eitaa logo
🌹کانال شهید محمدحسین محمدخانی🌹
106 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5 فایل
قال الله تعالی علیه :"ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیائ عندربهم یرزقون" شهید محمد حسین محمدخانی نام جهادی:حاج عمار تاریخ تولد:۱۳۶۴/۴/۹ تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۸/۱۶ سمت:فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا مزار مطهر شهید:گلزار شهدای تهران قطعه ۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 "در محضــر شهــید "... 💐دوست شهید می گفت:در آخرين ماموريت شناسايی كه با مجید همراه بوديم،طبق معمول با قرآنی كه در ماشين هميشه به همراه خودداشت،سوره والفجر را حفظ ميكرد و از من ميخواست كه از او امتحان كنم كه آيا سوره را درست حفظ كرده است يا نه.آنگاه پيوسته زيرلب زمزمه مي كرد:"يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضيه مرضيه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی." 🌷چند لحظه بعد در ديدگاهي كه از آن به مواضع دشمن نگاه می،كرد،با نثار دو پايش جاودانه شد.آخرين سخنش بعد از شهادتين فرياد يا حسين بود. 🥀از سجاياي اخلاقی مجيد يادآوري خاطرات همرزمان شهيد خود بود.او در دفترچه خود اسامی ۳۹ نفر از شهدايی را كه ميشناخت به ترتيب شهادت يادداشت كرده و هميشه بدانها می نگريست و می گفت:ما در قبال خون شهيدان مسئول هستيم.خداوند او را چهلمين نفر آن ليست مقدس قرار داد. 🌹 🕊 🌼به لینک گروه شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی تشریف بیارید اجرتون باشهدا👇 https://eitaa.com/joinchat/4084203728Ce969a64590 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ خوشحال میشم عضو گروه 💝 شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی💝 بشید 🌹
🕊🕊 چیزهای نو را می‌داد به آنهایی که وسایل‌شان گُم یا درب و داغان شده بود..! آرزو به دل بچه‌های تدارکات ماند که یک بار او لباس نو تنش کند یا پتوی نو بیندازد رویِ خودش؛ فقط در یک عملیات لباس نو پوشید عملیات بدر ؛ همان عملیاتی که در آن شد ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✧ داشت اسلحه خالي مي کرد؛ با دو- سه تا بسيجي ديگر. از عرق روي لباس هايش مي شد فهميد چه قدر کار کرده . کارش که تمام شد همين که از کنارمان داشت مي رفت، به رفيقم گفت « چه طوري مشد علي؟» ● به علي گفتم « کي بود اين؟» گفت : « مهدي باکري ؛ جانشين فرمانده تيپ.» گفتم « پس چرا داره بار ماشين رو خالي مي کنه؟ » گفت « يواش يواش اخلاقش مي آد دستت.» 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ✧ همان اول انقلاب دادستان اروميه شده بود. من و حميد را فرستاد برويم يک ساواکي را بگيريم.پيرمرد عصا به دستي در را باز کرد. گفت « پسرم خونه نيست.» گزارش که مي داديم، چند بار از حال پيرمرد پرسيد. مي خواست مطمئن شود نترسيده. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ● داخل پادگان بودیم,اکثر شبها ساعت دو نیمه شب برای سرکشی به مسجد آسایشگاه میرفتم و میدیدم در باز است و جوانی(علی یزدانی )در تاریکی به نماز ایستاده. ● یکی از همین شبها که دوباره برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود ،دیدم علی بازبه نماز ایستاده و متوجه شدم که از پنجره وارد نمازخانه شده و مشغول نماز شب خواندن است. ✍راوی همرزم شهید علی یزدانی ● مهندس شهید علی یزدانی از مجاهدان و مدافعان حرم آل الله همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) طی عملیاتی در تکریت عراق در مبارزه با عوامل تکفیری بر اثر اصابت موشک به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل بیت(ع) در گلزار شهدای الغدیر یافت آباد به خاک سپرده شد. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
📜 🍃شهید حیدر ابراهیم‌ خانی در دی‌ماه سال ۱۳۶۵ در شهرستان ملایر متولد شد، دوران ابتدایی را در همان محله‌ای که اکنون به نام ایشان نامگذاری شده گذراند. 🍃شهید ابراهیم‌خانی در یک هفته پس از عقد در ۱۸ آذر‌ماه سال ۸۸ به سفر کربلا اعزام و در اردیبهشت‌ ماه سال۹۱ برای شروع زندگی مشترک به سفر حج مشرف شدند، وی تحصیلات خود را تا فوق دیپلم نظامی و پس از آن تا لیسانس حقوق ادامه داد و در تیر‌ماه ۹۴ در رشته حقوق از دانشگاه پیام نور ملایر فارغ‌التحصیل شد. 🍃شهید حیدر ابراهیم‌خانی از پاسداران گروه مهندسی رزمی ۴۳ امام علی(ع) ملایر و مدافعان حرم، ساعت ۷ صبح روز شنبه، ۱۴ فروردین‌ ماه سال ۱۳۹۵ در عملیات مستشاری در حفظ و حراست از حرم حضرت زینب(س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در سوریه به‌دست تروریست‌های تکفیری داعشی توسط اصابت موشک کرونت در فاصله ۲۰۰ متری دشمن لحظه‌ای که مشغول خاکریز زدن بودند به فیض شهادت نائل شد. 🌷شهید_حیدر_ابراهیم_خانی 🌸🌺🌸🍃
