eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
94 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
8 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ! 🔸شرکت در انتخابات یک وظیفه مهم شهروندی بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا در بسیاری از کشورهای جهان تأکید زیادی بر روی انتخابات دارند تا جایی که در تعدادی از کشورها شرکت در انتخابات الزامی و حتی برای متخلفین جریمه هایی در نظر گرفته شده است. 🔻 آیا می دانید در ۳۵ کشور دنیا شرکت در انتخابات اجباری است؛ برای آشنایی بیشتر شما عزیزان، به برخی از این کشورها و نوع مجازات آنها اشاره می شود: ۱- انتخابات در برزيل در حالي برگزار مي شود كه راي دادن در اين كشور براي افراد 18 تا 70 سال «اجباري» است. ۲- بلژيك: راي ندهي خط مي‌خوري! بنابر قانون اساسي بلژيك اگر كسي پس از دريافت دعوت‌نامه براي راي دادن، پاي صندوق نرود و عذر موجهي هم نداشته باشد بين 25 تا 50 يورو جريمه مي شود. اگر اين غيبت دوباره تكرار شود جريمه بين 50 تا 125 يورو خواهد بود. اگر كسي در 4 دور انتخابات شركت نكند. علاوه بر 4بار جريمه، نام او از ليست راي دهندگان به مدت 10 سال خط خورده و در هيچ مقام و اداره دولتي پذيرفته نخواهد شد و هيچ كمك و امتيازي نيز از سوي دولت دريافت نخواهد كرد. ۳-استراليا: جريمه و زندان براي راي ندادن! ❗️شهروندان استراليايي موظفند كه در زمان انتخابات در محل راي‌گيري حاضر شوند. اما بعد از ثبت اسم شان مي توانند راي ندهند و يا به اصطلاح راي سفيد و بي‌نام بيندازند. شهرونداني هم كه دليل موجهي براي غيبت در انتخابات ندارند به صورت نقدي جريمه مي‌شوند و در صورت عدم پرداخت جريمه، به جاي آن مي روند. ۴-بوليوي: انسداد حساب بانكي هر شهروند اهل بوليوي كارتي ويژه دارد كه حضور او در انتخابات را اثبات كند. اما اگر كسي تا سه ماه بعد از انتخابات نتواند حضورش را اثبات كند، حقوق و مزايايش دچار مشكل مي‌شود. ۵-در سنگاپور اگر شهروندي در انتخابات رياست جمهوري شركت نكند حق راي وي براي هميشه باطل مي‌شود و تنها با ارائه دليل قانوني و محكمه پسند اين حق به او باز مي گردد. ۶-در يونان اين جريمه سخت‌تر است و غايبان انتخاب از گرفتن گواهينامه و گذرنامه محروم خواهند شد. همچنين خدمات و محصولاتي كه دستگاه‌هاي عمومي براي مردم ارائه مي‌دهند براي شخص غايب قطع خواهد شد. ۷-در برزيل نيز براي كساني كه در انتخابات شركت نكنند پاسپورت صادر نمي‌شود. ۸-در كشور پرو مردم بايد كارت مهر خورده در انتخابات را براي دريافت خدمات شهروندي با خودشان به همراه داشته باشند. ۹-در كشور مصر پس از حسني مبارك، براي غايباني كه بدون دليل در انتخابات شركت نكرده‌بودند، 70 دلار جريمه نقدي تعيين شد. 🔻ديگر كشورهايي كه انتخابات در آنها اجباري است هم عبارتند از آرژانتين، شيلي، كاستاريكا، قبرس، جمهوري دومنيكن، اكوادر، فيجي، فرانسه (مجلس سنا)، گابن، گواتمالا، هندوراس، ايتاليا، ليختن اشتاين، مكزيك، نائورو، پاراگوئه، فليپين، سوئيس، تايلند، تركيه و اروگوئه. حالا اهمیت شرکت در انتخابات را بیشتر و بهتر می توان درک کرد، رای ندادن در بسیاری از کشورها به عنوان یک مطرح شده و برای اصلاح رفتار فرد بی انضباط تنبیهاتی در نظر گرفته شده است.
