eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
547 عکس
161 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ در ساحت 🔰 بزرگ‌ترین پیروزی آشیل؛ کشتن هکتور (شاهزاده تروآ) در بیرون دروازه‌های شهر تروآ بود. خود او در پایان جنگ، با تیر زهرآلود بازمانده شاه تروآ به پاشنه او کشته شد. طبق افسانه‌ها او روئین‌تن بوده به جز یکی از پاشنه‌هایش، بدان علت که وقتی نوزاد بوده، مادرش، او را در آب حیات فرو برده بود تا نامیرا شود اما او را از پاشنه پا گرفته بود و همین عضو تنها نقطه آسیب‌پذیر بدن آشیل شده بود. 👌 اصطلاح «پاشنه آشیل» که به معنای «نقطه ضعف» است هم بر اساس همین افسانه ساخته شده و رواج یافته است. (منبع: گوگل) 💠 معمولاً ، اهل سیاست را برنمی‌تابند زیرا که معمولاً عاری از هستند که است. یا قرار دادن دیانت توسط بی‌دین، مزید علت گشته و بسی بر شدت این تنافر افزوده است. تا آنجا که «جدائی دیانت و سیاست» تبدیل به «سیاست»ی برای برخی گشته است! متقابلاً پیوند سیاست و دیانت حتی در حد عینیت، مطلوب و مقتدای متدینین باسیاست یا سیاسیون بادین بوده و غیرقابل تفکیک و استقلال تلقی شده است. دیانت از آنجایی به مذاق اهل سیطره سیاسی، خوش نمی‌آید که قوی‌ترین و پایدارترین جمعی و فردی را در برابر سلطه‌جوئی مطلق آنها رقم می‌زند و درک این مطلب، از بدیهیات فهمی است ولیکن بیان وجاهت صف‌آرائی در برابر سیاست مقصد این مقال است: ✅ صداقت همان میزان که در حوزه دیانت، دارد در عرصه سیاست، نشانه شناخته می‌شود! و همین مسئله باعث اصلی افتراق آنهاست ولیکن در اینجا تبیین مهمترین وجه آن، مد نظر است. ⚖ در عالم دیانت، رجحان خوب/خوبی/حق (صاعد بسوی بهشت) بر بد/بدی/باطل (ساقط بسوی جهنم) مهمترین دغدغه انسان دیندار است. زیرا که اخلاص/خلوص/خالص، الهی‌تر است اما در دنیای سیاست، «ترجیح بد بر بدتر» ضروری‌ترین دغدغه انسان سیاستمدار است که البته امری کاملاً عقلانی است؛ امام على(ع): لَيْسَ الْعاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لكِنَّ الْعاقِلَ مَنْ يَعْرِفُ خَيْرَ الشَّرَّيْنِ؛ عاقل، آن نيست كه خوب را از بد تشخيص دهد. عاقل، كسى است كه از ميان دو بد، آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد. ✅ ترجیح بد بر بدتر؛ نشانه عقلانیت فلذا معمولاً ، بهترین عبارت برای مفهوم مذکور است و نباید آنرا بمعنای پنداشت که فریبنده است. صالح یعنی خوبی و حال آنکه در معرکه بدی، خوبی آنست که از «بدتر» بپرهیزی ولو با پناه بردن به «بد». بنابراین کسی که به بد پناهنده یا حامی آن می‌شود (تا بدتر را مهار و مهدوم سازد) در نزد کسی که هیچگونه بدی را برنمی‌تابد، محکوم به اینست که در جبهه خوبی و حق نیست و در سراشیبی سقوط به بدی و باطل است! 🔥 اگر خوب و حق بودن کسی که بد را بر بدتر ترجیح می‌دهد (موجه و ارزشمند در حوزه سیاست)، در نزد کسی که با هرگونه بدی و باطل، زاویه دارد (موجه و معتبر در عرصه دیانت) قرین بی‌دینی یا بی‌اخلاصی باشد، قاعدتاً رجم و رانده می‌شود و دیوار جدائی را افراشته‌تر می‌سازد. تا چه رسد به وضعیتی که «سیاسی راجح بد بر بدتر»، موقتی بودن آنرا فراموش نماید و بدان عادت کند! در اینجاست که موقت و دائم بودن ترجیحات هم موضوعیت پیدا می‌کند که در لسان اهل دیانت در قالب و ، وجاهت دارد. اولی، جنبه دائمی دارد و دومی جنبه موقت. «تحمل بد» (نه بدتر)، امری موقتی و اضطراری است که هرگز نباید به امری دائمی مبدل گردد. عدم مراعات این همان پاشنه آشیل سیاست در ساحت دیانت است و کار را به آنجا می‌کشاند که جدائی دیانت از سیاست، مطلوبیت می‌یابد. آنچه بر قلم رفت، مقدمه‌ای بود برای اشاره به این نکته که؛ در امر انتخابات، وقتی که در میان رقبای انتخاباتی، و خوبی پیدا نمی‌کنی، ناچاری را برگزینی و لذا حمایت از نامزد یا بد نباید به مفهوم سقوط به سراشیبی، تلقی شود و کار به تکفیرگرائی سوق یابد. النهایة: منِ نوعی، وقتی که گاهی در و سایر بزنگاه‌ها، شخص حقیقی یا حقوقی خاصی را مورد تقویت خود قرار می‌دهم که طبق معیارهای دیانتی، بد و باطل به شمار می‌روند، یا لیستی را بعنوان اصلح (نه الزاماً بعنوان صالح) بالا می‌برم و برای آنست که از تقویت اشخاص حقیقی یا حقوقی بدتر و باطل‌تر جلوگیری نمایم، این تفضیل (تضعیف و تحکیم‌ها) نباید تخطئه شود تا چه رسد به تکفیر و... فتأمل! «... وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ» (بقره/۲۵۱) ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) دبیرکل حزب و مرداد ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 علی؛ تنها مجاهد کامل! را همه به عنوان «اَبَرمرد » می‌شناسند و به عنوان «اَبَرمرد » نیز می‌ستایند ولیکن او «اَبَرمرد جهاد» هم است. ارکان مرتب جهاد در ، عبارتند از: ۱) إرهاب ۲) قتال ۳) مصالحه ۴) فوز اگرچه هر هوشمندی باید یکی از این چهار رکن اساسی را متناسب با ، تبعیت نماید ولیکن اتخاذ بهترین سبیل مناسب (از باب حیَّ علی خیرالعمل)، تابع ضرورت اولویتی (نه اهمیتی) خاص آنست. به همان ترتیبی که ذکر شد. دشمنان باید در اولویت اول مجاهدین باشد. چنانچه مؤثر نباشد باید سراغ اولویت دوم یعنی بشتابند و چنانچه مؤثر نگشت، آنگاه باید به اولویت سوم یعنی با طاغوت تن بسپارند و در وضعیتی که آنهم بی‌فایده باشد نهایتاً باید خود را آماده استقبال از اولویت چهارم یعنی (إحدی‌الحُسنَین؛ فوز عظیم شهادت و بلکه فوز اعظم فتح و ظفر) شوند. برای اطلاع بر شرح این مراحل چهارگانه، لطفاً به مقالات «معیّت با ولایت ۲/۵» و «معیّت با ولایت ۲/۶» در کانال ایتایی «مقالات حسینی منتظر» مراجعه بفرمایید. وقتی که از منظر ارکان و مراحل اربعه ، به ، (ع) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که علی‌بن‌ابی‌طالب، تنها مجاهدی است که هر چهار وضعیت جهاد را در زندگانی مبارک خود، تجربه کرده است. إرعابی که علی با خود داشت، مؤثرترین إرهاب دشمنان کافر و مشرک عصر خود بود. همچنانکه بعد از فتح توسط ، چنان مرعوب شد که هیچ‌گاه آنرا فراموش نکرد. قتال علی هم از همان نخستین مواجهه فوج اسلام با موج‌ کفار () که به تنهایی، نیمی از مقتولین را از دم تیغ خود گذرانید، زبانزد عرب گشت که عین فرفره می‌چرخید و آن‌ها را درو می‌کرد! «مُصالحه با طاغیه جهت مَصالح عالیه» نیز تجربه دیگری بود که آن‌حضرت در طی جنگ صفین، بدان تن سپرد با اینکه بخوبی می‌دانست، مورد بدعهدی رژیم اموی قرار خواهد گرفت. تجربه مرحله چهارم جهاد برای به گونه خاصی رقم خورد! اگرچه او در نبود ولیکن او در و با شمشیری که فرق‌ش را شکافت بر زمین ریخته شد و خود فریاد بر آورد که به الهی نیز نائل گشت؛ «فُزتُ وَ رَبِّ الکعبة»! هیچ مؤمن مجاهد و بلکه هیچ پیغمبر و امامی را سراغ نداریم که افتخار عمل به همه ارکان و ابعاد و مراحل جهاد را کسب کرده باشد. براستی که این و ، نماد بارز است. علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه همارا دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من بخدا قسم خدا را بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را مگر ای سَحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین درخانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیرتست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند بعالم شهدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که میتواند که بسر برد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیامها سپردم همه سوزدل صبا را چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هردم ز نو ای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا السلام علیک یا علی «یَا أَبَا الْحَسَنِ، یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ» ای ابوالحسن، ای امیرالمؤمنین، ای علی بن ابیطالب، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن. یا کنا معکم فنوز فوراً عظیماً الهی آمین ✍️ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) دبیرکل حزب وحدت و عدالت ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ (۲۱ رمضان ۱۴۴۵) 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 و در (بخش۹): فاجعه شهادت‌گونه ۳×۸ علت ۳×۸ نامیدن فاجعه شهادت‌گونه و او در فضای مثلث خطرناک شمال‌غربی ایران را در (👈اینجا👉) ببینید. و همچنین زمینه‌های مبحث جاری را در بخش‌های قبلی این مقاله، ملاحظه بفرمایید 👇👇👇 👈(بخش۱)👉💠👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉💠👈(بخش۴)👉 💠 👈(بخش۵)👉💠👈(بخش۶)👉 💠 👈(بخش۷)👉💠👈(بخش۸)👉 ⁉️ بعضی‌ها می‌پرسند که آیا با این تحلیل خاص در این سلسله مقالات خود، می‌خواهید آ.رئیسی را تقدیس و تعصیم بکنید؟! ج: اگر منظورتان از تعصیم و تقدیس، معصوم‌پنداری و بی‌عیب تلقی کردن آ.رئیسی و یاران پروازی اوست، باید عرض کنم که خیر، چنین منظوری ندارم. بنده از همان فردای گزینش آ.رئیسی بعنوان ، ضمن تداوم حمایت‌های آشکار و پنهان خود، همچون مواضع قبلی خود در قبال رؤسای پیشین جمهور (علیرغم اینکه برای پیروزی آن‌ها تلاش‌های وافری انجام دادم از جمله برای آ.رئیسی که بازرس ویژه یکی از ستادهای انتخاباتی آن شهید بودم) به منتقدین مدیریت ایشان پیوستم و ایشان را نه تنها تخطئه نمی‌کنم بلکه محترم و هم می‌شمارم. ولیکن در این مقالات، سعی دارم به این فاجعه شگفت‌انگیز از پنجره متمایزی نگاه بکنم. و اما بعد؛ خدای ! تحمیل یا تحمل بقای افرادی در که ( حساب شده و به می‌آیند و) باورهای توحیدی را عملاً (نه الزاماً در ذهنیت خود) به سخره گرفتند، نمک به زخم امت و ملتی است که پرچم الهی خود را در بر افراشته‌اند. نظامی که حفظ آن است و اول محافظ آن، خود خداست و خدا در این امر خطیر با هیچ شخص حقیقی یا حقوقی، عقد اخوت نبسته است و باصطلاح هیچ تعارفی ندارد! باورهای مذهبی مردم وقتی توسط احدی از زخمی بشوند، ترمیم آن‌ها ضرورت غیرقابل اغماضی است که باید توسط حداقل احدی از جامعه روحانیت، جبران گردد. این امر خطیر اگر داوطلبانه، صورت نگیرد لاجرم با نیروی قهریه الهی، تحقق و تجلی خواهد یافت. بنده حقیر در مورخه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ (۱۹ رمضان ۱۴۴۵) که مصادف با سال‌یاد تلخ‌ترین فاجعه تاریخ یعنی ضربت بر فرق مبارک ولی اعظم؛ امام علی(ع)؛ مظهر و ، این توفیق را یافتم که طی پیامی (با عنوان «غفلتی در تراز خیانت!/انسان در امتحان فتن» معطوف به عملکرد صدیقی بعنوان امّ‌القرای و نیز قاضی‌القضات سابق و همچنین رئیس نهاد امربمعروف و نهی از منکر) بنویسم: «... اینک دعوا بر سر این نیست که، زمین واگذاری به مؤسسه، به بازگشته و مؤسسه کذایی هم منحل شده است، بلکه دعوا بر سر نحوه ایشان و ترمیم باورهای مردم است. استعفای ایشان از همه مناصب مرتبط با نظام، حوزات علمیه و کلیه نهادهای مردمی، لازم بود اما کافی نیست. ✅ بهترین نسخه برای ایشان، پذیرش مرام ۲۵ ساله است (اگر واقعاً در ایمان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، هستند چرا به آن‌حضرت اقتداء نکنند؟!) نگویید که دشمن هم همین (از خارج شدن ایشان) را می‌خواهد! شاید گاهی تحقق خواست بهترین کار باشد! چنانکه را خواستند و حضرت هم تسلیم شدند! ، امروز نشانه بارزی از «سیّئات العمل» در این مقطع است. باورهای مردمی که به یغما رفت، چگونه باید باز آید؟! با انحلال مؤسسه؟! با مجازات آقازاده‌ها و اطرافیان خطاکار ایشان؟! با برگشت زمین گران‌بها به و حتی به ؟! این‌ها کف مطلب است. سقف مطلب آنست که صدیقی من‌بعد دیگر در هیچ رسانه‌ای رؤیت نشود! آنچنان محو که از خاطره‌ها (ولو برای ۲۵ سال!) برود. در غیر اینصورت زبان مدافعین الهی ()، رسا نخواهد شد! سپردن خود به محاکمه توسط دستگاه نسبتاً معیوب (حتی اگر شدیدترین مجازات را اعمال کند)، جبران‌کننده این ثلمه و نیست. بهترین مجازات که خود آقای صدیقی باید بابت این غیرقابل اغماض خود تسلیم آن شود، اینست که برای ۲۵ سال «خانه‌نشینی بدون حاشیه» اتخاذ نماید وگرنه به و به نخواهد رسید.» ولیکن در عمل چه شد؟! متأسفانه تریبون ، مجدداً و مکرراً به سپرده شد! همچنانکه از مناصب خود عزل نشد! آیا لجبازی خطرناکی با غیرت سبحانیتی نبود؟! آیا گمان می‌کنید، پروردگار سبحان، معطل تعلیل و تعلل‌های شما می‌ماند؟! خدای قهار سنت بدون تعارف خود را دارد و الطاف خفیه خود را به کار می‌اندازد. آنهم بسیار جمیل و زیبا! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳/۳/۴ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