#سحرنامه
سحر سیزدهم🌙
قسمت سیزدهم: کویر و دریا....🥀
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ*بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ
و در مسیر پر نور عاشقی
آسمان به زمین پیوند خورد
و پدر خاک همسر مادر آب شد
و دریا دریا عشق بود
که در بر هم بود اما در هم و بر هم نبود
و هیچ کدام
بر دیگری فزونی نمیگرفت
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ*
و بعد از آن
از تلاقی آب و خاک و نور
وجود آدمی شکل گرفت
و از اقیانوس عشق
مرواریدی برآمد و یاقوتی و جواهری
که چشم و چراغ عالم شدند این جواهرات آسمانی
و کربلایی شدند و دمشقی و مدینهای
و چشمههای بخیل
و برکههای خشکیده حسود
نظر افکندند به شکوه دریا
چشم زدند آن را
و لبهای تشنهی کویر
چشم طمع دوخت به خروش دریا
و کویر قدم به قدم جلو آمد
تا آنجا که
پشت در خانه حضرت دریا رسید
آمد
آن هنگام که
در دل دریا ماهی سرخ کوچکی بود
که هنوز نچشیده بود
طعم زندگی را
و آبی دریا
کرد شده بود از داغ غروب خورشید نبوت
و کویر
دیگر کویر نبود
خارستان بود
و آمده بود
تا زحمت شود برای پای مسافران راه بهشت
و شورزار
که سیراب بود از باران عشق
کمر بسته بود به نیت خشکاندن دریا
و خارها
تیغ تیز کرده بودند برای دریدن قدمهای آفتاب
و کویر
فریاد برآورد
کجاست دریا تا دست بیعت دهد به سیاهی
و خارها
تیر و تیغ و هیزم شدند
برای بزم شوم کشتن ماهیهای عاشق
و فتنه هیزم و خار را
آتشی باید تا مهر ابطال بخورد بر آن🔥
و دریا همه آتش شد
تا خار به پای کسی نرود
و خانه بهشت
منزلگاه جهنمیان شد
تا دنیا دور باشد از آتش کینه
و از آن پس
غربت سهم دریا شد🌊
و ماهیهای سرخ درون آن
یکی یکی بر کویر افتادند و فدا شدند
فدای راه هدایت
و تمام روضه همین است
که بعد از غوغای آتش و کویر🔥
تنها همدم حضرت #اقیانوس
مزار غریب دریا بود و...........#چاه
برگرفته از
۱. سوره الرحمن آیات ۱۹و۲۰و۲۲
#السلام_علیک_یا_امیرالمومنین
#ماه_رمضان
#السلام_علیک_یا_الصدیقه_الشهیده