حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
~
-صدامومیشنویکه..
همشهقهقمیکنم..|اباعبدلله|
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
^
﴿الَّذِینَصَبَرُواوَعَلَیٰرَبَّهِمْیَتَوکَّلُونَ﴾|قرآن|
#قصه_دلبری
#قسمت_دوازدهم
با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !»
جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، بهدلش بشینه !»
خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!»
جوابی نداشتم ...
چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم .
از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !»
زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی »
اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید :
«حسرت این روزا !»
مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا .
داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم
کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست
خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او ..
خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم.
تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند
یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»
نمی دانم چرا ..!
یک دفعه نظرم عوض شد!
دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم .
حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم
امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده ی خدا هستند؛ پس هر کس به آنها کمک[و عمل] کند، خدای سبحان او را عزیز میکند و هر کس آنها را خوار کند، خدا خوارش سازد.
تهذیب الاحکام ج۶ص۱۷۷
مفاتیح الحیاة ص ۵۱۴
👈🏻کانال رسمی دفتر آیت الله العظمی جوادی آملی