فرازی از #سروده #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌸✨در وصف امام رضا (ع)
امشب دخیل پنجره فولاد می شوم
من در هجای دوم تان زاد می شوم
من دام صید چشم تو هستم، مرا ببخش
قربانی نگاه تو صیاد می شوم
من نیستم، عدمم، ای تمام هست!
از لطف وجود حضرتت ایجاد می شوم
شیرین ترین من، تویی احلی من العسل
در کوهسار عشق تو فرهاد می شوم
عشاق را صدا بُریده بُریده ست بهر عشق
من در مطاف عشق تو فریاد می شوم
ای شاه! پادشاه و ای حضرت پناه!
من با نگاه توست که دلشاد میشوم
زلفت به باد میدهی و آه میکشم
همراه گیسوان تو بر باد میشوم
من را بخر به بندگی و بردگی ببین
”من نوکر تو گر شوم آزاد میشوم”
هرجا نشسته ایم و ز خوبیت گفته ایم
من در ثنای حضرت تان داد میشوم
عاشق شدن، فدا شدن از بهر دلبرست
من هم فدای آن که سرش داد میشوم
من را ببخش، بی ادبی میکنم ولی
”امشب دخیل پنجره فولاد میشوم”
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
حاجعمار 💛🌱
•• @haj_amar_abdi
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت بهشتی شهید محمدخانی
امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز هست جهت شادی روح مطهروپاکش صلوات
#شهید _حاج عمار
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
#رفیق_شهیدم_آسمانی _شدنت _مبارک😭
#خدایا_به _ابروی_این _ شهید _عزیز _ما_را_هم_کربلایی_ کن
#شادی_ارواح_مطهر_شهدا_صلوات
https://eitaa.com/salambarshohadaa
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
زندگی نامه شهید مدافع حــــــــــرم محمد حسین محمد خانی 🌹
متولد نهم آبان ۱۳۶۴ بود، در تهران. مثل همه دهه شصتی ها چیز زیادی از دفاع مقدس و حال و هوای جبهه ها به یاد نداشت.مطابق سالروز تولدش تنها ۴ ساله بود که روح الله به خدا پیوست.اما از همان کودکی سرباز امام بود و گوش به فرمان خلف صالحش. و دقیقا به همین دلیل هم بود که وقتی شنید همه دغدغه رهبری حفظ حرمین شریفین است و دلش از حمله تکفیری ها به درد آمده، زن و بچه ۹ ماهه اش را به خدا سپرد و لباس رزم پوشید. رفتا تا این بار نه فقط از ناموس ملت و کشورش که از حرم آل الله در کشوری غریب دفاع کند. هر چند دفاع را فقط در جنگ و اسلحه نمی دید، او سال های متمادی در اردوهای جهادی در مناطقی همچون بشاگرد، جور دیگری دفاع را در خدمت به مردم محروم آنجا تجربه و تمرین کرده بود. مرد عمل بود و شجاع. مرید امام حسین (ع) بود و به قول مادرش اصلا مدافع حرم به دنیا آمده بود. آخرین بار که آمد فروردین ماه بود، بعد از آن رفت و وقتی برگشت تنها لبخندی از رضایت بر لب داشت.محمد حسین محمد خانی حالا دیگر آرام گرفته بود💔
تاریخ شهادت :۱۶ابان ۹۴
مزارشهید :قطعه ۵۳گلزار شهدای تهران
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_حاج_عمار
#شادی_ارواح_مطهر_شهدا_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
31.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• #ساعت_حوالی_شهادتت 🕊
#طلوع_روز_شانزدهم 🥀
.
- آفتاب روز شانزدهم رمقی نداشت،
داشت نرم نرمک زلف شانه میزد وخرده موهای طلاییش از لای دندانه های شانه به دشت و بیابان میریخت که بیسیم خش خش کنان به صدا درآمد.
عمار به اذن الله حرکت کنید...
.
گفت:
نگران به عمار گفتم:
عمار آفتاب زده!! .
عمار بی نگرانی گفت:
ما هم میزنیم رویِ آفتاب رو کم میکنیم.
و شانه انداخت به لابلای موهای بلند و پریشانش، مثل کسی که بخواهد عروسی برود.
.
.
بعد از نه سال
هنوز دشت پر است از صدای تیر و گلولهی نابهنگام.
هنوز سینه دشت با فریادِ "حاج عمار استشهد" به آشوب میافتد.
نه سال است که مهتابی،
روی خورشید را کم کرده.
نه سال است که...💔
.
.
.
شهادتت مبارک
رفیق
شهادتت مبارک
حاج عمار
نمیشود به فراموشیات سِپرد و گذشت
چنین که یاد تو، زودآشنا و هرجایی است..💔
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_حاج_عمار
#فرمانده_تیپ_هجومی_سیدالشهداع
#شهید_عمار_عبدی
#سالروز_شهادت
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#شهدا_سنگ _نشانند_که_ره_گم_نکنیم
هدایت شده از سنگر نوشته 🌹
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 خاطره ی #ابوعباس از روز شانزدهم آبان ۹۴
بنا بود شب باشه عمليات
من و عمار و ميثم ٣ نفري كنار هم زير يه دونه پتو دراز كشيده بوديم و آسمون تماشا ميكرديم و منتظر دستور شروع
خيلي سرد بود اون شب
يهو شيخ مالك از راه رسید
زور چپون خودش رو جا كرد زير پتو و هِرهِر با اون خنده ی مخصوصش زد زیر خنده
شیخ توپول يه تكون به خودش داد و كُل پتو رو کشید رو خودش
عمار پاشد پرت کرد خودش رو روی شیخ که آخه توپول تو از كجا پيدات شد
خلاصه
كل شب رو چهار نفري دراز كش زير آبله مرغونِ ستاره ايِ آسمون ، جوك گفتيم و خنديديم
بعد نماز صبح بود که ندا اومد ، عمار بگو يا علي و راه بيفت
عمار گفت پاشو بچه هارو راه بنداز بريم
گفتم چيو راه بنداز
كجا بريم
الان آفتاب ميزنه
خورشيدُ چيكارش كنيم
گفت:
ما هم ميزنيم
رويِ خورشيدم كم ميكنيم
نفهميدم چي ميگه اون موقع
با يه گردان راه افتاديم
هوا روشن شد
كربلا بپا شد
عاشورا
مكن اي صبح طلوع
با طلوع خورشید ،اولین شهید معرکه فرمانده بود
دو دقیقه بعد میثم
و ...
و ...
و ...
بعد از یه روزِ کامل جنگ عاشورایی ، خورشید داشت غروب میکرد که ته مونده هاي گردان ، خاکریز دشمن رو فتح كرد
الحق که روی خورشید رو کم کرد فرمانده
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار
#شهید_میثم_مدواری
#شهيد_شیخ_جابر_زهیری
#شیخ_مالک
#تیپ_همیشه_پیروز_سیدالشهدا
#حلب
#محرم_۹۴
🆔https://zil.ink/sangar_neveshteh
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 خاطره ی #ابوعباس از روز شانزدهم آبان ۹۴
بنا بود شب باشه عمليات
من و عمار و ميثم ٣ نفري كنار هم زير يه دونه پتو دراز كشيده بوديم و آسمون تماشا ميكرديم و منتظر دستور شروع
خيلي سرد بود اون شب
يهو شيخ مالك از راه رسید
زور چپون خودش رو جا كرد زير پتو و هِرهِر با اون خنده ی مخصوصش زد زیر خنده
شیخ توپول يه تكون به خودش داد و كُل پتو رو کشید رو خودش
عمار پاشد پرت کرد خودش رو روی شیخ که آخه توپول تو از كجا پيدات شد
خلاصه
كل شب رو چهار نفري دراز كش زير آبله مرغونِ ستاره ايِ آسمون ، جوك گفتيم و خنديديم
بعد نماز صبح بود که ندا اومد ، عمار بگو يا علي و راه بيفت
عمار گفت پاشو بچه هارو راه بنداز بريم
گفتم چيو راه بنداز
كجا بريم
الان آفتاب ميزنه
خورشيدُ چيكارش كنيم
گفت:
ما هم ميزنيم
رويِ خورشيدم كم ميكنيم
نفهميدم چي ميگه اون موقع
با يه گردان راه افتاديم
هوا روشن شد
كربلا بپا شد
عاشورا
مكن اي صبح طلوع
با طلوع خورشید ،اولین شهید معرکه فرمانده بود
دو دقیقه بعد میثم
و ...
و ...
و ...
بعد از یه روزِ کامل جنگ عاشورایی ، خورشید داشت غروب میکرد که ته مونده هاي گردان ، خاکریز دشمن رو فتح كرد
الحق که روی خورشید رو کم کرد فرمانده
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار
#شهید_میثم_مدواری
#شهيد_شیخ_جابر_زهیری
#شیخ_مالک
#تیپ_همیشه_پیروز_سیدالشهدا
#حلب
#محرم_۹۴
🆔https://zil.ink/sangar_neveshteh
💠ولایت پذیری
💠 #حسین_مقصودی» از دوستان هیئتی #شهید محمدخانی درباره خصوصیات اخلاقی و نگاه تربیتی او در هیئت میگوید:
🔹 «نگاه شهید محمدخانی به عزادارانی که به هیئت میآمدند، جدی و عجیب بود. مثلاً اگر یک نفر جدید میآمد، میگفت با این آدم دمخور شوید و با او برو و بیا داشته باشید تا جذب شود.یا به یک نفر میسپرد که همراهش باشد و مثلاً اگر در درس و دانشگاه مشکل دارد کمکش کند.
🔹تیپهای مختلف را اینگونه در هیئت جذب میکرد و نگه میداشت میگفت هر کس که سوسولتر است و تیپ و ظاهرش کمتر به ما میخورد را بیشتر تحویل بگیرید تا به این واسطه جذب هیئت امام_حسین(ع) شود.»
🔹«شهیدمحمدخانی اعتقاد داشت که بچههای هیئتی باید #ولایتپذیری را یاد بگیرند. باید یک نفر که مسئولیت را بر عهده دارد، حرف آخر را بزند و این الگویی باشد برای تبعیت از ولایت.
با رفتارهای خود هم سعی میکرد افراد را طوری تربیت کند که ولایتپذیر باشد.
🔹 یک سال و نیم قبل از رفتنش مسئولیت هیئت را تحویل داد تا بعد از رفتنش هیئت ضربه نبیند.
خودش کنار رفت، اما به هیئت میآمد و به تصمیمات مسئول هیئت عمل میکرد تا بقیه یاد بگیرند که باید ولایتپذیر باشند، ولو اینکه بزرگتر باشند یا سابقه بیشتری داشته باشند.
🔹یا مثلاً یک سال با اینکه خودش حضور داشت، اما مسئولیت اردوی مشهد هیئت را به شخص دیگری داد و با اینکه از اول تا آخر اردو میدوید و کارها را خودش میکرد، اما خودش را تحت فرمان مسئول اردو نشان میداد.
این کارها را برای این میکرد که ولایتپذیری را به بچهها یاد بدهد.»
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم