eitaa logo
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
2.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
101 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر سوم🌙 قسمت سوم : بندگی بیاموز.... فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ* نقاش باشی عالم آن هنگام که از نگارگری خویش فارغ شد دست بر هم زد و نگاره بی نظیر خویش را به نظاره نشست و سپس او از عدم به وجود رساند و او شد انسان..... و بهشت مسکنی شد تا انسان تازه از دیار وجود رسیده دمی بیاساید اما پیش از تازه کردن نفس نفس‌هایش به شماره افتاد .....إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَر* و انسان را دشمنی بود قوی و کشنده به نام تکبر که بر جان ابلیس بدبخت برگشته نشست و از آن لحظه به بعد جنگ او و آدمیزاد شروع شد و جنگ ادامه یافت تا آنکه زندگی آرام بهشتی آدم از عطش جاودانگی برآشفت و انسان مسافر دیار دنیا شد و در دنیا آموخت تنها راه بازگشت به آسمان بندگی اوست و آدم به زمین خورد تا محکم تر به آسمان برگردد وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ* و انسان آمد تا خلیفه خدا باشد و بندگی کند خدا را و برسد به مقام قرب حضرت محبوب به آنجایی که تنها او باشد و او بدون هیچ پرده و حائلی..... و تا آنجا پرواز کند که به مقام فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ* برسد و خدا برای نجات آدمیزادها در مسیر برگشت امدادهایی فرستاد و از طاق عرش طنابی آویخت به نام و آنان که عاقل بودند ریسمان برگرفتند و رستگار شدند اما جاهل‌ها با چشمی پر اشک حسرت آسمان نشینی به دل‌شان ماند فَارحَم عَبْدَكَ الْجاهِلَ* خدا جانم به غلفت و جهل من نگاه نکن به رحمت خویش بنگر و دست‌های خالی ام دست گیر عالم دستم را بگیر که بدون لطف دستان تو آسمان که هیچ راه زمین را هم گم می‌کنم..... دریابم..... برگرفته از ۱.سوره مومنون آیه ۱۴ ۲.سوره بقره آیه ۳۴ ۳.سوره ذاریات آیه ۵۶ ۴.سوره قمر آیه ۵۵ ۵.دعای افتتاح
افطار سوم🌙 وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ* و تو نزدیک بودی آنقدر نزدیک که هیچ حجابی نبود میان تو و من تو بودی و من خود حجاب میان تو و من شدم و من حتی آن هنگام که در محضرت بودم فکرم سرگرم دنیای آشفته خودم بود و در عین نزدیکی فرسنگ‌ها از تو دور بودم هرگز حدیث حاضر و غائب شنیده‌ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است و تو بارها و بارها سر به هوا بودنم را نادیده گرفتی و هوایم را داشتی حتی با آنکه در هوای تو نبودم إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ و من نبودم آنگونه که باید باشم نمک محبت تو را می‌چشیدم و نمکدان لطف تو را می‌شکستم و آنقدر بخشیدی که خیالم شد که وظیفه توست بخشیدن و من هیچ خطایی ندارم باران محبت تو شوره‌زار دلم را می‌شست ولی من در گلستان دلم بوته‌های خار کاشته بودم و تو محبتی کردی ورای تمام مهرهای زمینی و تو به من لایق بی سر پا قلبی بخشیدی پر از مهر ع و حسین باب نجاتی بود که هیچگاه بسته شدن نداشت اسم نبود بلکه راهی بود تا خود خود خدا و ذکری که کوهستان قلب یخ زده‌ام را به تلنگری آب میکرد اینجا ایستگاه سوم در مسیر عاشقی است ولی با رنگ و بویی متفاوت ایستگاه امروز مقصد تمام دل‌شکسته‌هایی که برای بازگشت به آسمان یک میان‌بر می‌خواهند میان‌بری از جنس ماتم و اشک.... ایستگاه سوم با یاد بانوی سه ساله.... السلام علیک یا بنت الحسین ع و یک شاه‌راه ماندگار است برگرفته از ۱.دعای افتتاح ۲‌سوره بقره آیه ۱۸۶
سحر چهارم🌙 قسمت چهارم:داستان ما و زمین..... الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ مَهْدا* و زمین پناهگاهی شد تا بشر سرگردان را پناه دهد و برای او پلکانی شود برای سفر به سوی آسمان وَ جَعَلَ لَکمْ فِیها سُبُلًا لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ* و برای پرواز زمین پر بود از نقشه‌ها و راه‌ها تنها چشم می‌خواست برای دیدن و قلبی برای پذیرفتن نور.... داستان انسان و زمین قدمتی دارد به کهن بودن عمر آفرینش داستانی که سرآغازی شد برای سعادت و شقاوت نسل آدمیزاد داستان ما و زمین داستان تقابل جنود عقل و جهل است داستان شهوت‌ها و بندها داستان دل بریدن‌ها و دل بستن‌ها داستان آنهایی که بنده بودند و آنهایی که ادای بندگان خدا را در می‌آورند.... و زمین آوردگاه سرنوشت امت‌هاست اتوبان بزرگی که فرد فرد نسل بشر باید از آن می‌گذشت تا برسد به سر منزل مقصود زمین برای اهل شقاوت بهشت است و برای اهل معرفت قفسی است که شکستن آن سعادتی در پیش دارد به فراخنای ابدیت وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ* و اراده خدا بر آن بود که زمین سهم ارث هابیل‌ها باشد تا علم طغیان قابیل‌ها را براندازند و امت سرگشته بشر را نجات دهند داستان زمین را وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ* برسانند و آدمیزاد در این هزاره غربت و اندوه باید برگزیند که میراث دار زمین باشد و یا اتکفا کند به همان تکه زمین قبر خویش و شما میراث‌دار زمین هستی و عالم خلقت ملک اجدادی شماست شما صاحبخانه ‌ای و ما مهمان دو روزه دنیا هستیم که آمدیم دست بوسی شما و مقصود از به دنیا آمدن دیدار شماست اللّٰهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ  و ما را نه عمر نوح خواهد بود و نه صبر ایوب دلتنگ نگاه‌ات هستیم قول داده بودی زود بازگردی...... ولی انگار وصال من و تو به قیامت خواهد رسید و یا به رجعتی دوباره می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد برگرفته از ۱.سوره زخرف آیه ۱۰ ۲.سوره قصص آیه ۵ ۳.دعای افتتاح
افطار چهارم💫 وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ* و آنان که به خدا عارف شدند عاشق تر شدند به او و عاشقی رسم دیرینه‌ی دنیاست و عاشقی را راهی است به مقصد ابدیت و عاشقی را معشوقی است که نتوان از آن دل بریدن و هر عاشقی معشوقی دارد و آن را تا لحظه مرگ دوست خواهد داشت عاشق جان می‌دهد برای معشوق خویش و چه بسیار عشاقی که یا به وصال نرسیدند و یا وصل آن‌ها به معنای پایان حرارت عشق بود و عشق آزمونی است برای بندگان الهی تا صدق خویش در مسیر بندگی را به اثبات برسانند و ما مسافران مسیر عاشقی را مولا و مرید و معشوقی است به غایت مهربان و عاشق شدن لیاقت می‌خواهد و من آشفته حال لیاقت نداشتم و تو درست مثل همان بچه آهوی ترسیده از بیم شکار مرا در آغوش کشیدی و با کاسه‌ای اب خنک از جنس همان آب سقاخانه کویر دهانم را سیراب کردی اینجا ایستگاه چهارم و در اولین چهارشنبه ماه عشق من به پنجره فولاد تو دخیل می‌بندم یا امام عشق روز چهار است و چهارمین روز و هشت که دلبرانه از میان این دو دلبری می‌کند یا امام هشتم💛 دو هفته‌ای است ظرف نبات دلمان خالیست و من چای میخورم و حسرت خراسان را💛 برگرفته از سوره بقره آیه ۱۶۵ ع💛
