eitaa logo
کتابدار کتابخانه امام علی (ع) قم
660 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
497 ویدیو
7 فایل
جدیدترین اخبار و اطلاعیه های کتابخانه شامل برگزاری نشست های کتابخوان ، جمع خوانی کتاب و مجله، آموزش نقاشی و کاردستی در کانال زیر👇 @ghorbanilibrarian ارتباط با ادمین: @Admin_imamalilibqom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری بین دو نماز در مورد روز قدس امسال صحبت کردند و این ایستاده صحبت کردن پیام مهمی در بردارد... حضور همه مومنین انتظارست 🆔 eitaa.com/emame_zaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزه زیاد می گرفت. گفتم «برای چی این قدر روزه میگری؟!» گفت «بدهکارم،باید بگیرم.» نشستم و دو دو تا چهار تا کردم،حرفش با عقلم جور در نمی آمد. حتی قبل از تکلیف هم روزه های ماه رمضانش را می گرفت. برایم جای سوال بود که «به چی بدهکاره؟!» بعد از شهادت دفترچه یادداشتش حل معمای بدهکار ی هایش شد. یک روز روزه ،جریمه ی شنیدن غیبت، یک روز روزه جریمه دروغ، یک روز روزه جریمه... 🕊🇮🇷شهید ابراهیم جعفرزاده🇮🇷🕊 فرمانده تیپ مستقل ۱۸پیاده الغدیر تولد: اصفهان_۱۳۳۹ شهادت: عملیات بدر،هورالعظم_۱۳۶۳ مزار: گلزار شهدای خلدبرین یزد 📚عنوان: سه برادر ✍نوشته: الهه حاجی حسینی 🔖راوی: سکینه جعفرنژاد خواهر شهید 🌱قَد أَفلَحَ مَن زَکَّاهَا*وَ قَد خَابَ مَن دَسَّاهَا* به راستى رستگار شد، آن كس كه نفس خود را تزكيه كرد و بى شك محروم و نااميد گشت هر كس كه آن را به پليدى آلود. 🔰سوره شمس،آیه ۹و۱۰ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم @ghorbanilibrarian
📣📣📣 در آستانه روز جهانی قدس و به میزبانی خانواده شهید آقازاده نژاد؛ «بابای قهرمان من» با حضور فرزندان شهدای مدافع حرم رونمایی شد 🔰در آستانه روز جهانی قدس و با حضور جمعی از فرزندان شهدای مدافع حرم، از اولین کتاب کودکانه مجموعه قهرمان من با عنوان «بابای قهرمان من» رونمایی شد. تصاویر بیشتر👇👇👇 🌐 B2n.ir/g56825 @ghorbanilibrarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚عنوان: «بابای قهرمان من» ✍به نویسندگی فاطمه مسعودی 🔖از انتشارات کتابک شخصیت‌های داستان، رضوانه و پدر و مادرش هستند. در این داستان دختر بهانه پدر را می‌گیرد و با یادآوری خاطرات گذشته دلتنگ پدر می شود که چگونه با پدرش قایم باشک‌بازی می‌کرد و در اتاق او پنهان می‌شد. مادرش که متوجه ناراحتی دختر کوچکش می‌شود به او می‌گوید پدر تو اکنون در مسافرت به سر می‌برد و شش‌نامه برای تو به‌جا گذاشته تا بخوانی و بدانی که برای همیشه در قلب او جا داری و همیشه و همه‌جا به یاد تو است. مادر رضوانه را دلداری می‌دهد و او را در آغوشش می‌گیرد و می‌بوسد. سپس نامه‌های پدرش را به رضوانه کوچکش نشان می‌دهد و دخترک غرق شادی می‌شود. رضوانه با کمک مادرش پس از خواندن تک‌تک نامه‌ها، پاکت‌نامه‌های بابا را در دفتر خاطرات می‌چسباند. 🔰در بخشی از کتاب می خوانیم: «رضوانه از خواب بیدار شد. نور خورشید از پنجره تا وسط اتاق رسیده بود.خودش را به خواب زد تا مامان برای بیدار کردن او به اتاق بیاید؛ اما خبری از مامان نبود. پتو را کنار زد. از جایش بلند شد و به آشپزخانه رفت؛ اما مامان آنجا هم نبود. همه‌جا را دنبال مامان گشت؛ اما او را پیدا نکرد. به دستشویی رفت تا دست و صورتش را بشوید. روی آینه کاغذ کوچکی را دید. مامان روی آن نوشته بود: سلام عزیزم صبحت بخیر. کاری پیش آمد باید صبح زود می‌رفتم. دلم نیامد بیدارت کنم. زود بر می‌گردم. صبحانه‌ات روی میز است. بعد از صبحانه برو و نامه بابا را بخوان تا من برگردم.» @ghorbanilibrarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا