#برشی_از_یک_کتاب
🔸 تـازه انقـلاب شــده بـود
و اقتصـاد کشـور رونق لازم را نداشــت.
عـدهای هم از روســتاها بـــه
شـــهرها آمـــده بودنـــد و بـــه دنبـــال کار
بودنـد. پیاده روهــای اصلــی کــرج پــر شــده
بــود از دسـت فروشهایی کــه عبــور و مــرور
مــردم را بــا مشــکل رو بـه رو کــرده بودنــد.
🔹#سید_ابراهیم ایــن گــره را بــاز کــرد،
امــا نـه بــا دنــدان، بلکـه بـا دسـت!
دســتور داد، جایی را بــرای دسـت
فروشــها پیــدا کننــد تـا بـه آنجــا منتقــل شــوند.
بــا ایــن کار هــم زندگــی
و رفــت و آمــد مـردم راحـت شـد، هــم دسـت
فروشهای مســتضعف از کار بیــکار نشــدند. آن
روزهـا امام به مسـئولین ســفارش کــرده بــود
کــه اینهـا ولـی نعمتـان انقـلاب هسـتند.
📚 کتابِ (سید محرومین)، ص ۸
@ghorbanilibrarian