درباره تاریخ شهادت امام حسن علیه السلام
چنان که میدانیم در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (ع) اختلافاتی شده است و گروهی شهادت ایشان را در آخر ماه صفر و گروهی دیگر در هفتم صفر دانستهاند. گروه اوّل به منابع متقدّم مانند کافیِ کلینی، فرق الشيعة نوبختی، مسار الشيعة، مصباح المتهجد و... استناد میکنند و گروه دوم به منابع متأخّر مانند الدروسِ شهید اوّل. و البته قرائن متعددی در ترجیح دیدگاه نخست ارائه شده است (نک. نوشتههای: مقدسی، ملکی معاف، موسوینژاد، جعفریان).
به نظر میرسد این اختلاف ریشه در یک تصحیفِ ساده دارد. چنان که میدانیم در عربی از پایان ماه به «سلخ» تعبیر میشود. در بعضی کتب مانند دلائل الامامة (ص59) از تاریخ وفات امام حسن (ع) با تعبیر «سلخ صفر» -یعنی پایان ماه صفر- یاد شده است. «سلخ» از نظر شکل ظاهری -در دستنویسها- بسیار شبیه «سابع» است؛ از این رو «سلخ صفر» به «سابع صفر» تصحیف شده است. (کافی است شهید اول اشتباها سلخ را سابع خوانده باشد یا در منبع او چنین تصحیفی رخ داده باشد یا در نسخه اصلی دروس تصحیف رخ داده باشد و این به آثار بعدی نیز سرایت کند.)
و لذا ظاهراً گزارش منابع متقدم از جهات مختلف ترجیح دارد.
هم چنین برخی به نادرست نقل شهادت حضرت مجتبی ع را به کتاب قاسم رسی زیدی (م246) نسبت دادهاند، که البته خطا است، و این افزودهای متأخر است. (نک: مطالب آقای کاشانی)
همچنین دیدگاه میلاد امام کاظم ع در هفتم صفر نیز اشکالات مهمی دارد.
@gholow
⛅️ علل غيبت
اگر حکومت دست ما میبود...
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل.
📚 الغيبة للنعماني، ص274 / ح53.
🔸 از امام صادق عليه السلام: اين كار (قيام قائم عليه السلام) رخ نخواهد داد تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد تا كسى نگويد: اگر حاكم مى شديم عدالت را مى گسترانديم. بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.
[الفضل] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سُفْيَانَ الْجَرِيرِيِّ عَنْ أَبِي صَادِق عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مُلِّكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مُلِّكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.
📚 الغيبة (للطوسي)، ص473 بسنده عن کتاب الفضل بن شاذان. و نیز الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد (للمفید)، ج2، ص385 به سند دیگر.
🔸 از امام باقر عليه السلام: همانا دولت ما پايان دولتها است، و هيچ خاندانى باقى نمانند كه سهمی از دولت و سلطنت داشته باشند جز اينكه پيش از (حکومت) ما به سلطنت رسند، تا اينكه چون راه و روش حکومت ما را ببينند، نتوانند بگويند: اگر ما بسلطنت رسيم مانند ايشان رفتار می كرديم، و همين است (معناى) گفتار خداى تعالى: «و پايان كارها از آن پرهيزكاران است»
👌 مضمون این روایات مؤید به روایات صحیحه متواتر در توضیح احکام و شرائط دوران غیبت است. و کلید حل سوالات بسیاری است.
🌙 أيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ، أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِه
@gholow
قبسات من علم الرجال ، أبحاث السيد محمد رضا السيستاني ، جمعها ونظمها السيد محمد البكاء - ج1-549.pdf
739.6K
بحث ارزشمند استاد سید محمد رضا سیستانی درباره شخصیت مفضل بن عمر
@gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
🌹پیامبر (صلی الله علیه و آله) در نهج البلاغه فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ ( صلي ا
🌹 پیامبر صلی الله علیه و آله در نهج البلاغه ۲
خداوند پیامبرش را با نوری درخشان، و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدایتگر برانگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش بهترین درختان است، که شاخه های آن راست و میوه های آن سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه، و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است، که در آنجا نام او بلند و دعوتش به همه جا رسید. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پیامبر (ص) شریعتهای ناشناخته را شناساند، و ریشه بدعتهای راه یافته در ادیان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقررات الهی را بیان فرمود...
ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِیءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی وَ الْکِتَابِ الْهَادِی أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ مَوْلِدُهُ بِمَکَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَیْبَةَ عَلَا بِهَا ذِکْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ کَافِیَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِیَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِیَةٍ أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَیَّنَ بِهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ...
بخشی از خطبه 161 نهج البلاغه
@gholow
عوالی اللئالی_استاد مددی.mp3
3.71M
وضعیت کتاب عوالی اللئالی
آیت الله مددی
@gholow
🔸ویژگیهای شیعه در روایت مفضل
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِيَّاكَ وَ السَّفِلَةَ فَإِنَّمَا شِيعَةُ عَلِيٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ* وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ.
مفضّل گفت: حضرت ابوعبدالله (امام صادق صلوات الله علیه) فرمود:
شيعهٔ جعفر (عليه السّلام) كسى است كه شكم و فرج خود را از حرام باز دارد، به شدّت [عليه نفسش؟] جهاد كند، اعمالش را براى [رضاى] خالقش انجام دهد، به ثواب و پاداش او چشم اميد دارد و از عقوبتش مىهراسد. پس هر گاه اين گونه اشخاص را ديدى، [بدان كه] آنها شيعهٔ جعفر بن محمّد (عليهما السّلام) هستند.
📚 الكافي، ج2، ص233؛ صفات الشّیعة، ص7؛ الخصال، ج1، ص296 از برقی از محمد بن سنان از مفضل. رجال الكشی، ص306 إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ الْكُوفِيُّ، قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ الْمَوْصِلِيُّ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ، عَنِ الْمُفَضَّل.
کشی این روایت را در باب ابوالخطاب آورده و در مجموع در چهار روایت از روایات این باب امر به تحرز از سفله را از امام صادق ع نقل کرده است. در برخی از این روایات به صورت روشنتری سفله به غالیان اطلاق شده است. بر این اساس روایت مفضل ظاهراً در مقام تحذیر از غالیان خطابی اباحی مطرح شده است.
یکی از این روایات که صریحاً درباره ابوالخطاب است به نقل از مفضل (بدون ذکر پدرش) است (ص295). با این حال روایتی مشابه دربارة چنین تحدیری از ابوالخطاب با تعابیر متفاوت و مفصلتر از مفضل بن مزید است (ص297).
از مفضل بن عمر روایتی بدین صورت نیز نقل شده است که ظاهراً نقل به معنای روایت اول است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْرِفَ أَصْحَابِي فَانْظُرْ إِلَى مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ وَ خَافَ خَالِقَهُ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ إِذَا رَأَيْتَ هَؤُلَاءِ فَهَؤُلَاءِ أَصْحَابِي. (الكافي ط - الإسلامية، ج2، ص236)
___
* در شرح الأخبار، ج3، ص504، و حاشیه برخی نسخ کافی به جای «اشتد جهاده» آمده: «اشتد اجتهاده». با توجه به سیاق این روایت و نیز مجموعه روایات مشابه (قس: الكافي، ج2، ص76، 77، 78، 636؛ ج8، ص168)، به نظر میآید نسخه «اجتهاده» صحیحتر باشد. یعنی (در طاعات و خیرات) سختکوش باشد.
@gholow
شهادت حضرت محسن در هجوم به خانه صديقه طاهره حضرت فاطمه زهراء (ع) در روایت هشام بن الحکم رحمه الله
در گزارش محمد بن احمد ملطی (م 377ق) مؤلف شافعی حشوی از آرای هشام بن الحکم آمده است:
و أبا بكر مر بفاطمة عليهما السلام فرفس بطنها فأسقطت (التنبيه و الرد على أهل الأهواء و البدع، ص22)
روایاتی نسبت این گزارش به هشام بن الحکم را تأیید میکند. چنانکه در اثر مهم کتاب الردود تأليف عبد الله بن یزيد الفزاري، که از متکلمان برجسته و تأثير گذار اباضی مذهب کوفه (و بغداد) و شريک تجاری هشام بن الحکم و کاملا با او آشنا بوده (كمال الدين، ج2، ص362-363؛ علل الشرائع، ج1، ص203؛ الفصول المختارة ص50-51) نیز این مطلب آمده است:
«وقام قوم من الشيعة وأفرطوا في علي کما روی لهم محدثهم أيضاً ... وأنّ أبابکر وعمر ضربا فاطمة بنت رسول الله صلی الله عليه وسلم حتی ألقت جنیناً» (ص 9 تا 10. متن کامل).
ضرار بن عمرو قاضی (م 200ق) معتزلی نیز دیگر متکلمی است که با هشام و البته فزاری ارتباط داشت و در مجالس مناظرات با هشام و فزاری شرکت میکرد (رجال الكشي، ص259؛ كمال الدين، ج2، ص364-367؛ الفصول المختارة ص28؛ بحار الأنوار، ج69، ص149). او نیز در گزارش خود از رافضه (امامیه) همین مطلب را گزارش کرده است:
...وأنّ أبابكر وعُمَر ظَلَما وَضَرَبا فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللهِ حتّى ألقَت جَنيناً... (التحریش، ص52. متن کامل)
«آنها اعتقاد دارند ابوبکر و عمر به فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند و طوری به ایشان آسیب رساندند که بر اثر شدت ضربه، فرزندشان سِقط شد.»
همچنین در گزارش کتاب المقالات منسوب به ابوعلی جبائی (که به هر حال از دانشمندی معتزلی و متقدم است)، پس گزارش غصب فدک، ماجرای خطبه مسجد و سپس ماجرای حمله به حضرت زهرا و سقط جنین، به سند خود از یزید بن مروان نقل کرده که برخی از این وقایع را جعل مؤمن طاق دانسته است (متن کامل).
کینهورزانه بودن ادعای ابن مروان -که حتی نزد خود عامه نیز متهم است (تاريخ بغداد، ج14، ص349)- با وجود روایات مقدم بر مؤمن طاق (مانند خبر کتاب سلیم) مسلم است، ولی به هر حال، شاهدی بر آن است که این روایات در میان برخی از متکلمان سرشناس از اصحاب امام صادق ع مطرح بوده است، و متأسفانه به خاطر از میان رفتن کتب امامی مربوط به حضرت زهرا س، اسناد متصل آنها در میان امامیه متقدم کمتر برجامانده است.
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین
@gholow
الصحيح_في_كشف_بيت_فاطمة_ع_مهدي_خداميان_الآراني(1).pdf
8.08M
الصحيح في كشف بيت فاطمة ع
مهدي خداميان الآراني
این اثر با تفصیل به اسناد قضیه کشف خانه حضرت زهرا سلام الله علیها پرداخته است.
