+ ديگه سفارش نكنمآ
- از بر شدم مامان .
+ باز بگو دلم آروم شه !
- سعی کنم تیر نخورم .
+ ديگه ؟!
- اگه خوردم شهید نشم !
+ دیگه ؟!
- اگه شدم پلاکم رو گم نکنم ..
+ دیگه ؟!
- اگه کردم زیر آفتاب نمونم !( ؛
#شهدا
{@Ekip_haji739}
یڪنفربایدداوطلبمۍشدکه
روۍسیمخــارداردرازبکشدتابقیھ
ازرویۍآنردشوند.
یکجوانفوراباشڪمروی
سیمخاردارخوابید،همهردشدندجز
یڪپیرمردگفتندبیـا..
گـفتنہ.شمابرید!منبایدوایسمبدن
پسرمروببرمبرایمادرش..مـادرشمنتظرشھ..💔
چسبیدنبہسیمخاردارکجاوچسبیدنبهمقاموجایگاهکجا(:
#شهدا
#حرفحساب
#تلنگر
@saar_59
از ویژگیهای شهید آوینی:
خوابِ کم بود
گاهی اوقات اتفاق میافتاد که ؛
شهید آوینی سهشبانه روز به صورت ِمداوم بیدار بود .
بسیار اندک میخوابید به گونهای که
پس از ساعتها کار ، تاکید میکرد
که مثلاً ۲ ساعت بعد بیدارش کنند
#شهدا
#شهید_آوینی
@saar_59
سعی کنید قران انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان شود؛ بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار❤️
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#شهدا
#تلنگر
@saar_59
یکي از مسئولين کاروان شهدا ميگفت:
پيکر شهدا رو واسه تشييع ميبردن...
نزديک خرم آباد ديدم جلو يکي از تريلي ها شلوغ شده‼️
اومدم جلو ديدم...
يه دختر 14،15 ساله جلو تريلي دراز کشيده، گفتم: چي شده❓
گفتن: هيچي اين دختره اسم باباشو رو اين تابوت ها ديده گفته تا بابامو نبينم نميذارم رد شيد
بهش گفتم :
صبر کن دو روز ديگه ميرسه تهران معراج شهدا، برميگردوننشون...
گفت: نه من حاليم نميشه، من به دنيا نيومده بودم بابام شهيد شده،بايد بابامو ببينم
تابوت هارو گذاشتم زمين پرچمو باز کردم يه کفن کوچولو درآوردم
سه چهارتا تيکه استخوان دادم
هي ميماليد به چشماش، هي ميگفت بابا،بابا...
ديدم اين دختر داره جون ميده گفتم: ديگه بسه عزيزم بذار برسونيم
گفت: تورو خدا بذار يه خواهش بکنم؟
گفتم: بگو
گفت: حالا که ميخوايد ببريد به من بگيد استخوان دست بابام کدومه؟
همه مات و مبهوت مونده بودن که ميخواد چيکار کنه اين دختر
اما...‼️
کاري کرد که زمين و زمانو به لرزه درآورد...
استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت:
"آرزو داشتم يه روز بابام دست بکشه رو سرم..💔
#شهدا
#خاطرات_شهدا
@Saar_59
به جای اینکه عکس خودتون بزارید پروفایل تابقیه با دیدنش به گناه بیفتن؛
یه تلنگرقشنگ بزارید كه با دیدنش به خودشون بیان
شهید ابوالمهدی المهندس❤️
#ابوالمهدی_المهندس
#شهدا
#تلنگر
@saar_59
چشمانش مجروح شد
و منتقلش کردند تهـران ؛
بعد از معاینه از دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکتر پرسید: براچی این سوال رو
می پرسی پسر جون؟
محسن گفت:
چشمی که برای امامحسین علیه السلام گریه نکنه بدرد من نمیخوره ...
شهید محسن درودی❤️
#امام_حسین_علیه_السلام
#شهید_محسن_درودی
#شهدا
@saar_59
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی میخوردید؟
گفتم: تیر و ترکش
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .
گفت: آوازم می خوندید؟
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب
گفت: استخر هم می رفتید؟
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟
گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
#شهدا
#شهادت
#شهدا_شرمندهایم
@Saar_59
به روایت همرزم شهید:
یکی از ویژگی های محسن که اورا از دیگران متمایز می کرد،مقید بودنش بود؛این قضیه بارها به من ثابت شد.به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانه های مردم سوریه بمانیم یا از آنها به عنوان سنگر استفاده کنیم.هنگام نماز که می شد شهید حججی از ساختمان بیرون می رفت یا در حیاط به اقامه نمازش می پرداخت تا مبادا نمازش شبهه ای داشته باشد.در بحث حرام و حلال و رعایت شرعیات نیز بسیار انسان مقیدی بود.
علاقه ی شهید حججی به حضرت زینب (س)و اباعبدالله الحسین (ع)کافی بود که وی را راهی سوریه کند.
#شهید_محسن_حججی
#شهیدانه
#شهدا
@Saar_59
نان سنگک گرفته بودیم و میآمدیم طرف خوابگاه. چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی. میگفت: بچه بودم، یه بار نون سنگک خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم، بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به شاطر. نونوا ها بابت اینا پول میدن.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن❤️
#شهدا
#حق_الناس
@saar_59
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی:
در یکی از مغازه ها مشغول کار بود.
یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم.
دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.
جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت، وقتی کار تحویل تمام شد.
جلو رفتم و سلام کردم .
بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!
گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست!
شما ورزشکاری و... خیلی ها می شناسنت.
ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!
#شهدا
#شهیدانه
#شهید_هادی
@Saar_59
هرکس به مدار مغناطیسی علیابنابیطالب
نزدیکتر شد، این مدار بر او اثر میگذارد
او کمیل ابن زیاد می شود
او ابوذر غفاری می شود
او سلمان می شود...
شهید حاج قاسم سلیمانی❤️
#امام_علی_علیه_السلام
#سپبهد_قاسم_سلیمانی
#شهدا
@saar_59
شهید سپهبد قاسم سلیمانی:
هرڪدام از شما یڪ شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبڪــ زندگـــــی او را بڪار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود میگیرید و خدا به شما عنایت میکند.
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#شهدا
#شهادت
@Saar_59
اگھمیخواے"پرواز"ڪنی؛
بایددݪبڪنیازدنیاوتعلقاتش...
یعنیجورینشهکهواسهدنیاتبکنییا
دلتوابستهاشبشه
-درسجدهیِآخرِنمازهایش
ایندعارامیخواند⇊
اللّھمأخرِجْنےحُبالدُّنیامِنقُلوبِنا....
#شھید_محمدرضا_الوانی
#شهدا
#شهادت
@Saar_59
🔰شهید مهدی باکری: ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونهها بایستی از حرارت و شوق
سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند.
#شهید_مهدی_باکری
#شهدا
@saar_59
تاقیامتسرِسربندتوبۍبۍدعواست
معنۍاینسخنمراشهدامۍفهمند!! :)
#بی_بی
#شهدا
#مدافعان_حرم
#حاج_قاسم
@ekip_dashMashti
خوشـــا به حالت
که بی خیال نگاه همه شدی
تا خـــــدا نگاهت کند...
فقط برای "رضای خدا" کار کنید
رفیق شــهــیـــدم
#شهدا
#شهیدابراهیمهادی ...🌷🕊
↝@ekip_dashMashti
وقتیمیایاینجا...
دیگهتضمینی،
برایبَرگــشتتنیســـت✋🏼'
اگرهمبرگردیدِلِتجامیمونه❤️!
مطمئنبــاش.. :)🍃
#شهدا
@ekip_dashMashti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید یوسف داورپنا🌷
🩸به قطره قطره خون این #شهدا بدهکاریم
🔥داعشِ سال 1358 ایران را بشناسید....
🌸💕
@hajimashty
💕🌸
#رفیقِ_شفیق🔦🔓
" تقاضای عجیب سردار سلیمانی "
در مراسمی برای شهدا، سردار سلیمانی رو کرد به خانوادهها و گفت: از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند. دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردنها خسته شد. همان زمان سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان ما بیش از ۳۰ سال است که به دلیل مجروحیت فقط میتوانند سقف را نگاه کنند...!
✍🏼به روایت همسر شهید هادی کجباف
#شهدا
💕🌸
@hajimashty
💕🌸
#رفیقِ_شفیق🔓🔦