْتُ إِلَى الْفِكْرَةِ فِي ذَلِكَ حَتَّى أَحْرَزْتُ قُوتَهُمْ فَعِنْدَهَا طَابَتْ نَفْسِي، لَعَنَهُ اللَّهُ وَ بَرِئَ مِنْهُ، قَالا أَ فَتُلْعِنُهُ وَ تَتَبَرَّأُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ فَالْعَنَاهُ وَ ابْرَءَا مِنْهُ بَرِئَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُ. (رجال الكشي، انتشارات دانشگاه مشهد، ص: 323/ 587) صفوان بن يحيى از ابن مسكان نقل ميكند كه حجر بن زائده و عامر بن جذاعه ازدى خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيده عرضكردند فدايت شويم مفضل بن عمر ميگويد شما ارزاق مردم را ميدهيد؟ فرمود بخدا قسم رزق ما را جز خداوند كس ديگرى نمي رساند بخدا قسم براى خانواده خود احتياج بخوراك پيدا كردم ناراحت شدم وضعى بفكر فرو رفتم تا بالاخره براى آنها خوراك تهيه نمودم آن وقت راحت شدم خدا او را لعنت كند و از او بيزار باشد، گفتند ما هم او را لعنت كنيم و از او بيزار باشيم فرمود آرى ما نيز او را لعنت كرديم و تبرى جستيم خدا و پيامبرش از او بيزار باشند. 🔸حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) زَعَمَ أَبُو هَارُونَ الْمَكْفُوفُ‏ أَنَّكَ قُلْتَ لَهُ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ الْقَدِيمَ فَذَاكَ لَا يُدْرِكُهُ أَحَدٌ وَ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ الَّذِي خَلَقَ وَ رَزَقَ فَذَاكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ! فَقَالَ كَذَبَ عَلَيَّ عَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا مِنْ خَالِقٍ‏ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُذِيقَنَا الْمَوْتَ وَ الَّذِي لَا يَهْلِكُ هُوَ اللَّهُ خَالِقُ‏ الْخَلْقِ بَارِئُ الْبَرِيَّةِ. (رجال الكشي، صص222 و 223) به امام صادق (ع) عرض کردم: ابوهارون مکفوف میگوید: تو به او گفته ای که اگر مرادت «قدیم» است که او را کسی درک نمی کند و اگر مرادت کسی است که آفریده و روزی داده است؛ او «محمد بن علی» (امام باقر ع) است. امام فرمود: بر من دروغ بسته؛ لعنت خدا بر او باد. به خدا سوگند جز الله خالقی نیست. یگانه است و شریکی ندارد. حقّ است بر خدا که مرگ را به ما بچشاند و کسی که نابود نمی شود تنها الله است که خالق خلق و آفریننده آفریدگان است. بیان: شیخیه مانند ابن عربی ذات خدا را تعطیل نموده و خلق را به اسماء او نسبت می دهند. این اسماء در نظر شیخیه همان اهل بیت (ع) هستند. سخن ابوهارون مکفوف دقیقاً مطابق بر نظر ابن عربی و شیخیه است. @gholow
🔺آیاتی دیگر در نفی تفویض خلق و رزق يا أَيُّهَا النَّاسُ ... هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ‏ يَرْزُقُكُمْ‏ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏ (فاطر: 3) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ‏ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ‏ (الروم: 40) أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار (رعد: 16) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ‏ هُنَ‏ مُمْسِكاتُ‏ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُون‏ (زمر: 38) و... خطاب برخی از آیات موضوع به همه مردم و نافی هر خالقی غیر خدا است و در برخی هم خطاب با مشرکان است. در توضیح آیه اخیر، مشرکان عرب قائل به این نبودند که شریکان (فرشتگان، جنیان، بتان، انبیا و...) مستقل از خداوند قدرت دارند، هم چنانکه بنا بر آیات بسیاری بدان اعتراف نموده اند. (زمر: 38، یونس: 18 و 31 و...) اما خداوند به نحو مطلق می گوید خیر و شر و نفع و ضرر بدست غیر خداوند نیست، و اگر اشکال شود که این تعابیر قرآنی ناظر به بت بی نفع و ضرر است؛ می گوییم عین این تعابیر صریحاً در مورد نبی اکرم ص و دیگر انبیا هم آمده است. (الأعراف: 188 و جن: 21) برخی از آیات فوق در روایات نفی تفویض مورد استناد قرار گرفته اند. (مانند رعد: 16 در إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100) گفتنی است برخی خواسته اند با تمسک به آیه 110 سوره مائده که سخن از خلقت پرنده به دست حضرت عیسی ع با اذن خداوند دارد، عمومیت نفی خالقیت غیر الله در آیات متعدد را رد کنند، اما روشن است که در آن آیه عیسی بن مریم ع از گل پرنده ای ساخته، و به اذن الهی در آن روح دمیده شد. این یک معجزه الهی است. و ربطی به بحث تفویض خلق و رزق ندارد؛ زیرا بنا بر عقیده تفویض خداوند ائمه علیهم السلام را آفریده و پس از آن خلقت و تدبیر آفرینش را به اهل بیت ع سپرده است. چنین عقیده ای در آیات و اخبار بسیار زیادی شدیداً رد شده است؛ و روشن است که آیه شریفه در شأن حضرت عیسی ع هیچ دلالتی بر تفویض یا اثبات خلق لا من شیء برای غیر الله ندارد. و استعمالات مختلف واژه خلق نباید زمینه خلط مباحث گردد. @gholow
برخورد قاطع رسول خدا صلی الله علیه و آله با غلوّ 🔹 ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون‏ (آل عمران: 79 و 80) هيچ بشرى را نرسد كه خداوند بر او كتاب و حكمت فرستد و او را به نبوّت برگزيند، سپس او به مردم بگويد: بندگان من باشيد و مرا به غیر از خداوند پرستش كنيد، بلكه پيمبران (مي گويند) بندگان خدا باشید و (عامل) با آنچه از كتاب آموزش می دهید، و با آنچه می آموزيد، و امر نمى‏كنند شما را كه فرشتگان و انبياء را پروردگاران خود بدانيد، چگونه ممكن است آنان شما را پس از آنكه بخداى يگانه ايمان آورده‏ايد، به كفر بخوانند؟! 🔹قلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّه‏... (رعد: 16) بگو پروردگار آسمان ها و زمین کیست؟ بگو الله... 🔸حمْدَوَيْهِ وَ إِبْرَاهِيمُ، قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى: وَ لَقَدْ لَقِيتُ مُحَمَّداً رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا رَبِّي‏ فَقَالَ مَا لَكَ لَعَنَكَ اللَّهُ! رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ. (رجال الكشي، نشر دانشگاه مشهد، ص299) مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: سلام بر تو ای ربّ من! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تو را چه شده؟ خدا لعنتت کند. ربّ من و ربّ تو الله است. @gholow
دعای مروی از امام رضا ع در مورد غالیان كَانَ الرِّضَا- عَلَيْهِ السَّلَامُ- يَقُولُ فِي دُعَائِهِ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ، فَلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنَ الَّذِينَ ادَّعَوْا لَنَا مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا فِينَا مَا لَمْ نَقُلْهُ فِي أَنْفُسِنَا. اللَّهُمَّ لَكَ الْخَلْقُ وَ مِنْكَ الْأَمْرُ، وَ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ. اللَّهُمَّ أَنْتَ خَالِقُنَا وَ خَالِقُ آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ وَ آبَائِنَا الْآخِرِينَ. اللَّهُمَّ لَا تَلِيقُ الرُّبُوبِيَّةُ إِلَّا بِكَ، وَ لَا تَصْلُحُ الْإِلَهِيَّةُ إِلَّا لَكَ، فَالْعَنِ النَّصَارَى الَّذِينَ صَغَّرُوا عَظَمَتَكَ، وَ الْعَنِ الْمُضَاهِينَ لِقَوْلِهِمْ مِنْ بَرِيَّتِكَ. اللَّهُمَّ إِنَّا عَبِيدُكَ وَ أَبْنَاءُ عَبِيدِكَ، لَا نَمْلِكُ لِأَنْفُسِنَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا مَوْتاً وَ لَا حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً. اللَّهُمَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّنَا أَرْبَابٌ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَيْنَا الْخَلْقَ وَ عَلَيْنَا الرِّزْقَ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ كَبَرَاءَةِ عِيسَى- عَلَيْهِ السَّلَامُ- مِنَ النَّصَارَى. اللَّهُمَّ إِنَّا لَمْ نَدْعُهُمْ إِلَى مَا يَزْعُمُونَ، فَلَا تُؤَاخِذْنَا بِمَا يَقُولُونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا يَزْعُمُونَ. رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً. (إعتقادات الإمامية، للصدوق، ص: 99) شیخ صدوق گوید حضرت امام رضا عليه السّلام در دعاى خود مي فرمود: پروردگارا نزد تو من تبرى مي جویم از قدرت و قوت؛ كه يارا و قوتى مگر از تو نیست، پروردگارا من نزد تو از آن كسانى كه در باره ما سخنی را ميگويند كه ما در خود ندانسته‏ ايم، تبری می جویم. پروردگارا من بيزارم از آن كسانى كه ادعا مينمايند براى ما چيزى را كه حق ما نيست. خداوندا من بيزارى ميجويم بخدمت تو از آنها كه در باره ما گفتند سخنى را كه ما در باره خودمان نگفته‏ ايم. خدايا آفرينش و روزى دادن تنها ازآن تو است. تو را بندگى مينمائيم و از تو مدد ميجوئيم، خدايا توئى خالق ما و خالق پدران ما كه پیشتر بودند. خداوندا، پرورودگاری جز تو را سزاوار نیست، و درست نمى‏آيد خدائى مگر براى تو، پس لعنت فرما آن نصرانیانى را كه عظمت تو را كوچك ياد نمودند، و لعن فرما شبيه گويندگان‏ سخن آنها را از جمله خلائقت، خدايا ما يا بندگان توايم و بندگان‏ زادگان تو، اختيار ضررى و نفعى را برای خود نداریم، و نه مرگى را و نه زندگى‏اى را و نه زندگى بعد از مردنى را. خداوندا هر كه پنداشت كه ما پروردارانیم، ما از او بيزاريم، و هر كه پنداشت كه رجوع آفريدن بسوى ما است و عهده روزى دادن بر ما است ما از او بيزاريم، همچون بيزارى عيسى بن مريم عليه السّلام از نصارى. خدايا ما آنها را بآنچه مي پندارند دعوت نكرده ‏ايم، ما را بآنچه ميگويند، مؤاخذه مکن؛ و از ما نسبت به آنچه مى پندارند درگذر. پروردگار من! بر روى زمين احدی از كافران را باقی مگذار؛ كه اگر تو بگذاريشان بندگانت را گمراه ميكنند. و فرزندانی مگر نابكار شديد الكفرى‏ نمی آورند. @gholow
🔸محدودیت معجزات انبیاء (1) نقد فضای معجزات انبیا در آیات و روایات معتبر با انگاره تفویض خلق و تدبیر عالم به اهل بیت ع تناسب ندارد. در بخش‌هایی از رساله «معجزات ائمه در کتاب الخرائج و الجرائح» از آقای حاج امینی آمده است: «بنا بر گفته قرآن کریم یکی از ایرادهای کسانی که به پیامبران ایمان نمی‌آوردند این بود که شما همانند ما انسانید و بر ما برتری ندارید.8 قرآن کریم به کرات سخن کافران و مشرکان را نقل می‌کند که بر پیامبران خرده می‌گرفتند که چرا شما مثل مایید؟ رسول باید از این صفات انسانی و بشری منزه باشد و موجودی باشد فرابشری تا بتواند هدایت دیگران را بر عهده گیرد. یا در رد او می‌گفتند تو هم مثل ما بشری اما میخواهی با ادعای رسولی، بر ما مسلط شوی.1 آیا چنین ادعایی با معجزات بی‌شمار برای انبیا سازگار است؟ آیا می‌توان فرض کرد که دیو و دد، سنگ زمین و مرغ آسمان بر راستی و درستی کسی گواهی دهد و کسی خیره بگوید تو که مثل مایی؟ و اگر بر فرض، کفار آن همه معجزه می‌دیدند و به مکابره خود را هم شأن پیامبران می‌دیدند چرا قرآن بر این مکابره و حق پوشی آنان دست نمی‌گذارد و رسوایشان نمی‌کند که شما کجا مثل پیامبرانید؛ این پیامبران این همه معجزه دارند شما که هیچ ندارید. بلکه قرآن علاوه بر این که بشر بودن پیامبر و همسانی او با دیگران را رد نمی‌کند، هر جا که شائبه غیر بشر بودن پیامبر مطرح میشود به سرعت با بیانی صریح آن را رد میکند و مکرر در مکرر می‌گوید که پیامبر انسانها باید خود انسان باشد.4 قرآن برای ما حکایت می‌کند که کفار فراتر از ایرادگیری بر بشر بودن انبیا گاه در مقایسه خود با پیامبر می‌گفتند که ما کسی هم شأن یا برتر از او را برای تصدی این مسؤولیت الهی داریم.5 در حالی که اگر پیامبران از چپ و راست معجزه نشان می‌دادند و بنابر قول دلایل نگاران حتی قبل از تولد آنان ارهاصاتی8 واقع میشد، دیگر کسی این حرف را نمی‌زد و اگر هم میزد دیگران پاسخ می‌دادند و یا حداقل خود قرآن تذکر می‌داد که این پیامبران این همه تفاوتهای روشن با دیگران دارند، این همه خوارق عادات و اخبار از غیب از او صادر میشود و این قیاس شما بی جا و گزاف است. برخی اوصافی که ظالمان به پیامبران نسبت میدادند نیز شاهد دیگری بر زندگی طبیعی و عادی انبیاست. وقتی مخالفان به انبیا نسبت دروغ می‌دادند.3 تا دیگران را از دور او بپراکنند کافی بود این پیامبران چند خبر غیبی بدهند و نشان دهند که حرفشان راست از آب در می‌آید و این تهمت را از خود دفع کنند. اما چنین [گسترده و تحیر آور] نبود و این تهمتها همواره پابرجا بود. ضعف، صفت دیگری است که به یکی از پیامبران الهی یعنی شعیب نسبت داده شده است. 6...» (ص278) «مخالفان میخواستند به صالح شبیخون بزنند.3 لوط به اخراج از شهر4 و شعیب به سنگسار تهدید شد.5 موسی در معرض قتل بود. 6عیسی را به گمان خود به صلیب کشیدند7 و یحیی را کشتند.8 به زندانی یا تبعید کردن محمد صلی الله علیه و آله و یا قتل او فکر می‌کردند.9 انبیای زیادی در راه دین خدا جهاد کردند و به دست مخالفان کشته شدند.1 این تطمیع و تهدیدها همه زمانی معنی دارد که آنها صفاتی انسانی و قابل معارضه داشته باشند و اگر با کسی روبهرو بودند که همه گونه امکانات مادی و معنوی را تحت سیطره خود دارد چگونه با وی درمیافتادند و خود را به هلاک می افکندند.» (ص279 و280) ایشان از جمله محدودیت های معجزات را اتمام حجت و زمینه سازی برای نزول عذاب در صورت انکار می داند. (ص285) که می شود از برخی آیات (مانند انعام: 8) بر آن شاهد آورد. و در آخر می افزاید: «در این جا دفع یک توهم لازم است. نباید از آن چه که در این جا آمد و در آینده خواهد آمد خدای ناکرده تصور شود که بشر بودن انبیا و این که آنان همانند دیگران خصوصیات انسانی دارند به این معنی است که کسی بخواهد لاف برابری با آن بزند. آنان انسانهایی شایسته و پاک بودند که با مراقبتی که در بندگی خداوند داشتند به الگوهایی تبدیل شدند تا ما از پی ایشان راه آنان را بپیماییم.» (ص286) @gholow