eitaa logo
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
2.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگــی از کجا شـروع میشود؟! 🌱シ @Ekip_haji739
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️هر چند همه دوست دارند تو را "آقا" صدا کنند ولی... ❤️ به جمع دانشجویان که می رسی قامت "استاد" برازنده توست... ❤️ در میان نظامیان که می آیی هیبت "فرماندهی" ات دل دوستان را شاد و دل دشمنانت را می لرزاند... ❤️ روز پدر که می آید می شوی مهربانترین "بابا" ی دنیا... ❤️ روز جانباز که می شود همه دست "جانباز" تو را به هم نشان می دهند... ❤️ ۹ دی که می رسد قصه "علی" می شوی در جمل... ❤️ راستی اصلا مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشید برایت تولد می گیریم. ❤️ و همه اینها بهانه است آقاجان! بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمت شکر می گوییم. @Ekip_haji739
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_پانزدهم باباجون در خانوادۀ پدری‌اش غریب بود. اقدس خانم ت
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 سال ۱۳۶۶ بود. باباجون به عنوان روحانی کاروان حج در صف اوّل مراسم برائت از مشرکین مکّه حضور داشت. با حملۀ وحشیانۀ آل‌سعود، از ناحیۀ سر به شدّت مجروح شد. راه گریز از جلو بسته بود و از پشت سر اگر می‌خواست جان سالم به در ببرد، می‌بایست از روی مجروحین عبور کند! نرفت و همان‌جا روی زمین نشست. مجدّداً مورد حمله قرار گرفت و با باتوم چنان ضربه‌ای به مچ دست چپ و پهلویش زدند که تا سال‌ها آثارش مانده بود. بر اثر شدّت جراحات بیهوش شد. وقتی با آمبولانس او را به سمت بیمارستان میبردند، جنایتکاران وحشی آل‌سعود شیشۀ آمبولانس را شکستند و... تا مرز شهادت پیش رفت و در حسرت شهادت بیش از گذشته سوخت. مقیّد بود که در قنوت هیچ نمازی این دعا را قضا نکند: «اللّهم عجّل لولیّک الفرج و العافیه والنّصر...» خانۀ قدیمی شان درحال فرو ریختن بود. دوستان مرتّب اعتراض میکردند و می‌گفتند: این خانه خطرناک شده است. امّا باباجون می‌گفت: به قول گفتنی این درودیوار فعلا درحال ذکر گفتن هستند و هنوز به سجده نیفتاده‌اند! یک شب باباجون از طبقۀ بالا پایین آمد. با خنده به مادرجون گفت: رفتم بالا از کتابخانه کتاب بردارم، ستاره‌های آسمان را دیدم! مادرجون تعجّب کرد!!! رفتند بالا و دیدند سقف روی کتابخانه ریخته و آسمان پیداست! این اوّلین بخش سجده بود و تا همۀ خانه به سجده نیافتاده بود باید فکری میکردند... با عنایت استادش «آیت‌الله مظاهری حفظه‌الله» خانه‌ای مستأجری تهیّه کردند. در همان کوچه و با یک درب فاصله که آن هم ۲۰۰ متری بود و قدیمی. بچّه‌ها با خاطرات شیرین خانه‌شان خداحافظی کردند و خانه کوبیده شد. البتّه! به کارگرها خیلی هم سخت نگذشت چون سقف طبقه دوم را که کوفتند تا زیر زمین فروریخت! بقیه خانه هم همین‌طور... 💛🌱 🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸 🌼 ✨🌼 🌼✨🌼
|💌|آیت‌الله جاودان: تنها راه تقویت و همه‌ قوای انسانی، تمرین است؛ پس تمرینِ اراده کنید! از مخالفت با هوس‌های حرام شروع کنید و رفته‌ رفته تمرین‌های سخت‌تری را برای خودمشخص نمایید تا نتیجتاً به اراده‌ قوی‌تری برسید..! | ♥️| | 🌷| ╔❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌╗     @Ekip_haji739 ╚❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌╝
طَرَف‌میشینِہ‌بـٰااَعضـٰاۍِخـٰانۅادِه‌ مـٰاهۅارِه‌نِگـٰاه‌میڪُنِہ‌بَعد‌اۅن‌طَرَفِ‌خۅنِہ، تـٰابلۅ‌زَدِه‌یـٰامَھدۍاَدرِڪنۍ" دَمِت‌گَرم‌خَدایۍ اِمـٰام‌زَمـٰان‌بِہ‌خـٰاطِرتۅیِڪۍ‌هَم‌ڪِہ‌شُدِه‌ ظُھۅرمیڪُنہ…!!!😐 •••━━━━━━ @Ekip_haji739
هدایت شده از محافل اکیپ حاجی
🌙✨مهمونی خصوصی خدا✨🌙 سحر اول https://eitaa.com/Ekip_haji739/98582 سحر دوم https://eitaa.com/Ekip_haji739/99034 سحر سوم https://eitaa.com/Ekip_haji739/99638 سحر چهارم https://eitaa.com/Ekip_haji739/100255 سحر پنجم https://eitaa.com/Ekip_haji739/101124 سحر های ماه مبارک رمضان ساعت ۳ و ربع😍 در کانال @Ekip_haji739
سحر هفدهم🌙 قسمت هفدهم : به نام خدای قلم.... ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ* و سوگند به قلم✍🏼 آن هنگام که در دست نویسنده عالم دفتر روزگار را کتابت می‌کرد عَلَّمَهُ الْبَيَانَ* و خدا به انسان کلام آموخت تا راوی داستان دنیا باشد🗣 و معجزه آخرین فرستاده خویش را کلام و کتاب قرار داد و عشق و معرفت را در کالبد کلمه بر ضمیر خسته و تشنه‌ی آدمی نازل کرد و کلام تیغ برنده‌ای بود که پیش از از نیام برآمدن شمشیرها خون به پا می‌کرد و گاه سپاه و دولت و مملکتی به چند کلام و چند خط مرکب زیر و رو می‌شد همان گونه که مُرکب سیاه فتنه بر صحیفه دل سپاه حق خطی تیره کشید🖤 و نامه عمل اهل نفاق را بر نیزه کرد و مایه شرمی شد برای تاریخ و یا همان گونه که کلام زنی مظلوم مقتدر زلزله‌ای شد بر پیکره قدرت پوشالی بنی‌امیه🔥 و جلوه‌ای بود از وجود حق تعالی و خدا با تمام بندگان خویش بیش از هر چیز سخن گفت و سخن وسیله رسیدن به اوست و آنان که دهانشان از گناه لال شده است نتوانند آسمان را طلب کنند و در اوج هیاهوی سکوت نجوای مناجات عشق در میان کوچه‌ها پیچید و جهان آکنده شد از عطر بهشت🌿 و آن هنگام که بشر قلم در جهل خود می‌زد و داستان گمراهی می‌نوشت📖 مرکب شد و آسمان قلم برداشت✍🏼 و نوشت از عشق و شور و شعور و ثمره آن هزاران قطره باران معرفت بود که بارید بر زمین دین و از برکت آن نهال شکوفه داد🌺 و عشق جاری شد در جان جهان از کلمه به کلمه سجادیه و عقل‌‌های پوسیده آدمیان زیر و رو شد از عظمت علم نواده 💔 و از آن روزگار به بعد آیین ما عشاق را به نام مکتب جعفری می‌شناختند💚 و ما سخن گفتن با خدا را بلد نبودیم اگر و نداشتیم و جهل جای عقل را می‌گرفت و حق ناپدید می‌شد اگر نبود قال باقرها و قال صادق‌ها و کلام عاجز است از وصف شما و قلم متحیر از عظمت شما و اسلام مرهون کلام و قلم و مرکب شماست یا سیدالساجدین💚 یاباقرالعلوم❤️ یاصادق‌آل‌محمد💛 سه‌شنبه‌ها کبوتر دل به سوی حرم شما روانه است حرمی که سالهاست دیگر نیست....💔 برگرفته از ۱.سوره قلم آیه ۱ ۲.سوره الرحمن آیه ۴