#فلسفه_اسلامی #شرقشناسی
@Allah4all
❇️ پروفسور هانری #کربن به هنگام سخن گفتن از کتاب "روایت غربت غربی" سهروردی و غربتی که بر تفکر غربی حاکم گشته است، می گوید:
🔸 شاید روزی بتوانم تشریح کنم که چگونه خواندن روایت غربت غربیه تأثیر تعیین کننده ای بر من گذارد و مرا از زیر بار سنگین محدودیت های حاکم بر آسمان تیره آزادی هایدگری رهانید. می بایست در زیر این آسمان تاریک متوجه می شدم که "اینجا"، "در اینجا بودن" جزیره ای است که به زیر آب می رود. این جزیره دقیقاً همان جزیره غربت غربیه است!.
🔸 از سویی گفتار پندگونه و دردناک هایدگری یعنی "آزاد بودن برای مرگ" را می شنویم، و از سوی دیگر به صراحت برای دستیابی به "آزادی فراسوی مرگ" دعوت می شویم. واژه "تصمیم قطعی شده" را باید حفظ کنیم (واژه ای که امروزه با ترجمه دقیق تر تصمیم «بدون بازگشت» حضور دارد) زیرا می خواهیم بدانیم این تصمیم تا چه اندازه نشان دهنده نوعی "عقب نشینی" در برابر مرگ است و تا چه اندازه بیانگر ناتوانی در تحقق "آزاد بودن برای فراسوی مرگ" و حضور داشتن در "فراسوی مرگ و برای آن" است.
🔸 به عقیدۀ من، بشر معاصر طعمه گسترش لاادری گری (مکتب قایل به تعطیل) شده و در برابر "آزادی فراسوی مرگ" تاب نیاورده است. علت چنین وضعیتی را می توان در موانع گوناگونی یافت که خودمان آن ها را به وجود آورده ایم؛ یعنی با تدوین ظاهراً هوشمندانه روانکاوی، جامعه شناسی، ماتریالیسم دیالکتیک، زبان شناسی، تاریخ محوری و جز این ها، بینش خود را عملا مسدود کرده ایم و دیگر قادر نیستیم درباره فراسو و مفاهیم مابعد تأمل کنیم.
🔸 انسان بی نهایت پیشرفته چنان فرسوده و شکننده شده است که توان به دوش کشیدن آینده خود را تا فراسو ندارد.
🔸 باید گفت که در نهایت معنای متافیزیکی واژۀ «غرب» همین است؛ یعنی غروب و افول. #سهروردی نیز در روایت غربت غربیه به صورتی فشرده و رقت آور این مفهوم را نمونه وار بیان کرده است.
📔 از هایدگر تا سهروردی، هانری کربن، ترجمه حامد فولادوند، ص۴۷ ... و نیز رجوع شود به کتاب ایستادن در آن سوی مرگ (پاسخهای کربن به #هایدگر از منظر فلسفه شیعی)، ص۱۸۵-۱۸۶
مرجع تخصصی #مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia