eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
292 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مگه اصلا هم تو آمریکا پیدا میشه؟‌ 🤔😂 @Asman7tom
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی✨ بالاخره هواپیما ی نرگس اینا هم رسید و خداحافظی کردیم. با نرگس رفتیم خونه ، نیما ماموریت بود. چون خیلی خسته بودیم زود خوابیدیم. کارهامون همینطور پیش میرفت و متوجه رابط های دیگه راکس تو ایران شدیم و در حال شناسایی اونا بودیم. نیما هم از ماموریت برگشته بود و به کارش مشغول بود. یه روز آقا محمد تو سایت بهمون یه لنز های مخصوصی داد که وقتی دوبار پشت سر هم پلک میزدیم عکس میگرفت و مستقیم برای سیستمی که تو سایت بود ارسال می‌شد. یه هفته بود که از کویت برگشته بودیم. دیروز مادر آقارسول تماس گرفته بودند و قرار بود برای آخر هفته بیان خواستگاری🙊 دوماه‌بعد آقارسول و نرجس هفته پیش باهم عقد کرده بودن😍 جشنشون هم واقعا خیلی خوب بود و به همه خوش گذشت... آقافرشید و خانمش هم بود که با مریم کلی رفیق شدیم و کلی هم با پسرشون بازی کردیم😇 قرار بود با آقاسعید و آقا فرشید بریم یه ماموریت یکساعته برای شناسایی محلی که به هم‌دیگه ملحق میشدیم تو یه بن‌بست خلوت بود. لنز های جدید هم روی چشمم بود. طبق عادتم یه ربع زودتر رفتم محل قرار تو راه حس کردم دارم تعقیب میشم. چند بار چک کردم ولی خبری نبود. تو کوچه‌ی بن‌بست وایستاده بودم که دوتا مرد هیکلی اومدن سمتم😨 اسلحه هم همرام نبود چند بار پلک زدم تا دوربین ازشون عکس بگیره اومدن نزدیکم یکیشون اوند چادر رو از سرم بکشه البته مانتو و روسری بلند و مشکی با پوشیه داشتم که اگه به وقت مجبور شدم چادرم رو در بیارم حجابم کامل باشه🙂 اما نذاشتم بهم دست بزنه با لگد محکم زدم تو دستش فکر کنم میخواستن منو ببرن😱😱 پ.ن: زهرا،کوچه‌بن‌بست،دوتا‌مرد‌هیکلی😢 چی میشه یعنی... ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: با چاقو اومد سمتم... دیگه توانی نداشتم... ✨با ما همراه باشید✨ نویسنده:آ.م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹ أَنَا اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِيمُ › من توبھ پذیرِ مهربانم !✨ ↵ بقره/١۶٠ •┈—┈—┈✿┈—┈—┈• الهی، من دل خوشم بھ اینکھ برعکس آدما بهم فرصتِ جبران میدی :)🧡' ➪┊
هدایت شده از [ مِنهاج 🇵🇸 ] .
امروز خورشید اومدھ تو میدون! دیگہ بسہ ابرا چند روزھ جاشو گرفتن :)
‹✨🔗› 🌱 - - یِہ‌چِࢪیڪ‌! قَبل‌اَزاینڪِہ‌؏ـآشِق‌ِمُبآࢪِزه‌بآاِسࢪآئیل‌‌بآشِد؛بآیَد‌؏ـآشِق‌ِمُبآࢪِزه‌بآنَفسَش‌بآشَد...!- ‌
یه خبر که شاید جذاب باشه😉👇
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
انهدام شبکه کلاهبرداری یونیک فاینانس وزارت اطلاعات: 🔹بیش از ۱۵۰ نفر از سرشبکه‌ها و سرکرده‎های اصلی شرکت هرمی یونیک فاینانس (unique finance) در ۱۹ استان کشور شناسایی و با هماهنگی مرجع قضایی مورد ضربه قرار گرفت. 🔹مؤسسین و مدیران این شرکت با استفاده از روش‌های اغواگرایانه اقدام به شبکه‌سازی هرمی، ارائه توکن دیجیتال به نامUNQT و کلاهبرداری از تعداد زیادی از شهروندان در سراسر کشور نموده‎اند. @TasnimNews
✅ سرشبکه قاچاق دختران ایرانی در آذربایجان غربی توسط پاسداران گمنام امام زمان دستگیر شد  سازمان اطلاعات سپاه آذربایجان غربی در اطلاعیه‌ای از انهدام سرشبکه قاچاق دختران ایرانی در این استان خبر داد و اعلام کرد: این شبکه با کشورهای همسایه در ارتباط بوده و شعاع فعالیت آن در تمام سطح کشور بوده است. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: 🔸در ظل توجهات حضرت ولی عصر (عج) سر شبکه قاچاق دختران و زنان ایرانی به یکی از کشورهای منطقه جهت فحشا و هدایت و پشتیبانی از گروه‌های همجنس گرایی که تحت حمایت سرویس‌های اطلاعاتی فرا منطقه‌ای فعالیت می‌کردند طی عملیات پیچیده و چند لایه اطلاعاتی برون مرزی در تور اطلاعاتی پاسداران گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه استان آذربایجان غربی گرفتار شدند. 🔸آذربایجان غربی با سه کشور ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان نزدیک هزار کیلومتر مرز مشترک دارد منبع:ایتا
😍✨بریم واسه پارت رمان✨😍
『حـَلـٓیڣؖ❥』
پ.ن 😐✨بفرما.. اینم از عروسی.. ایش😭😂 ✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨ به خدا تو بگی ن نمیرم.... م
به نام خدا سخت‌تر از کنار اومدن با تعطیل شدن یهویی عروسی و ... بهم خوردن برنامه هایی که چیده بودم... راضی کردن رها بود... بابام همیشه میگه.. یا حرف از دهن مرد بیرون نمیاد.. یا عملی میشه... هعی.. چاره ای نیست... گفتم خودم باهاش حرف میزنم.. فقط امیدوارم راحت قبول کنه... دلم‌نمیخواد از همین اول زندگی... من رو یه آدم زورگو .. که میخواد فقط حرف خودش باشه بدونه... رسول چند روزی بود که خیلی تو فکر بود.. الانم که دیگه هیچ... از اول راه که سوار شدیم .‌ تا الان .. فقط رانندگی میکنه و .. لام تا کام حرف نمیزنه ... & رسول .. ساکتی!؟ $ دارم به این فکر میکنم که رها بفهمه چه حالی میشه!!... & آره.. منم خیلی نگرانم... $ باید باهاش حرف بزنم .. & نمیخواد.. خودم بهش میگم.. $ من اون چیزی که تو میخوای بگی رو نمیخوام بگم... & پس چی؟؟. $ میخوام راضی بشه فقط من برم... حالا من عروسی نباشم.. اصل کار تو و رهایین... رها که هست.. تو هم بمون... فقط یدونه من نیستم ..‌ که... هعی.. بیخیال.. & رسول.. آه.ه رها هم راضی بشه من راضی نیستم... $ یعنی چی😐؟! & یعنی همین ... $ اون وقت چرا.. & به ۳دلیل... اول اینکه تو علاوه بر رفیقم... حالا دیگه برادر خانممی... دلم نمیخواد رها همیشه حسرت نبودن برادرش رو توی بهترین شب زندگیش داشته باشه.... دوم اینکه من اگه نیام .. یعنی وظیفموعمل نکردم... من روزی که اومدم توی سایت تعهد دادم که تحت هر شرایطی به نفع کشور و مردم عمل کنم... و حافظ امنیت و آرامش کشور در حد توان خودم باشم... سوگند خوردم.. نمیشه که !! دلیل سوم هم اینکه ... اگه عروسی بگیریم.. ن تو هستی .. ن محمد ... ن بچه ها ... همه هم ، همه‌ی هم و غمشون میشه جنابعالی... هی .. الو رسول .. رسیدی؟؟؟ عملیات تموم شد... اصلا خوش نمیگذره.... رسول خیره شد به من ... & جلو تو بپاااا😱 هوف... به خیر گذشت😢 ......................................................... ٪ تازه اینو نگا ... 😆 فقط داوود ... خخخ ¤ اوووه... قبل از اینکه بره سر کار چه تیپی هم میزده آقا.... 😐 چشمم افتاد به آلبوم هایی که عکس هام توش بود.... * چطوری آقا داوود... & دریا اینا رو تو اوردی؟؟؟ * 🤣بفرما رها خانم... دیدی گفتم .. از همین حالا مخفی کاری هاش شروع شد... & شاید من توی اونا یه چیزی دارم که نخوام ببینن😐🤐😱 ٪ این چیه... & بدبختم کردی دریااااااااا.... ٪ یه کاغذه ... ن .. دوتاس... & رها جون داوود بازش نکنی... رها.. خواهش کردم... ٪ نمیشه اصلا راه نداره.... $ رها بدش من... ایول .. ایول... ایولللللللل مطمئنن یه عاتو خیلی خوب توشه... بدهه😆 ٪ به هیچ کس نمیدم... من رفتم جلو ... کاغذ رو بگیرم رها رفت تو اتاق .. در رو قفل کرد🤦‍♂.. & رها... رها.. باز کن .. رها.. آخه دریا من به تو چی بگم....😠🙁.. رها .. جون داوود... در باز شد... رها داشت میخندید😢 $ چیه رها؟؟ عکسه؟؟ ٪ ن .. ن 😆 اصلا نمیخواد.. ولش کن😂 من رفتم داخل اتاق .. جدی جدی رو کردم به رها... ٪ داوود ... جلو بیا جیغ میزنم... اینا پیش من میمونه!!😂 رفتم جلو تر... & رها .. بدش من.. ٪ وصیتتتتتت نامه نوشتی هاننن؟؟؟؟ نامه برای من مینو.. & هیسسسس رها.. جون من... رها جون داوود .. ٪ خیلی خوب.. خیلی خوب.. وایستا عقب.. اینا دست من میمونه😆 & باشه.. به شرط اینکه به علی و رسول نگی!! ............................................................... & رها... میخوام یه چیز خیلی خیلی مهم بهت بگم... ٪ چی؟؟ & ام... چجوری بگم.. ٪ رک و پوست کنده و یه راست.. من طاقت حدس زدن و سوال پرسیدن ندارم....