١۶.
٢- حوقله
🔹 امام صادق عليهالسلام
إذا نَزَلَتِ الهُمومُ فعَلَيكَ بِـ «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلاّ باللّهِ»
هرگاه غمها بر تو فرود آمد، بر تو باد گفتن ذِكر «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ»
🍃
📚 الدعوات، ص١٢٠، ح٢٨۴
#حدیث #اندوه #غم #حوقله
💢 @Hadis_Shia 💢
.
✨ این قسمت از آیات ٢ و ٣ سوره طلاق:
«وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ»، درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند.
عوف نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مىنالید.
پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشهاى جز یک مد طعام یافت نمىشود.
سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا باِللَّهِ» را بر زبان جارى ساز.
عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلىاللهعليهوآله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» زیاد بپردازیم.
اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده است.
آنان به دستور رسول خدا صلىاللهعليهوآله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گلهاى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.
عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید.
📚 تفسیر روض الجنان، ذیل آیات شریفه
#حدیث #داستان #رزق #روزی #حوقله
💢 @Hadis_Shia 💢
.
✨ این قسمت از آیات ٢ و ٣ سوره طلاق:
«وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ»، درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند.
عوف نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مىنالید.
پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشهاى جز یک مد طعام یافت نمىشود.
سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا باِللَّهِ» را بر زبان جارى ساز.
عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلىاللهعليهوآله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» زیاد بپردازیم.
اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده است.
آنان به دستور رسول خدا صلىاللهعليهوآله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گلهاى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.
عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید.
🌻
📚 تفسیر روض الجنان، ذیل آیات شریفه
#حدیث #داستان #حوقله
💢 @Hadis_Shia 💢