🔸شرکت در انتخابات یک وظیفه مهم شهروندی بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا در بسیاری از کشورهای جهان تأکید زیادی بر روی انتخابات دارند تا جایی که در تعدادی از کشورها شرکت در انتخابات الزامی و حتی برای متخلفین جریمه هایی در نظر گرفته شده است. 🔻 آیا می دانید در ۳۵ کشور دنیا شرکت در انتخابات اجباری است؛ برای آشنایی بیشتر شما عزیزان، به برخی از این کشورها و نوع مجازات آنها اشاره می شود: ۱- انتخابات در برزيل در حالي برگزار مي شود كه راي دادن در اين كشور براي افراد 18 تا 70 سال «اجباري» است. ۲- بلژيك: راي ندهي خط مي‌خوري! بنابر قانون اساسي بلژيك اگر كسي پس از دريافت دعوت‌نامه براي راي دادن، پاي صندوق نرود و عذر موجهي هم نداشته باشد بين 25 تا 50 يورو جريمه مي شود. اگر اين غيبت دوباره تكرار شود جريمه بين 50 تا 125 يورو خواهد بود. اگر كسي در 4 دور انتخابات شركت نكند. علاوه بر 4بار جريمه، نام او از ليست راي دهندگان به مدت 10 سال خط خورده و در هيچ مقام و اداره دولتي پذيرفته نخواهد شد و هيچ كمك و امتيازي نيز از سوي دولت دريافت نخواهد كرد. ۳-استراليا: جريمه و زندان براي راي ندادن! ❗️شهروندان استراليايي موظفند كه در زمان انتخابات در محل راي‌گيري حاضر شوند. اما بعد از ثبت اسم شان مي توانند راي ندهند و يا به اصطلاح راي سفيد و بي‌نام بيندازند. شهرونداني هم كه دليل موجهي براي غيبت در انتخابات ندارند به صورت نقدي جريمه مي‌شوند و در صورت عدم پرداخت جريمه، به جاي آن مي روند. ۴-بوليوي: انسداد حساب بانكي هر شهروند اهل بوليوي كارتي ويژه دارد كه حضور او در انتخابات را اثبات كند. اما اگر كسي تا سه ماه بعد از انتخابات نتواند حضورش را اثبات كند، حقوق و مزايايش دچار مشكل مي‌شود. ۵-در سنگاپور اگر شهروندي در انتخابات رياست جمهوري شركت نكند حق راي وي براي هميشه باطل مي‌شود و تنها با ارائه دليل قانوني و محكمه پسند اين حق به او باز مي گردد. ۶-در يونان اين جريمه سخت‌تر است و غايبان انتخاب از گرفتن گواهينامه و گذرنامه محروم خواهند شد. همچنين خدمات و محصولاتي كه دستگاه‌هاي عمومي براي مردم ارائه مي‌دهند براي شخص غايب قطع خواهد شد. ۷-در برزيل نيز براي كساني كه در انتخابات شركت نكنند پاسپورت صادر نمي‌شود. ۸-در كشور پرو مردم بايد كارت مهر خورده در انتخابات را براي دريافت خدمات شهروندي با خودشان به همراه داشته باشند. ۹-در كشور مصر پس از حسني مبارك، براي غايباني كه بدون دليل در انتخابات شركت نكرده‌بودند، 70 دلار جريمه نقدي تعيين شد. 🔻ديگر كشورهايي كه انتخابات در آنها اجباري است هم عبارتند از آرژانتين، شيلي، كاستاريكا، قبرس، جمهوري دومنيكن، اكوادر، فيجي، فرانسه (مجلس سنا)، گابن، گواتمالا، هندوراس، ايتاليا، ليختن اشتاين، مكزيك، نائورو، پاراگوئه، فليپين، سوئيس، تايلند، تركيه و اروگوئه. حالا اهمیت شرکت در انتخابات را بیشتر و بهتر می توان درک کرد، رای ندادن در بسیاری از کشورها به عنوان یک مطرح شده و برای اصلاح رفتار فرد بی انضباط تنبیهاتی در نظر گرفته شده است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✍️ 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود. صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق می‌زد و با چشمانی به رویم می‌خندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد، خارج از شهر در این دشت با عدنان در یک خانه گرفتار شده و صدایم به کسی نمی‌رسید. 💠 پاهایم سُست شده بود و فقط می‌خواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار جیغم را در گلو خفه کرد. مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ می‌زدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه کرد :«یه بار دیگه جیغ بزنی می‌کُشمت!» 💠 از نگاه نحسش نجاست می‌چکید و می‌دیدم برای تصاحبم لَه‌لَه می‌زند که نفسم بند آمد. قدم‌هایم را روی زمین عقب می‌کشیدم تا فرار کنم و در این راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد. از درماندگی‌ام لذت می‌برد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به خندید و طعنه زد :«خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمی‌کردم انقدر زود برسی!» 💠 با همان دست زخمی‌اش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگی‌ام را به رخم کشید :«با پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!» پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. می‌دید تمام تنم از می‌لرزد و حتی صدای به هم خوردن دندان‌هایم را می‌شنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت :«پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟» 💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خنده‌ای چندش‌آور خبر داد :«زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط راهی نیس!» همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و می‌دیدم می‌خواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری می‌لرزید که نفسم به زحمت بالا می‌آمد و دیگر بین من و فاصله‌ای نبود. 💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا می‌کرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه می‌رفت تا تکان نخورم. همانطور که جلو می‌آمد، با نگاه بدن لرزانم را تماشا می‌کرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت :«واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد :«مگه تو چیزی هم پیدا میشه؟» 💠 صورت تیره‌اش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی می‌زد و نگاه هیزش در صورتم فرو می‌رفت. دیگر به یک قدمی‌ام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمی‌دانستم چرا مرگم نمی‌رسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«پسرعموت رو خودم بریدم!» احساس کردم بریده شد که نفس‌هایم به خس‌خس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمی‌اش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید. 💠 چشمان ریزش را روی هم فشار می‌داد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی می‌شدم که نارنجک را با دستم لمس کردم. عباس برای چنین روزی این را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم. 💠 انگار باران و گلوله بر سر منطقه می‌بارید که زمین زیر پایمان می‌جوشید و در و دیوار خانه به شدت می‌لرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم می‌چرخید و با اسلحه تهدیدم می‌کرد تکان نخورم. چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشوره‌های عمو، برای من می‌تپید و حالا همه شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم... ✍️نویسنده: