eitaa logo
حاج نقی ولدی
1.4هزار دنبال‌کننده
125 عکس
232 ویدیو
0 فایل
شرح حالات فخرالائمه، یگانه ی دوران ها، ولی خدا حاج نقی ولدی، گریه کن بی نظیر حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه https://zil.ink/haj_naghi_valadi
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه دربارهٔ رابطهٔ حاج آقا ولدی با آقا سید جواد ذاکر می دانم: _ سید جواد ذاکر به قم می رود تا طلبه شود. چیزی که در او تحول ایجاد می کند و مسیر زندگیش را تغییر می دهد آشنایی با حاج آقا ولدی بوده است. _حاج آقا ولدی پیش از آنکه ذاکر، معروف شود، او را می شناختند و به بعضی به عنوان جوانی که خوب روضه می خواند، معرفی کرده بودند. _حاج آقا ولدی، ذاکر را خیلی دوست داشتند. ذاکر خیلی از اوقات خدمت حاج آقا می رسیده و برایشان روضه می خوانده است. _حاج آقا در خواستگاری برای ذاکر هم نقش داشته اند. چون ذاکر در قم کسی را نداشته است، حاج آقا ولدی بوده اند که او را مورد تأیید قرار می دهند و برایش خواستگاری می کنند. _بسیاری از حالاتی که سید جواد ذاکر داشت و آن شیدایی و گریه ها به خاطر این بود که نفس حاج آقا ولدی به او خورده بود. _ذاکر دربارهٔ موضوعی از زندگی و کارش با حاج آقا مشورت می کند و حاج آقا او را راهنمایی می کنند ولی گوش نمی دهد و بعد پشیمان می شود. اگر صحبت های حاج آقا را گوش کرده بود اثر گذاری او بسیار بیشتر می شد. _ذاکر ذاتاً آدم نجیبی بود. ای کاش حرف های حاج آقا را گوش داده بود تا بسیاری از سوء تفاهم ها پیش نیاید. _اثری که سید جواد ذاکر گذاشت و موجی که در جذب جوانان به اهل بیت و دستگاه سید الشهداء علیهم السلام ایجاد کرد، دستگاه های فرهنگی ما با همهٔ بودجه و امکاناتشان نتوانستند داشته باشند. _سید جواد ذاکر پیش از این که به رحمت خدا برود، خدمت حاج آقا ولدی می رسد و از ایشان حلالیت می طلبد و با ایشان خداحافظی می کند و از اینکه حرف ایشان را گوش نکرده بود، ابراز پشیمانی می کند. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سال ها پیش وقتی که دو عاشق دل سوخته و شیدای اهل بیت، حاج آقا ولدی و حاج آقا فخر تهرانی با هم به زیارت حضرت سلطان السلاطین، علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء مشرف می شوند، شوق زیارت و معرفت به حق آن حضرت، چنان آن ها را از خود بی خود و سرمست می نماید که در نهایت خضوع و خشوع و ادب، از میدان طبرسی تا صحن انقلاب را با سر و پای برهنه و به صورت سینه خیز، خود را به سمت حرم مطهر رضوی می کشانند و این مسیر طولانی را با آن سن و سال در مدت بیش از چهار ساعت طی می نمایند. مردم از دیدن حالات آن ها دگرگون شده و از ترحم بر آن ها می گریستند و بر سرشان صدقه می ریختند اما آن ها مست از شوق لقاء امام رئوف و بی اعتنا به رفتار مردم، با همین حالت به حرم مطهر مشرف می شوند. ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت هر سرو قد که بر مه و خور حسن می‌فروخت چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت