هدایت شده از 📝 داستان شیعه 🌸
.
💤 خواب وحشتناک
خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش میرسید. هراسان آمد به حضور امام صادق عليهالسلام و گفت: خوابی دیدهام.
خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است، و شمشیری در دست دارد، و آن شمشیر را در فضا حرکت میدهد. من از مشاهده آن بینهایت به وحشت افتادم، و اکنون میخواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.
امام (ع): حتما یک شخص معینی است که مالی دارد، و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش بربایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را میمیراند، بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.
- حقا که عالم حقیقی تو هستی، و علم را از معدن آن به دست آوردهای. اعتراف میکنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعهای دارد، و چون احتیاج به پول پیدا کرده میخواهد بفروشد، و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همهاش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم، و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم.
📔 وسائل الشیعه: ج٢، ص۵٨٢
#امام_صادق #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia
هدایت شده از 📝 داستان شیعه 🌸
.
🌱 در جستجوی امام زمان (عج)
خجندی که اصرار زیادی بر جستجوی حضرت صاحب الزمان علیه السلام و یافتن او داشت و در شهرها سیر میکرد،
به وسیله حسین بن روح به امام زمان علیه السّلام نامه ای نوشت و از علاقه قلبی خود و اینکه به دنبال حضرت است، شکایت برد
و تقاضای جوابی نمود که دلش به آن آرام گیرد و طریقه ای را که باید طبق آن رفتار کند، بداند.
وی میگوید: توقیعی برایم خارج شد که این نسخه آن است:
«کسی که در خصوص من تفحص نماید، مرا مییابد و کسی که مرا بیابد، مکان مرا به دیگران نشان میدهد و هر کس مکان مرا به دیگران نشان میدهد، خود را به هلاکت انداخته و هر کس خود را به هلاکت اندازد، مشرک شده است.»
خجندی میگوید: پس دست از طلب برداشتم و نفسم آرام گرفت و شادمان به وطنم برگشتم، و حمد خدا راست.
📔 غیبت شیخ طوسی: ص۳۲۳
#امام_زمان #داستان_کوتاه
🔰 @DastanShia