🌱🌱به نام خدا🌱🌱 هر #صبح، خورشید فریاد می زند: آهای آدم ها! کتاب #زندگی چاپ دوم ندارد، پس تا می شود خوب، پاک و عاشقانه زندگی کنید😉 Every morning the sun rises yelling "O people! Life won't have a second edition! So live as much dedicatedly and lovingly as you can!" #سلام #صبح_تون_بخیر_و_شادی http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#آموزنده http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#تربیت_فرزند 📹 ببینید | کلیدی ترین عامل برای تربیت فرزندان 🔻 پدر و مادر چه کار باید بکنند تا فرزندان شان را خوب بار بیاروند در بین کارهای خوب و بد کدام مهم تر است؟ 🔴 #استاد_پناهیان http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#حتما_بخونید 💠خاطره ای زیبا از زندگی شخصی دکترالهی قمشه ای هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش. میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم ، گفتم بقیه پولی نبود . مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم ، اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد. پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت: نه همشیره. گفت : پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد و گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. دنیا رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم ، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقا صبوری! مادر بیرون مغازه رفت اما من داخل بودم ، حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن و نه ادعای خواندن كتاب های روان‌شناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه! http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#ویژه_پدر_مادرها #پاسخ_به_سوالات_کودکان بخش چهارم:بهشت و جهنم #پرسش 💬خدایا هوای بهشت سرد است یا گرم⁉️ #پاسخ #بهشت خیلی خوش آب و هوا است نه آنقدر سرد است یخ بزنید و نه آنقدر گرم است که بپزید شما آدم ها از هوای خیلی سرد و از هوای خیلی گرم خوشتان می آید در هوای خیلی سرد تمام بدنشان می لرزد و در هوای خیلی گرم نفس کشیدن برای تان سخت می‌شود شما هوای معتدل و میانه رو می پسندید آب و هوای #بهشت هم همین طور است. لطفا همراه ما باشید😊 #همدلی #کتاب_خوانی #خدایا_اجازه!📚 نویسنده:غلامرضا حیدری ابهری http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#آموزنده صورت زیبا پیر می شود... اندام زیبا تغییر خواهد کرد.. اما یک انسان خوب همیشه یک انسان خوب خواهد بود.👌😍 http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#کلیپ 🤨اگر می خوای مانع ازدواج دو تا جوون بشی و خوشبختی شونو ازشون بگیری حتما این کلیپ رو ببین 🤨اگر پدر یا مادر، دوماد یا عروس هستی حتما این کلیپ طنز رو ببین تا بدبخت نکنی کسیو یا خودت رو ❌ 😉البته طنز تلخ #ازدواج #خواستگاری #استخاره #سیدکاظم_روحبخش #خوشبختی http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97

#حکایت_همسر_مهربان #سیاست_همسرداری 🔺️مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان ، بسیار نامهربان و خسیس بود. بر عکس ، زنش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند. زن با خود می اندیشید: « خداوند این مرد را به من داده است ، حتی اگر به او علاقه نداشته باشم ، باز باید به او مهر بورزم!» بنابراین با وی رفتار خوبی داشت. یک سال قحطی شد و بسیاری از روستائیان از مرد و زن کمک خواستند. زن با محبت فراوان به همه ی آنها کمک کرد ، ولی مرد چیزی نگفت و پیش خود فکر کرد : « تا وقتی از پولهای من کم نشود برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد می رود ! » مردم از زن تشکر کردند و گفتند: که پولها را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. زن نپذیرفت ، اما مردم اصرار میکردند که پول او را باز گردانند زن گفت : « اگر میخواهید پول را پس بدهید ، در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید » این حرف زن به گوش یکی از دخترهایش رسید و او بسیار ناراحت شد بی درنگ پیش پدر رفت و گفت : « میدانی مادر چی گفته؟ او از مردم خواسته تا پول هایشان را روز مرگ تو پس بدهند!» مرد ، به فکر فرو رفت سپس از همسرش پرسید : « چرا از مردم خواستی پولت را بعد از مرگ من به تو بازگردانند؟» زن جواب داد : « مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو میکنند که زودتر بمیری اما حالا بجای آنکه مرگ تو را آرزو کنند ، از خداوند میخواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند. من هم از خداوند میخواهم که سالهای زیادی زنده بمانی. کسی چه میداند؟ شاید تو هم روزی مهربان شوی!» مرد از تیز هوشی و محبت همسرش در شگفت ماند و به او قول داد که در آینده با مردم #مهربان باشد. http://eitaa.com/joinchat/3836280853C384b7d7d97