『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست 😁🖤 #رسول $ رها .. به جان علی فقط می خواستم باهات شوخی
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_یک
#رسول
٪ نمیتونم.. حتی اگه خودم بخوام..
€ چرا خوب؟؟؟
٪ اگه من برم.. پس درسم چی؟
$ نگو درسم😂 بگو داوود😆
٪ خوب.. بعله.. داوود هم مهمه😏
€ ولی هیچ کدوم از اینا مهم تر جونت نیست...
٪ یعنی جونم در خطره؟؟؟
$ پس چرا دستگیریای بیشتر رو شروع نمیکنیم..
€ وقتش نرسیده...
من وقت ندارم که اینجا صرف کنم...
باید برم...
به هر حال آماده باش..
هم یبن چند روز آینده باید برگردی...
محمد رفت...
رها زیر بار نمیرفت..
بهش یه جورایی حق میدادم...
.......................................
امروز دریا خانم و رها با تاکسی رفتن دانشگاه...
نمیدونم داوود کجا بود..
رفتم سایت.
بچه ها حسابی شلوغ بودن..
$ بح.. سلام... داش مصطفی .. رسیدن به خیر..
× سلام رسول.. خبر دارم داغ..
مسعود خبر داده😎
$ چه خبری؟؟؟
× رئوف..داره برمیگرده
$ رئوف برگشته؟؟؟
امکان نداره...
× وا .. چرا..
$ آخه.. اون .. هنوز چند روز از زمان برگشتنش مونده.. بلیطش مال ۳ روز دیگه است..
× نمیدونم چرا.. ولی اون پرواز رو کنسل کرده..
الان فرودگا ه...
به دلم شور افتاد..
نکنه واقعا قراره اتفاقی بیوفته...
باید همین امشب رها رو راضی کنم که برگرده...
ته دلم خالی شد...
محمد به طرفم اومد..
€ رسول.. بدو.. اطلاعات این مریم شاهد رو کامل دربیار... بفرست برای داوود.. برای برسی سوابق کیفری میخواد بره کلانتری استعلام بگیره..
$ چشم...
₩ رسول.. سلام..
$ سلام آقا سعید گل...
₩ یه نسخه از اطلاعات این خانم ..
$ شاهد؟؟
₩ اره.. واسه منم بفرست.. رو بقیه جوانبش کار کنم...
راستی.. محمد .. بهت گفت؟؟
$ چی رو؟؟
₩ خوب پس.. ببین.. توی وسایل رستگاری یه هارد پیدا کردیم...
که رمز داره...
برای بازیابی.. رو خودت حساب کنیم؟؟
یا بدیم بچه های بازیابی اطلاعات؟؟
$ بده ببینم چی کار میتونم بکنم...
راستی... فرشید کجاست؟؟
₩ ت..م.. یکی از کیس هاست..
$ اوکی...
پ.ن 🙂 این .. سر آغاز رنج هاست...
✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨
پیام داد... بیام دنبالت بریم جایی؟؟
تشیع جنازه یه شهید مدافع حرمه...
حال عجیبی داشتم...
تو چشام خیره شد..
مواظب خودت باش...