رازی که تا شهادت فاش نشد | سه‌شنبه‌های زیبای شهید تورجی زاده در جمکران یکی از همرزمان در خاطره‌هایش نقل می‌کند: ● محمد را صدا کردم و گفتم: باید مسئول گروهان بشی. رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم: اگر مسئولیت نگیری باید از گردان بری، کمی فکر کرد و گفت: قبول می‌کنم، اما با همان شرط قبلی، گفتم: صبر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط می‌گذاری؟ اصلا بگو ببینم بعضی هفته‌ها که نیستی کجا می‌روی؟ اصرار می‌کرد که نگوید. من هم اصرار می‌کردم که باید بگویی کجا می‌روی. بالأخره گفت: حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه‌شنبه‌ها از این جا می‌رم و تا عصر چهارشنبه بر می‌گردم. ● با تعجب نگاهش می‌کردم. چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـران را می‌رود و بعد از خواندنن نماز امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می‌گردد. یکبار همراهش رفتم. نیمه‌های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمد انداختم. سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری بود. در مسیر برگشت با او صحبت می‌کردم. می‌گفت: یک بار 14 بار ماشین عوض کردم تا به رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم». 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 🌸رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­‌رفت سمت در، چون می‌دانست طاقت دوری‌اش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور باشد، او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود. ✍🏻 راوی همسر شهید🌷 🌷 📝‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد.من به‌خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم.🌷 من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید.🌷 به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.🌷 پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید.پیوند به ائمه اطهار(ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به‌یاد داشته باشید.🌷 🌷🌷🌷
31.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🥀 . - آفتاب روز شانزدهم رمقی نداشت، داشت نرم نرمک زلف شانه میزد وخرده موهای طلاییش از لای دندانه های شانه به دشت و بیابان میریخت که بیسیم خش خش کنان به صدا درآمد. عمار به اذن الله حرکت کنید... . گفت: نگران به عمار گفتم: عمار آفتاب زده!! . عمار بی نگرانی گفت: ما هم میزنیم رویِ آفتاب رو کم میکنیم. و شانه انداخت به لابلای موهای بلند و پریشانش، مثل کسی که بخواهد عروسی برود. . . بعد از نه سال هنوز دشت پر است از صدای تیر و گلوله‌ی نابهنگام. هنوز سینه دشت با فریادِ "حاج عمار استشهد" به آشوب میافتد. نه سال است که مهتابی، روی خورشید را کم کرده. نه سال است که...💔 . . . شهادتت مبارک رفیق شهادتت مبارک حاج عمار نمیشود به فراموشی‌ات سِپرد و گذشت چنین که یاد تو، زودآشنا و هرجایی است..💔 _نشانند_که_ره_گم_نکنیم
🔴🔵 ۲۷ابان ماه سالروزپرواز عاشقانه شهیدان مهدی الدین وبرادرش مجید الدین وبرادر شهیدش که در سایه نام برادر ماند عملیات تیپ2 لشگر 17 علی بن ابی طالب(ع) به خاطرنام و آوازه برادر بزرگتر خود آنقدرها که شایسته مقام اش بود شناخته نشد سالروزآسمانی شدن برادران زین الدین پیام امام خامنه ای در زمان ریاست جمهوری به فرماندهان لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب علیهالسلام شهادت سردار شجاع مهدی زین الدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان آن لشگر و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت میگویم. بیشک این خونهای پاک، همگان را در پیگیری هدفهای بزرگ مصممتر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر میسازد. ایشان هم چنین در پیام دیگری خطاب به مسئولین لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب قم میفرمایند: سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین الدین که به حق میتوان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغدار کرد. یاد همه شهداگرامی وراهشان پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
17.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷گروه سرودی که همگی باهم شهید شدند! 🔷همه نه نفر این گروه سرود به همراه حمید صادقی ، مربی‌ گروه شهید شدند. اول بهمن ۱۳۶۵سالروز شهادت گروه سرودمدرسه قطب راوندی است که این کلیپ آخرین اجرایشان در سینما تربیت قم است. 🔹این اجرا دو ساعت قبل از شهادت آنها در یکم بهمن ۶۵ است؛این گروه سرود به همراه مربی‌شان آقای حمید صادقی بعد از این اجرا با مینی‌بوسی راهیِ مکان دیگری برای اجرا بودند،درسه راه بازار قم هدف موشک هواپیماهای صدام قرار گرفتند و در آتش سوختند!