eitaa logo
کتابدار کتابخانه امام علی (ع) قم
859 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
670 ویدیو
13 فایل
جدیدترین اخبار و اطلاعیه های کتابخانه شامل برگزاری نشست های کتابخوان ، جمع خوانی کتاب و مجله، آموزش نقاشی و کاردستی در کانال زیر👇 @ghorbanilibrarian ارتباط با ادمین: @Admin_imamalilibqom
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حضرت سید الشهدا امام حسین علیه السلام هنگام رسیدن بر بالین ابالفضل العباس سلام الله علیه: ✅ لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين‏. [و قال] الآن انكسر ظهري و قلت حيلتي‌. ⬅️ عباس كه كشته شد، ديدند چهره حسين شكسته شد. [و گفت:] ⬅️ الآن کمرم شکست و راه چاره بر من تنگ شد. 📚 بحارالانوار: ج۴۲، ص ۴۵ 🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه: ⬅️ بى‌مناسبت نيست در اينجا خوابى را نقل كنم كه يكى از اهالى قائن به نام آقاى مصطفوى كه به همراه عده‌اى براى زيارت حضرت ابا عبد الله عليه السلام به كربلا مشرف شده بود برايم تعريف كرد. بنده براى ديدن آنها به محل اقامتشان رفته بودم. وى كه در آن وقت خواب بود توسط برخى همراهانش از خواب بيدار شد و در حالى كه چشمانش قرمز شده و اشك در آن حلقه زده بود گفت: چرا مرا از خواب بيدار كرديد؟ الآن در عالم رؤيا مولايم امام حسين عليه السلام را با بدنى پر از زخم و جراحت مى‌ديدم. سپس گفت: وقتى چشمم به آن حضرت افتاد گريه‌ام گرفت و هر مقدار گريه مى‌كردم زخم‌هاى بدن آن بزرگوار ملتئم مى‌گشت و بهبود می‌یافت؛  از اين رو گريه را ادامه دادم، ولى با تعجب متوجه شدم دو زخم همچنان به حال خود باقى است و گريه من در بهبود آن تأثير نمى‌كند. در اين وقت به من گفته شد: هر اندازه هم گريه كنى  التيام پيدا نمى‌کند. عرض كردم: آقا جان! مگر اين دو زخم چه خصوصيتى دارد؟ فرمودند: يكى از اين زخم‌ها 👈 داغ برادرم 👈 و ديگرى در اثر شهادت فرزندم مى‌باشد. 📚 سقینة الصادقین: فصل مدتی در قائن، ص۴۶۸ @ghorbanilibrarian
💠 حضرت سید الشهدا امام حسین علیه السلام هنگام رسیدن بر بالین ابالفضل العباس سلام الله علیه: ✅ لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين‏. [و قال] الآن انكسر ظهري و قلت حيلتي‌. ⬅️ عباس كه كشته شد، ديدند چهره حسين شكسته شد. [و گفت:] ⬅️ الآن کمرم شکست و راه چاره بر من تنگ شد. 📚 بحارالانوار: ج۴۲، ص ۴۵ 🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه: ⬅️ بى‌مناسبت نيست در اينجا خوابى را نقل كنم كه يكى از اهالى قائن به نام آقاى مصطفوى كه به همراه عده‌اى براى زيارت حضرت ابا عبد الله عليه السلام به كربلا مشرف شده بود برايم تعريف كرد. بنده براى ديدن آنها به محل اقامتشان رفته بودم. وى كه در آن وقت خواب بود توسط برخى همراهانش از خواب بيدار شد و در حالى كه چشمانش قرمز شده و اشك در آن حلقه زده بود گفت: چرا مرا از خواب بيدار كرديد؟ الآن در عالم رؤيا مولايم امام حسين عليه السلام را با بدنى پر از زخم و جراحت مى‌ديدم. سپس گفت: وقتى چشمم به آن حضرت افتاد گريه‌ام گرفت و هر مقدار گريه مى‌كردم زخم‌هاى بدن آن بزرگوار ملتئم مى‌گشت و بهبود می‌یافت؛  از اين رو گريه را ادامه دادم، ولى با تعجب متوجه شدم دو زخم همچنان به حال خود باقى است و گريه من در بهبود آن تأثير نمى‌كند. در اين وقت به من گفته شد: هر اندازه هم گريه كنى  التيام پيدا نمى‌کند. عرض كردم: آقا جان! مگر اين دو زخم چه خصوصيتى دارد؟ فرمودند: يكى از اين زخم‌ها 👈 داغ برادرم 👈 و ديگرى در اثر شهادت فرزندم مى‌باشد. 📚 سقینة الصادقین ص۴۶۸ @ghorbanilibrarian