°| #حرفاے_خودمـونے(599) 😊✋ |°
🍃🌺🍃🌸🍃
"🌱یا مَن یُعْطی مَن لَم یَسئَلهُ🌱"
🌺 این قسمت ازدعایِ رجب
خیلی دلبره😍
🍃🌸این بند،همهیِ فرق رجب
با ماههای دیگهس 😊
✨ای خدایی ڪه حالِ دلِ
اونایی که
حتی[ ازت نخواستن]
هم خوب میڪنی✨
#دلبرمنیڪه🙃
🍃🌺🍃🌸🍃
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [213] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃
✨بہ نام خــــــداے علے✨
😁 موضوع انشاء:
پیامبر خود را توصیف کنید.
☺️ خاتم #پیامبران گذشته و
گشاینده درهای بسته و آشکار
کننده #حق با #برهان است.
☺️ دفع کننده #لشکرهای باطل
و در هم کوبنده #شوکت #گمراهان
است.
😊 بار سنگین #رسالت را بر
دوش کشید ک به #فرمان
#خدا قیام کرد و به سرعت
راه خوشنودی او را پیمود.
😉 حتی یک قدم به عقب برنگشت
و #اراده او سست نشد و در پذیرش
و گرفتن #وحی نیرومند بود #حافظ
و #نگهبان #عهد و پیمان خدا بود
و در اجرای فرمان او تلاش کرد.
😜 #پرچم های #حق را برافراشت
#احکام نورانی را برپا کرد. او پیامبر
#امین و مورد #اعتماد و گنجینه دار
#علم نهان خداست
😁 نشد نشد!!!!
موضوع رو عوض می کنم یه
موضوع دیگه آماده می کنم.
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه ۷۲
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
💠🍃
🍃
°| #انرجی (63)😍💪🏻 |°
←| مـ🌸ـوضوع:خـــبــــ🎙ــر |→
سلامـ👋🏻
حال دلتـون چطوره؟☺️
خـب خـب شروع میڪنم انرجے امروز رو😎
آیـا میدونستید ڪہ هر ڪدوم از برخے شمـاهـا یڪ خبرنگـار هـست؟🙃
وا نمےدونستـیـد😁
برخــی از مـاهـا واقعـا خبرنگـار هستیمااا😉
بذاریــد بـــا یــہ مـثال بهتون بــگم😌
وقتے ڪہ ســیــل🌊 مهمون خونہ هاے شیرازے هاے عزیزمون شـد همہ خـبرنگارهامون👤 بہ جـاے رفـتن بہ یڪ جاے امن بہ ضبط و ثبــت خـبـر پـرداختند😐
یـــا مواقعے ڪہ تصـادف رانندگے🚗 اتفاق میوفتہ همہ دوربـین های تلـفن همـراهشون📱 رو روشـن و دوباره بہ ضبط و... مےپردازند😶
.
وقـتی ڪہ بـہ عنـوان یڪ شهروند خبــر ها رو بہ مسئولیـــن👥 و رســانہ ها🎥 برسونیم خیـلی خوب و زیباست😍 امـا برخـی مواقع نہ تنها زیبـا نیست بلڪہ ڪشنــده است😱😧
پـــس چہ خــوبہ ڪہ نحوه استفــاده صحیح از تلفـن همـراه📲 رو یـاد بگـیریم و بــدونیم ڪہ چہ وقتـــ بــاید چہ ڪارے رو انـجام بـدیم☺️
در ضــمن خــبرنگار هاے گرامے بہ هشـدار ها هـم توجـہ ڪنید ڪہ مسئولینے چون مسئولین حــ🌙ـــــلال احمـــــــــــــــر چی میگن در مـورد حوادث طبیعے چون سیـــل🙂🙃.
تــــا درودے دیگـر بدرود بـــــاد✋🏻😉
#خبرنــــــــــــگــارخــوبـــ😎🎙
#حــــوادثــــــــــــ😱
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقه_جاریه🍃
.
.
یڪ فنجانمعنوےجاتهمراهانرجے😍👇
[°🍹°] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 •°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•° رمان : #دل_آرام_من قسمت 8⃣0⃣ برای جشن ازدواج برادرم آماده می
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
•°| #قصه_دلبرے(4) 📚 |•°
رمان : #دل_آرام_من
قسمت 9⃣0⃣
انگار داشتیم کَل کَل میکردیم!😣
نمیدانم غرضش از این حرفها چه بود🤔 وسط حرفها،انگار که بخواهد از فرصت استفاده کند..!
گفت:«راستی زهرا احتمالاً گوشیام آنتن هم نمیدهد.»😕
صدایم شکل فریاد گرفته بود.😠
داد زدم«آنتن هم نمیدهد!تو واقعاً 15 روز میخواهی بروی و تلفن همراهت آنتن هم نمیدهد؟»😠
گفت:«آره،اما خودم با تو تماس میگیرم نگران نباش..»😊
دلم شور میزد..😢
گفتم:«امین انگار یک جای کار میلنگد.جان زهرا کجا میخواهی بروی؟»😢
گفت:«اگر من الآن حرفی به تو بزنم خب نمیگذاری بروم. همش ناراحتی میکنی.»
دلم ریخت.....
گفتم:«امین، سوریه میروی؟»
میدانستم مدتی است مشغول آموزش نظامی است.
گفت:«ناراحت نشویها، بله!»
کاملاً یادم است که بیهوش شدم.
شاید بیش از نیم ساعت.
امین با آب قند بالای سرم ایستاده بود..
تا به هوش آمدم ،
گفت:«بهتر شدی؟»
تا کلمه سوریه یادم آمد،دوباره حالم بد شد. گفتم:«امین داری میروی؟واقعاً بدون رضایت من میروی؟»
گفت:«زهرا نمیتوانم به تو دروغ بگویم..بیا تو هم مرا به با رضایت از زیر قرآن رد کن..😔
حس التماس داشتم..😢
گفتم:«امین تو میدانی من چقدر به تو وابستهام..تو میدانی نفسم به نفس تو بند است...»😔
گفت:«آره میدانم»
گفتم:«پس چرا برای رفتن اصرار میکنی؟»😢
صدایش آرامتر شده بود،انگار که بخواهد مرا آرام کند...
گفت:«زهرا جان من به سه دلیل میروم.
دلیل اولم خود خانم حضرت زینب (س) است..
دوست ندارم یکبار دیگر آنجا محاصره شود..! ما چطور ادعا کنیم مسلمان و شیعهایم؟
دوم اینکه به خاطر شیعیان آنجا،مگر ما ادعای شیعه بودن نداریم؟شیعه که حد و مرز نمیشناسد..!
سوم هم اینکه اگر ما نرویم آنها به این جا میآیند.زهرا؛ اگر ما نرویم و آنها به اینجا بیایند چه کسی از مملکت ما دفاع میکند؟»
تلاشهای امین برای راضی کردن من بود و من آنقدر احساساتی بودم که اصلاً هیچ کدام از دلایل مرا راضی نمیکرد..
گفتم:«امین هر وقت همه رفتند تو هم بروی. الآن دلم نمیخواهد بروی.»
گفت:«زهرا من آنجا مسئولم.میروم و برمیگردم اصلاً خط مقدم نمیروم.کار من خادمی حرم است نه مدافع حرم.نگران نباش.»
انگار که مجبور باشم گفتم:«باشه ولی تو را به خدا برای خرید سوغات هم از حرم بیرون نرو!»
آنقدر حالم بد بود که امین طور دیگری نمیتوانست مرا راضی کند..😔
نمیدانم چگونه به او رضایت دادم.
رضایت که نمیشود گفت..گریه میکردم و حرف میزدم؛دائم مرا میبوسید و
میگفت «اجازه میدهی بروم؟»
فقط گریه میکردم..😭
حالا دیگر بوسههایش هم آرامام نمیکرد.
چرا باید راضی میشدم؟😔
امین،تنهایی،سوریه...
به بقیه این کلمات نمیخواستم فکر کنم..😔
تا همین جا هم زیادی بود!