سحر پنجم🌙 قسمت پنجم: دنیا چقدر تاریک است.... ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ* و دنیا تاریک و تنگ شد بعد از آن که تکبر آن دشمن قسم خورده بشر به جان آدمیزادی افتاد و چاقویی شد برای دریدن گلوی حق و اولین ضربت سیاهی بر پیکره آدمی فرود آمد و فساد انسان خون هابیل‌ها ریخت و گلوی اصغرها درید و سرها شکست و دلها شکاند فساد مقدمه تقلید از باطل بود و هر که مقلد آن شد به زمین خورد با این تفاوت که دیگر بلیط یکطرفه سفر آسمان سوخت شده بود راه برگشتی نداشت و باطل چنگی انداخت به صورت بشر و چشمی از آدمی درید و دنیا شد شهر مردمان یک چشم که چشم دنیا بین داشتند و آخرت جایی نداشت در خانه دل آدمی که در خانه‌ای دو صاحبخانه نمی‌شود كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ* و انسان که جلوه الهی بود طعم شیرین دنیا در دهانش نشست مزه مزه‌اش کرد و وابسته‌اش شد و در آن ماند و ساکن شد و هر آنچه ساکن شود می‌گندد و فساد سرنوشت حتمی اوست و انسان ساکن عامل فساد شد و فساد دنیای روشن خود انسان‌ها را تاریک کرد درست مثل آنکه در اتاقی کوچک آتش کوره به پا کرده باشی فساد جهل آورد و جهل عقل آدمی زایل کرد و انسان سوخت و سوخت تا آنجا که آتش به مغز استخوانش رسید و آه از نهادش برخاست و فریاد ادرکنی سر داد و تو آمدی از پس افق امیدهای محال و صدای قدم‌هایت حتی از فرسنگ‌ها دورتر شیشه عمر باطل را ترک ترک کرد و دل‌های سیاه و سرد را مبتلا کرد به درد عشق و دردمندی گاهی از بزرگترین نعمات جهان است وَبَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنا* و دنیا سیاه است و روی ما سیاه‌تر و تنها تو ناجی این امت در غم فرو رفته‌ای یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ* اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَهَ اَلْعَجَلَ برگرفته از ۱.سوره روم آیه ۴۱ ۲.سوره مدثر آیه ۳۸ ۳.دعای افتتاح ۴.دعای فرج
افطار پنجم✨  لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ* قدم گذاشتن در مسیر عاشقی تنها کار بندگانی است که خدا را با عشق عبادت می‌کنند و نه از ترس جهنم و از سر اکراه و ما با تمام بدی‌های تلنبار شده‌مان عاشق تو هستیم و تو عاشق منفاوت‌ترین رزق این مهمانی یعنی هستی.... و تو آنقدر به بندگان خود مهربانی و عشق می‌ورزی که نفس‌شان را تسبیح خواب‌شان را عبادت و هر قدم آن‌ها را در این مسیر سکوی پرتابی کردی برای جبران ده‌ها سال عقب ماندگی و تو را دوست داری عاشق آن هستی که بندگان تنها به عشق خودت از خوراک و لذت دنیا بگذرند و تو را دوست داری و سکوت آنجا محقق شود که آدمی به مقام فنا در وجود تو برسد درست مثل ها و ها  یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ و روزه سنت الهی بود تا عیار خالص بودن عشق انسان محک بخورد و این سنتی است قدیمی کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ* تا .....لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ* و آزمونی است برای تمیز دادن آنان که ادعای بندگی دارند و آن‌هایی که آموزگار بندگی هستند آزمونی برای همه امت‌ها و من همیشه شاگرد تنبل کلاس بودم و کارنامه بندگی‌ام پر است از نمرات صفر اخلاص صفر تقوا صفر عمل صالح صفر عشق.... عشق تنها چیزی است که توانستم پاس کنم در کلاس عاشقی خدایا می‌دانم در لیست خوب های کلاس عاشقی جایی ندارم ولی میدانم که تو خودت میدانی حال خرابم را کمکم کن امتحانات نزدیک است کمکم کن معلم کمکم کن ای مهربان برگرفته از ۱.حدیث قدسی,بحارالانوار,جلد۴۷,ص۲۹ ۲.سوره بقره آیه ۱۸۳