@gholow
💠 اعتقاد به تفویض خلق و رزق به امامان صلوات اللّه علیهم باوری مشرکانه
🔸«اخْتَلَفَ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّيعَةِ فِي أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْأَئِمَّةِ (ص) أَنْ يَخْلُقُوا وَ يَرْزُقُوا. فَقَالَ قَوْمٌ هَذَا مُحَالٌ لَا يَجُوزُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّ الْأَجْسَامَ لَا يَقْدِرُ عَلَى خَلْقِهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ آخَرُونَ بَلِ اللَّهُ أَقْدَرَ الْأَئِمَّةَ عَلَى ذَلِكَ وَ فَوَّضَ إِلَيْهِمْ فَخَلَقُوا وَ رَزَقُوا وَ تَنَازَعُوا فِي ذَلِكَ نِزَاعاً شَدِيداً فَقَالَ قَائِلٌ مَا بَالُكُمْ لَا تَرْجِعُونَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ فَتَسْأَلُوهُ عَنْ ذَلِكَ لِيُوضِحَ لَكُمُ الْحَقَّ فِيهِ فَإِنَّهُ الطَّرِيقُ إِلَى صَاحِبِ الْأَمْرِ فَرَضِيَتِ الْجَمَاعَةُ بِأَبِي جَعْفَرٍ وَ سَلَّمَتْ وَ أَجَابَتْ إِلَى قَوْلِهِ فَكَتَبُوا الْمَسْأَلَةَ وَ أَنْفَذُوهَا إِلَيْهِ فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ مِنْ جِهَتِهِ تَوْقِيعٌ نُسْخَتُهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى هُوَ الَّذِي خَلَقَ الْأَجْسَامَ وَ قَسَّمَ الْأَرْزَاقَ لِأَنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا حَالٌّ فِي جِسْمٍ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ وَ أَمَّا الْأَئِمَّةُ (ع) فَإِنَّهُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى فَيَخْلُقُ وَ يَسْأَلُونَهُ فَيَرْزُقُ إِيجَاباً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَ إِعْظَاماً لِحَقِّهِم.» (الاحتجاج، ج2، ص471)
گروهی از شیعه در این که خداوند خلق و رزق را به ائمه ع تفویض کرده؛ اختلاف کردند. گروهی گفتند: این محال است و از خداوند ممکن نیست زیرا جز خداوند کسی نمی تواند اجسام را بیافریند. و دیگران گفتند: بلکه خداوند؛ به امامان قدرت آن را داده و خلق و رزق را به آنها سپرده است. در این باره به شدت درگیر شدند. یک نفر گفت: چرا به ابوجعفر محمد بن عثمان (وکیل دوم امام عصر ع) رجوع نمی کنید و از او نمی پرسید تا حق را برایتان روشن کند؟ زیرا او راه رسیدن به صاحب الامر (ع) است. پس همگی به ابوجعفر عمروی راضی شدند و تسلیم قول او شدند. مسأله را نوشتند و برایش فرستادند. پس این توقیع بیرون آمد: «خداوند همان کسی است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم کرده زیرا نه جسم است و نه در جسمی حلول کرده و چیزی مانند او نیست و او شنوا و بینا است. ولی امامان از خداوند می خواهند پس خداوند خلق می کند و از خداوند درخواست می کنند پس خداوند روزی میدهد تا درخواست آنان را اجابت کرده باشد و حق آنان را بزرگ شمرده باشد.»
@Gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
💠 اعتقاد به تفویض خلق و رزق به امامان صلوات اللّه علیهم باوری مشرکانه 🔸«اخْتَلَفَ جَمَاعَةٌ مِنَ ال
ادامه فرسته پیشین:
🔸عنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) : «مَا تَقُولُ فِي التَّفْوِيضِ؟» فَقَالَ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى نَبِيِّهِ ص أَمْرَ دِينِهِ فَقَالَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا فَأَمَّا الْخَلْقُ وَ الرِّزْقُ فَلَا ثُمَّ قَالَ (ع) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يَقُولُ: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (عيون أخبار الرضا ع، ج2، ص: 202)
🔸منْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ أَمْرَ الْخَلْقِ وَ الرِّزْقِ إِلَى حُجَجِهِ ع فَقَدْ قَالَ بِالتَّفْوِيضِ وَ الْقَائِلُ بِالْجَبْرِ كَافِرٌ وَ الْقَائِلُ بِالتَّفْوِيضِ مُشْرِكٌ. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 124)
🔸 رُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ لِلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَبَأٍ يَقُولُ بِالتَّفْوِيضِ.» قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ مَا التَّفْوِيضُ»؟ قُلْتُ: يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلِيّاً- عَلَيْهِ السَّلَامُ- ثُمَّ فَوَّضَ الْأَمْرَ إِلَيْهِمَا فَخَلَقَا وَ رَزَقَا وَ أَحْيَيَا وَ أَمَاتَا». فَقَالَ: «كَذَبَ عَدُوُّ اللَّهِ. إِذَا رَجَعْتَ إِلَيْهِ فَاقْرَأْ عَلَيْهِ الْآيَةَ الَّتِي فِي سُورَةِ الرَّعْدِ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100)
🔸 عن الإمام الرضا ع: اللَّهُمَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّنَا أَرْبَابٌ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَيْنَا الْخَلْقَ وَ عَلَيْنَا الرِّزْقَ فَنَحْنُ إِلَيْكَ مِنْهُ بِرَاءٌ كَبَرَاءَةِ عِيسَى- عَلَيْهِ السَّلَامُ- مِنَ النَّصَارَى. (إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100)
🔸 لَعَنَ اللَّهُ الْغُلَاةَ وَ الْمُفَوِّضَةَ فَإِنَّهُمْ صَغَّرُوا عِصْيَانَ اللَّهِ وَ كَفَرُوا بِهِ وَ أَشْرَكُوا... (علل الشرائع، ج1، ص: 226/1)
برخی از این روایات شریفه به آیات قرآن نیز استناد جسته اند، و البته مفهوم نفی تفویض مورد اتفاق طائفه امامیه است. و حتی یک روایت معتبر نداریم که خلق و رزق را از شؤون ائمه علیهم السلام بداند؛ چنانکه علامه مجلسی گوید:
... لم يرد ذلك في الأخبار المعتبرة فيما نعلم و ما ورد من الأخبار الدالة على ذلك كخطبة البيان و أمثالها فلم يوجد إلا في كتب الغلاة و أشباههم ...( بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج25 ؛ ص347)
@Gholow
💠 ردّ بر تفویض خلق و رزق (2)
🔹«قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ.» ﴿الأنعام: 50، و مشابه آن هود: 31﴾
🔹«قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوء» ﴿الأعراف: 188﴾
🔹«قُلْ ... ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَ» (الأحقاف: 9)
🔸حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ، قَالَ:، دَخَلَ حُجْرُ بْنُ زَائِدَةَ وَ عَامِرُ بْنُ جُذَاعَةَ الْأَزْدِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالا جَعَلَنَا فِدَاكَ، إِنَّ الْمُفَضَّلَ بْنَ عُمَرَ يَقُولُ إِنَّكُمْ تَقْدِرُونَ أَرْزَاقَ الْعِبَادِ! فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا يَقْدِرُ أَرْزَاقَنَا إِلَّا اللَّهُ وَ لَقَدِ احْتَجْتُ إِلَى طَعَامٍ لِعِيَالِي فَضَاقَ صَدْرِي وَ أَبْلَغْتُ إِلَى الْفِكْرَةِ فِي ذَلِكَ حَتَّى أَحْرَزْتُ قُوتَهُمْ فَعِنْدَهَا طَابَتْ نَفْسِي، لَعَنَهُ اللَّهُ وَ بَرِئَ مِنْهُ، قَالا أَ فَتُلْعِنُهُ وَ تَتَبَرَّأُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ فَالْعَنَاهُ وَ ابْرَءَا مِنْهُ بَرِئَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُ. (رجال الكشي، انتشارات دانشگاه مشهد، ص: 323/ 587)
صفوان بن يحيى از ابن مسكان نقل ميكند كه حجر بن زائده و عامر بن جذاعه ازدى خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيده عرضكردند فدايت شويم مفضل بن عمر ميگويد شما ارزاق مردم را ميدهيد؟
فرمود بخدا قسم رزق ما را جز خداوند كس ديگرى نمي رساند بخدا قسم براى خانواده خود احتياج بخوراك پيدا كردم ناراحت شدم وضعى بفكر فرو رفتم تا بالاخره براى آنها خوراك تهيه نمودم آن وقت راحت شدم خدا او را لعنت كند و از او بيزار باشد، گفتند ما هم او را لعنت كنيم و از او بيزار باشيم فرمود آرى ما نيز او را لعنت كرديم و تبرى جستيم خدا و پيامبرش از او بيزار باشند.
🔸حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارَ الْقُمِّيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) زَعَمَ أَبُو هَارُونَ الْمَكْفُوفُ أَنَّكَ قُلْتَ لَهُ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ الْقَدِيمَ فَذَاكَ لَا يُدْرِكُهُ أَحَدٌ وَ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ الَّذِي خَلَقَ وَ رَزَقَ فَذَاكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ! فَقَالَ كَذَبَ عَلَيَّ عَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ اللَّهِ مَا مِنْ خَالِقٍ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُذِيقَنَا الْمَوْتَ وَ الَّذِي لَا يَهْلِكُ هُوَ اللَّهُ خَالِقُ الْخَلْقِ بَارِئُ الْبَرِيَّةِ. (رجال الكشي، صص222 و 223)
به امام صادق (ع) عرض کردم: ابوهارون مکفوف میگوید: تو به او گفته ای که اگر مرادت «قدیم» است که او را کسی درک نمی کند و اگر مرادت کسی است که آفریده و روزی داده است؛ او «محمد بن علی» (امام باقر ع) است. امام فرمود: بر من دروغ بسته؛ لعنت خدا بر او باد. به خدا سوگند جز الله خالقی نیست. یگانه است و شریکی ندارد. حقّ است بر خدا که مرگ را به ما بچشاند و کسی که نابود نمی شود تنها الله است که خالق خلق و آفریننده آفریدگان است.
بیان: شیخیه مانند ابن عربی ذات خدا را تعطیل نموده و خلق را به اسماء او نسبت می دهند. این اسماء در نظر شیخیه همان اهل بیت (ع) هستند. سخن ابوهارون مکفوف دقیقاً مطابق بر نظر ابن عربی و شیخیه است.
@gholow
🔺آیاتی دیگر در نفی تفویض خلق و رزق
يا أَيُّهَا النَّاسُ ... هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُون (فاطر: 3)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (الروم: 40)
أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار (رعد: 16)
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُون (زمر: 38)
و...
خطاب برخی از آیات موضوع به همه مردم و نافی هر خالقی غیر خدا است و در برخی هم خطاب با مشرکان است. در توضیح آیه اخیر، مشرکان عرب قائل به این نبودند که شریکان (فرشتگان، جنیان، بتان، انبیا و...) مستقل از خداوند قدرت دارند، هم چنانکه بنا بر آیات بسیاری بدان اعتراف نموده اند. (زمر: 38، یونس: 18 و 31 و...) اما خداوند به نحو مطلق می گوید خیر و شر و نفع و ضرر بدست غیر خداوند نیست، و اگر اشکال شود که این تعابیر قرآنی ناظر به بت بی نفع و ضرر است؛ می گوییم عین این تعابیر صریحاً در مورد نبی اکرم ص و دیگر انبیا هم آمده است. (الأعراف: 188 و جن: 21)
برخی از آیات فوق در روایات نفی تفویض مورد استناد قرار گرفته اند. (مانند رعد: 16 در إعتقادات الإمامية للصدوق، ص: 100)
گفتنی است برخی خواسته اند با تمسک به آیه 110 سوره مائده که سخن از خلقت پرنده به دست حضرت عیسی ع با اذن خداوند دارد، عمومیت نفی خالقیت غیر الله در آیات متعدد را رد کنند، اما روشن است که در آن آیه عیسی بن مریم ع از گل پرنده ای ساخته، و به اذن الهی در آن روح دمیده شد. این یک معجزه الهی است. و ربطی به بحث تفویض خلق و رزق ندارد؛ زیرا بنا بر عقیده تفویض خداوند ائمه علیهم السلام را آفریده و پس از آن خلقت و تدبیر آفرینش را به اهل بیت ع سپرده است. چنین عقیده ای در آیات و اخبار بسیار زیادی شدیداً رد شده است؛ و روشن است که آیه شریفه در شأن حضرت عیسی ع هیچ دلالتی بر تفویض یا اثبات خلق لا من شیء برای غیر الله ندارد. و استعمالات مختلف واژه خلق نباید زمینه خلط مباحث گردد.
@gholow