ادامه دارد..😉
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم: #زندگےنامهشهیدامینڪریمے
#بهروایتهمسرشهید
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است...🍃
🌹| @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°| #نوستالژے(215) 📺🎈 |°
عامل اصلے این اتفاقات لو رفت!😁
ببعے: به جون مادرم من برنداشتم یک؛ داداشے دستش بود هیچڪے بلد نبود بخونه یکے خر بود یکے گاو هیشکے سواد نداشت😂✋🏻
#قسمتسوم
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
°|کلےشادابیجاتِـ باحالگونہ
از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد😎👇
{📻} @Heiyat_majazi
[• #وقت_بندگے💓 •]
.
.
نمــازشب (21) مــاه رجـب
✨6رڪعت✨
حمــدیڪمرتبـه
سوره ڪوثــر و توحیـــد هرکدام
10مــرتبــه
✨ثــواب✨
خــداوند به فرشتگان کرام الکاتبین
امرمےڪند
ڪه تایڪ سال براے او گناه ننویسند
وبراے اونیکے بنویسد تا روز قیامت
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi
°| #ازخالق_بہمخلوق (72)☎️ |°
تهمٺ😢👇
وَمَن یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا🔥
و هر ڪس خطا یا گناهے مرتڪب شود☹️
سپس آن را به بىگناهى نسبٺ دهد قطعا بهتان و گناه آشڪارى بر دوش کشیده اسٺ👌
📖منبع←قرآن ڪریمـ
🌺سوره عشق←نساء
✨آیہ زیبـا←112
.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
|•💚•| @heiyat_majazi
°| #حرفاے_خودمـونے(600) 😊✋ |°
وقتی که واقعا برایت اهمیتی نداشته باشه
که دیگران درموردت چطور فکر می کنند🤔
به یک درجه ای از آزادی می رسی که بعدش می توانی به هر موفقیتی دست پیدا می کنی😎✌️
.
.
.
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| #خانمےڪه_شماباشے (40)👛|•
#ترفند
چند ایده جالب با چسب قطره ای😍
یہ عالمہ نڪتہ هست؛جانمونے😍👇
•|👒|• @heiyat_majazi
°| #حرفاے_خودمـونے(601) 😊✋ |°
🍃🌺🍃🌸🍃
🍃🌸بزرگے مےگفت ،
فکرنکنے
اگه چند رکعت نماز مےخونے
دیگہ واسهی خودت ڪسے شدے 😇
و بہ خودت مغرور بشے 😤
فکرنکن:
🍃🌸اگہ تو دل شب بلند میشی
نماز مےخونی ،
آدم حسابے شدے دیگہ..!
اینا همہ از لطف و بزرگے ✨خداستـــ✨
ڪہ هر دفعہ صداتـــ مےڪنہ ،
وگرنہ اگہ بہ ما باشہ اینکاره نیستیم 😒
ما تا آخر عمر بدهکار ✨خداییم..✨😓
.
.
.
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [214] °
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
😒 از کجا میآیی تو؟؟ هی؟؟
😁 رفته بودم در نزد وِی!!!
😒 نزد وی؟؟ آنجا چکار؟؟
😁 تا بگوید پندهای نای و نی!!!
😒 حال چه گفت؟؟
😁 گفت #خدا تو را رحمت کناد
😒 برای چه؟؟
😁 چون سخن #حکیمانه بشنوم
و خوب فرا گیرم و چون #هدایت
شدم آن را بپذیرم.
😒 دیگر چه می گفت؟ بگو زود!
😁 گفت باید #مراقب خویش
می بود!
😒 از چه؟؟
😁 در برابر پروردگار ودود!
😁 گفت باید بترسید از #گناهان
خویش
و #خالصانه قدم بربدارید پیش.
😁 حال #اعمال #نیکو تو انجام ده
نیز #ذخیره برا #آخرت را فراهم بنه
😁 فی المثل #اغراض دنیایی
ز سر بیرون بریز
تا که دَرجات #آخرت بدست
آری عزیز .
😁 با #خواهش های #دل باش
در نبرد
#آرزوهای دروغین کن تو #طرد
😒 بس است دیگر
برای من شاعر شد است
😒 راستی!!!! این سخن
دارای منبع است؟؟
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه۷۶
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi