میشه سر سفره سحر و افطار، سر نمازاتون برای یه بنده خدایی دعا کنید؟
میشه؟ لطفاً...
AUD-20220404-WA0007.m4a
2.31M
#هوایگلهایمراداشتهباش
-قسمت²⁰: رسالت عظیم⛰
بچه ها!
مأموریت و رسالتتان یادتان نرودها😟
یادتان نرود شما کجا بودید🗾
راهیِ کجا شدید و عاقبت به کجا بازمیگردید🙂
اڪیپحاجۍ
آدم ها اغلب؛
یک روز به دنیا می آیند
و یک روز میمیرند.
ولی بعضی ها؛
یک روز به دنیا می آیند
و هر روز زنده تر می شوند،
جماعتِ "عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ"...
#حاج_قاسم
#به_وقت_دلتنگی
ساعت ۱:۲۰
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_شانزدهم سال ۱۳۶۶ بود. باباجون به عنوان روحانی کاروان حج د
🌼✨🌼
✨🌼
🌼
#شب_رمان
#خاطرات_یک_انتخاب
#قسمت_هفدهم
چهار سال طول کشید تا اسکلت سه طبقه ساخته شد. نمیخواست دستش را جلوی کسی دراز کند. وام بانکی هم نمیگرفت، به لقمهاش مشکوک بود. طبقۀ همکف نیمهکاره بود و هنوز درب و پنجرههایش گذاشته نشده بود که خواستگاری دختر اوّل خانواده انجام شد. داماد، طلبه بود و به لحاظ مالی کمبضاعت. باباجون با یک جمله خیال داماد را راحت کرد و حقیقتاً به گفتۀ خود عمل کرد: «ما اُریدُ اَن اَشُقَّ علیک»(من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم. قصص/۲۷) باباجون این جمله را به همۀ دامادهایش گفت، چون همۀ آنها طلبه بودند و در مضیقۀ مالی. باباجون به داماد پیشنهاد داد جای درب و پنجرهها را با پلاستیک و پارچه بپوشانند و مجلس جشن را در همین خانه برگزار کنند. آذرماه بود و هوا سرد. داییها و خالههای عروس که همیشه با محبّت و دلسوز بودند، آمدند. هر کسی وسیلهای مورد نیاز همراه خود آورده بود. دایی قاسم که مدّاح بود، با باند و بلندگو و وسایل تزئینات آمده بود و با دایی حسین که شوخ طبع بود، در پی تدارکات جشن بودند. ماشاءالله بچّههای عزیز و آقاجون همه هنرمند بودند. یکی از خالهها آشپزی را به عهده گرفت و دیگری برای عروس لباس آماده میکرد و آن دیگری هم با دوربین فیلم برداری و عکّاسی آمده بود. خدا خیرشان دهد، جای درب و پنجره ها را با پلاستیک پوشاندند و بعد هم روی آنها را با پارچههای رنگارنگ و وسایل تزئینات زیبا کردند. آقای رستار هم که بچّهها او را عمو رستار صدا میزدند، مثل یک برادر صمیمی دست راست باباجون بود و خانمش هم مثل خواهر برای مادرجون. با کمک همه مجلس شادی به پا شد. بسیار دلچسب و به یاد ماندنی.
#اکیپ_حاجی💛🌱
🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸
🌼
✨🌼
🌼✨🌼
اگه کسی بیدار هست خبر کنه
خبر بدید ببینم امشب چند نفر رزق سحر دارن
اینم لینک گفتگومون:
http://payamenashenas.ir/Shikhmojtaba
سلام دختر هستین؟ بله من بیدارم✋🏻
*
*
*
سلام و رحمت
بنظرتون ابوزینب دختره؟😁
شما چرا یه شب در میون میای؟
*
*
*
بابا کلا دوشب نبودم 😂
یک شب بعلت پیرمردی بیمار شدم
یه شب هم بعلت بچه داری خواب موندم😁