فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ (۳۶) رِجَالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ (۳۷) لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ (۳۸)
سوره نور آیات ۳۸_۳۶
قسمتی از طبقهٔ فوقانی خانهٔ محقرشان به نام حسینیهٔ حضرت موسی ابن جعفر سلام اللّه علیهما مزین شده بود.
بعضی از شبها که از شدّت توسّل جسم مبارکشان خسته می شد، سر مبارک را روی بازوی راستشان می گذاشتند و پشت در حسینیه که رو به قبله بود می خوابیدند و عبایشان را روی بدن مطهرشان می انداختند و پشت دست مبارکشان را روی زمین و روی دستشان را رو به آسمان درون حسینیه، به نشانهٔ گدایی می گذاشتند و در دست دیگرشان با تسبیح صلوات می فرستادند.
همواره حرمت حسینیه را نگاه می داشتند و هیچگاه دیده نشد که در حسینیه، پاهای مبارکشان را دراز کنند، چه رسد که آنجا بخوابند.
همیشه پشت در حسینیهٔ خانه شان، نماز و توسّل و قرآن و دعا می خواندند.
از شدّت ایستادن در عبادات پاهای مبارکشان متورّم و پاشنه و کف پای های مبارک شان ترک برداشته بود.
حالاتی داشتند که قابل تصوّر و توصیف نیست.
بعضی اوقات در حالت دو زانو بدون کمترین حرکتی چهارده زیارت عاشورا پشت سر هم با حالاتی عجیب می خواندند.
وقتی از گریه های عجیب ایشان منقلب می شدند و اشک از چشمان جاری می شد، می فرمودند: نگران حالات ما نباشید! غصّه نخورید! جان سخت شده ام!
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ادب
#عبادت
#قرائت_قرآن
#دعا
#توسل
#زیارت_عاشورا
#اشک
#روضه
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حسینیه
#یا_موسی_بن_جعفر
در اولین دیداری که به محضر حاج آقا ولدی مشرف شدم، حدود سه شبانه روز با حقیر هیچ صحبتی نفرمودند؛ اما بسیار خوشحال بودم که مرا از حضورشان مرخص نفرمودند، چرا که در همین مدت اندک مشاهده کردم ایشان بدون هیچ تعارف و رودربایستی وقتی ساعت ۱۲ شب می شد افرادی را که بعد از روضه در خدمت ایشان نشسته بودند مرخص فرموده و می گفتند: شما را به خدا می سپارم بروید که الان وقت استراحت بنده است.
اما بعد از رفتن مردم، ایشان تا صبح مشغول به دعا و نماز و گریه می شدند، گویا استراحت این مرد عظیم الشأن چیزی جز اشک و ناله و دعا و تضرع به ذوات مقدسه نبود.
بنده در این چند شب با خیلی آرزوها که در سر داشتم در محضر ایشان نشسته بودم.
بعداز سه شبانه روز سکوت، خطاب به بنده و چند تن از حضار فرمودند:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#دعا
#نماز
#گریه
#اشک
#توسل
#تضرع
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#بندگی
حاج آقا ولدی به برخی از دوستان نزدیک و صاحبان سر فرموده بودند:
هرچه از خدا می خواهید در این حسینیهٔ موسی بن جعفر( طبقهٔ فوقانی منزل حاج آقا) بخواهید، چرا که چهارده نور مقدس در این جا تشریف آورده اند.
این درحالی است که برخی از آن دوستان در همان حسینیه، بعضی از حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین را در جوار حاج آقا ولدی به چشم خود مشاهده کرده اند.
#چهارده_معصوم
#حسینیه_موسی_بن_جعفر
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت
#توسل
#دعا
19.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیدای امام حسین علیه السلام_ قسمت دوم
سلام بر کسی که با خون، زخم هايش غسل داده شد.
سلام بر کسی که با جام های نيزه و شمشير، شربتِ شهادت به کامش ريخته شد.
سلام بر کسی که رگ های قلبش، با تير دشمن بريده شد.
سلام بر کسی که محاسنش به خون خضاب شد.
سلام بر چهرهٔ بر خاک نهاده ات.
سلام بر آن بدنِ برهنه که لباس هايش را غارت کردند.
سلام بر سرِ برفرازِ نيزه.
سلام بر آن لب های تشنه کام و خشکيده.
سلام بر اعضای بريده بريده شده.
سلام بر سرهای بر نيزه که در شهرها گردانده شدند.
سلام بر بانوانی که اسير و در به در شدند...
#امام_حسین_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#شیدای_امام_حسین_علیه_السلام
#گریه
#اشک
#بکاء
#روضه
#دعا
#زیارت_عاشورا
#مهمان_نوازی
#جاذبه
#دافعه
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#سرهنگ_خرمی
https://zil.ink/haj_naghi_valadi