eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
417 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°| (599) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 "🌱یا مَن یُعْطی مَن لَم یَسئَلهُ🌱" 🌺 این قسمت ازدعایِ رجب خیلی دلبره😍 🍃🌸این بند،همه‌یِ فرق رجب با ماه‌های دیگه‌س 😊 ✨ای خدایی ڪه حالِ دلِ اونایی که حتی[ ازت نخواستن] هم خوب میڪنی✨ 🙃 🍃🌺🍃🌸🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [213] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😁 موضوع انشاء: پیامبر خود را توصیف کنید. ☺️ خاتم گذشته و گشاینده درهای بسته و آشکار کننده با است. ☺️ دفع کننده باطل و در هم کوبنده است. 😊 بار سنگین را بر دوش کشید ک به قیام کرد و به سرعت راه خوشنودی او را پیمود. 😉 حتی یک قدم به عقب برنگشت و او سست نشد و در پذیرش و گرفتن نیرومند بود و و پیمان خدا بود و در اجرای فرمان او تلاش کرد. 😜 های را برافراشت نورانی را برپا کرد. او پیامبر و مورد و گنجینه دار نهان خداست 😁 نشد نشد!!!! موضوع رو عوض می کنم یه موضوع دیگه آماده می کنم. 📚|• . خطبه ۷۲ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
💠🍃 🍃 °| (63)😍💪🏻 |° ←| مـ🌸ـوضوع:خـــبــــ🎙ــر |→ سلامـ👋🏻 حال دلتـون چطوره؟☺️ خـب خـب شروع میڪنم انرجے امروز رو😎 آیـا میدونستید ڪہ هر ڪدوم از برخے شمـاهـا یڪ خبرنگـار هـست؟🙃 وا نمےدونستـیـد😁 برخــی از مـاهـا واقعـا خبرنگـار هستیمااا😉 بذاریــد بـــا یــہ مـثال بهتون بــگم😌 وقتے ڪہ ســیــل🌊 مهمون خونہ هاے شیرازے هاے عزیزمون شـد همہ خـبرنگارهامون👤 بہ جـاے رفـتن بہ یڪ جاے امن بہ ضبط و ثبــت خـبـر پـرداختند😐 یـــا مواقعے ڪہ تصـادف رانندگے🚗 اتفاق میوفتہ همہ دوربـین های تلـفن همـراهشون📱 رو روشـن و دوباره بہ ضبط و... مےپردازند😶 . وقـتی ڪہ بـہ عنـوان یڪ شهروند خبــر ها رو بہ مسئولیـــن👥 و رســانہ ها🎥 برسونیم خیـلی خوب و زیباست😍 امـا برخـی مواقع نہ تنها زیبـا نیست بلڪہ ڪشنــده است😱😧 پـــس چہ خــوبہ ڪہ نحوه استفــاده صحیح از تلفـن همـراه📲 رو یـاد بگـیریم و بــدونیم ڪہ چہ وقتـــ بــاید چہ ڪارے رو انـجام بـدیم☺️ در ضــمن خــبرنگار هاے گرامے بہ هشـدار ها هـم توجـہ ڪنید ڪہ مسئولینے چون مسئولین حــ🌙ـــــلال احمـــــــــــــــر چی میگن در مـورد حوادث طبیعے چون سیـــل🙂🙃. تــــا درودے دیگـر بدرود بـــــاد✋🏻😉 😎🎙 😱 👇 ⛔️🙏 🍃 . . یڪ فنجان‌معنوےجات‌همراه‌انرجے😍👇 [°🍹°] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•° رمان : #دل_آرام_من قسمت 8⃣0⃣ برای جشن ازدواج برادرم آماده می‌
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| (4) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣0⃣ انگار داشتیم کَل کَل می‌‌کردیم!😣 نمی‌دانم غرضش از این حرف‌ها چه بود🤔 وسط حرف‌ها،انگار که بخواهد از فرصت استفاده کند..! گفت:«راستی زهرا احتمالاً گوشی‌ام آنتن هم نمی‌دهد.»😕 صدایم شکل فریاد گرفته بود.😠 داد زدم«آنتن هم نمی‌دهد!تو واقعاً‌ 15 روز می‌خواهی بروی و تلفن همراهت آنتن هم نمی‌دهد؟»😠 گفت:«آره،اما خودم با تو تماس می‌گیرم نگران نباش..»😊 دلم شور می‌زد..😢 گفتم:«امین انگار یک جای کار می‌لنگد.جان زهرا کجا می‌خواهی بروی؟»‌😢 گفت:«اگر من الآن حرفی به تو بزنم خب نمی‌گذاری بروم. همش ناراحتی می‌کنی.» دلم ریخت..... گفتم:«امین، سوریه‌ می‌روی؟» می‌دانستم مدتی است مشغول آموزش نظامی است. گفت:«ناراحت نشوی‌ها، بله!» کاملاً یادم است که بی‌هوش شدم. شاید بیش از نیم ساعت. امین با آب قند بالای سرم ایستاده بود.. تا به هوش آمدم ، گفت:«بهتر شدی؟» تا کلمه سوریه یادم آمد،دوباره حالم بد شد. گفتم:«امین داری می‌روی؟واقعاً‌ بدون رضایت من می‌روی؟» گفت:«زهرا نمیتوانم به تو دروغ بگویم..بیا تو هم مرا به با رضایت از زیر قرآن رد کن..😔 حس التماس داشتم..😢 گفتم:«امین تو می‌دانی من چقدر به تو وابسته‌ام..تو می‌دانی نفسم به نفس تو بند است...»😔 گفت:«آره می‌دانم» گفتم:«پس چرا برای رفتن اصرار می‌کنی؟»😢 صدایش آرام‌تر شده بود،انگار که بخواهد مرا آرام کند... گفت:«زهرا جان من به سه دلیل می‌روم. دلیل اولم خود خانم حضرت زینب (س)‌ است.. دوست ندارم یک‌بار دیگر آنجا محاصره شود..! ما چطور ادعا کنیم مسلمان و شیعه‌ایم؟ دوم اینکه به خاطر شیعیان آنجا،مگر ما ادعای شیعه‌ بودن نداریم؟شیعه که حد و مرز نمی‌شناسد..! سوم هم اینکه اگر ما نرویم آنها به این جا می‌آیند.زهرا؛ اگر ما نرویم و آنها به اینجا بیایند چه کسی از مملکت ما دفاع می‌کند؟» تلاش‌های امین برای راضی کردن من بود و من آنقدر احساساتی بودم که اصلاً هیچ کدام از دلایل مرا راضی نمی‌کرد.. گفتم:«امین هر وقت همه رفتند تو هم بروی. الآن دلم نمی‌خواهد بروی.» گفت:«زهرا من آنجا مسئولم.می‌روم و برمی‌گردم اصلاً خط مقدم نمی‌روم.کار من خادمی حرم است نه مدافع حرم.نگران نباش.» انگار که مجبور باشم گفتم:«باشه ولی تو را به خدا برای خرید سوغات هم از حرم بیرون نرو!» آنقدر حالم بد بود که امین طور دیگری نمی‌توانست مرا راضی کند..😔 نمی‌دانم چگونه به او رضایت دادم. رضایت که نمی‌شود گفت..گریه می‌کردم و حرف می‌زدم؛دائم مرا می‌بوسید و می‌گفت «اجازه می‌دهی بروم؟» فقط گریه می‌کردم..😭 حالا دیگر بوسه‌هایش هم آرام‌ام نمی‌کرد. چرا باید راضی می‌شدم؟😔 امین،تنهایی،سوریه... به بقیه این کلمات نمی‌خواستم فکر کنم..😔 تا همین ‌جا هم زیادی بود! ادامه دارد..😉 🍃 بھ قلم: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است...🍃 🌹| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°| (215) 📺🎈 |° عامل اصلے این اتفاقات لو رفت!😁 ببعے: به جون مادرم من برنداشتم یک؛ داداشے دستش بود هیچڪے بلد نبود بخونه یکے خر بود یکے گاو هیشکے سواد نداشت😂✋🏻 👇 ⛔️🙏 🍃 . °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
[• 💓 •] . . نمــازشب (21) مــاه رجـب ✨6رڪعت✨ حمــدیڪمرتبـه سوره ڪوثــر و توحیـــد هرکدام 10مــرتبــه ✨ثــواب✨ خــداوند به فرشتگان کرام الکاتبین امرمےڪند ڪه تایڪ سال براے او گناه ننویسند وبراے اونیکے بنویسد تا روز قیامت . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
°| (72)☎️ |° تهمٺ😢👇 وَمَن یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا🔥 و هر ڪس خطا یا گناهے مرتڪب شود☹️ سپس آن را به بىگناهى نسبٺ دهد قطعا بهتان و گناه آشڪارى بر دوش کشیده اسٺ👌 📖منبع←قرآن ڪریمـ 🌺سوره عشق←نساء ✨آیہ زیبـا←112 . . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 |•💚•| @heiyat_majazi
°| (600) 😊✋ |° وقتی که واقعا برایت اهمیتی نداشته باشه که دیگران درموردت چطور فکر می کنند🤔 به یک درجه ای از آزادی می رسی که بعدش می توانی به هر موفقیتی دست پیدا می کنی😎✌️ . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| #خانمےڪه_شماباشے (40)👛|• #ترفند چند ایده جالب با چسب قطره ای😍 یہ عالمہ نڪتہ هست؛جانمونے😍👇 •|👒|• @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°| (601) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🍃🌸بزرگے مےگفت ، فکرنکنے اگه چند رکعت نماز مےخونے دیگہ واسه‌ی خودت ڪسے شدے 😇 و بہ خودت مغرور بشے 😤 فکرنکن: 🍃🌸اگہ تو دل شب بلند میشی نماز مےخونی ، آدم حسابے شدے دیگہ..! اینا همہ از لطف و بزرگے ✨خداستـــ✨ ڪہ هر دفعہ صداتـــ مےڪنہ ، وگرنہ اگہ بہ ما باشہ اینکاره نیستیم 😒 ما تا آخر عمر بدهکار ✨خداییم..✨😓 . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [214] ° 🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 😒 از کجا میآیی تو؟؟ هی؟؟ 😁 رفته بودم در نزد وِی!!! 😒 نزد وی؟؟ آنجا چکار؟؟ 😁 تا بگوید پندهای نای و نی!!! 😒 حال چه گفت؟؟ 😁 گفت تو را رحمت کناد 😒 برای چه؟؟ 😁 چون سخن بشنوم و خوب فرا گیرم و چون شدم آن را بپذیرم. 😒 دیگر چه می گفت؟ بگو زود! 😁 گفت باید خویش می بود! 😒 از چه؟؟ 😁 در برابر پروردگار ودود! 😁 گفت باید بترسید از خویش و قدم بربدارید پیش. 😁 حال تو انجام ده نیز برا را فراهم بنه 😁 فی المثل دنیایی ز سر بیرون بریز تا که دَرجات بدست آری عزیز . 😁 با های باش در نبرد دروغین کن تو 😒 بس است دیگر برای من شاعر شد است 😒 راستی!!!! این سخن دارای منبع است؟؟ 📚|• . خطبه۷۶ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi