eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
421 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
𐇻📚𐇻 ⊹قسمت :47 به سختي بغض گلوش رو فرو داد ... - من و كريس از زماني كه وارد گنگ شد با هم دوست شده بوديم ... خيلي بهم نزديك بوديم ... تا اينكه كم كم ارتباطش رو با همه قطع كرد ... شماره تلفنش رو هم عوض كرد ... ديگه هيچ خبري ازش نداشتم تا حدودا يه ماه قبل از اون روز ... اومد سراغم و گفت ... مچ دو تا از بچه هاي دبيرستان رو موقع پخش مواد گرفته ... ازم مي خواست كمكش كنم پخش كننده اصلي دبيرستان رو پيدا كنه ... - چرا چنين چيزي رو از تو خواست و نرفت پيش پليس؟ ... سكوت سختي بود ... هر چه طولاني تر مي شد ضعف بيشتري بدنم رو فرا مي گرفت ... - اعتقاد داشت اون طرف فقط داره از نياز اونها سوء استفاده مي كنه ... اونها نمرات شون در حدي نبود كه بتونن براي كالج و دانشگاه بورسيه بشن ... وضع مالي شون هم عالي نبود كه از پس خرج كالج بر بيان ... چيه دانشگاه خوبي هم مجاني نیست ... كريس گفت اگه يكي جلوي اونها رو نگيره ... اون طرف، زندگي اونها و آينده شون رو نابود مي كنه ... اينطوري هرگز نمي تونن يه زندگي عادي رو تجربه كنن و اگه براي خروج از گروه دير بشه ... نه فقط زندگي و آينده شون ... كه ممكنه جون شون رو از دست بدن ... با خودشون هم حرف زده بود ... اما اونها نمي تونستن مثل كريس شرايط رو درك كنن و واقعيت رو ببينن ... چون پول نسبتا خوبي بود حاضر نبودن دست بردارن ... فكر مي كردن تا وقتي از دانشگاه فارغ التحصيل بشن به اين كار ادامه ميدن بعدم ولش مي كنن ... نمي دونستن اين راهي نيست كه هيچ وقت پاياني داشته باشه ... - قتل كريس كار اونها بود؟ ... - نه ... اشك توي چشم هاش حلقه زد ... - من خيلي سعي كردم جلوش رو بگيرم ... اما اون حاضر نبود عقب بكشه ... مي گفت امروز دو نفرن ... فردا تعدادشون بيشتر ميشه ... و اگه اين طمع و فكر كه از يه راه آسون به پول زياد برسن ... بين بچه ها پخش بشه ... به زودي زندگي خيلي ها به آتش كشيده ميشه آخرين شب بين ما دعواي شديدي در گرفت ... قبول نمي كرد سكوت كنه و چشمش رو روي همه چيز ببنده ... بهش گفتم حداقل بره پيش پليس ... يا از يه تلفن عمومي يه تماس ناشناس با پليس بگيره ... اما اون مي گفت اينطوري هيچ كس به اون بچه ها يه شانس دوباره نميده ... اونها بچه هاي بدي ي ن ستن و همه شون فريب خوردن ... نمي تونن حقيقت رو درست ببينن ... اما احتمالش كم نيست كه حتي از زندان بزرگسالان سر در بيارن ... مي خواست هر طور شده اونها رو نجات بده ... از هم كه جدا شديم ... يه ساعت بعدش خيلي پشيمون شدم ... داشتم مي رفتم سراغش كه توي يكي از خيابون هاي نزديك خونه شون ديدمش ... دنبالش راه افتادم و تعقيبش كردم ⊹کتاب‌ :مردی درآئینه ⊹نویسنده :طاها ایمانی 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻📚𐇻
𐇻⏰𐇻 راه حق و توحید ادامه دارد؛ و مقصد آن ظهور امام عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است. 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻⏰𐇻
"🌧" اولیاء خدا انتظار ماه رجب را مى‌کشیدند و از خدا مى‌خواسـتند عمرشان طولّانی شـود تا بتوانند این ماه را درک کنند. دنبال این بودند که بارشان را در این ماه ببندند. بى‌خود نیست کــه در روز قیامت از جانب خدای متعال ندا مى‌آید: این الرجبیون «اهــل رجب کجا هستند؟!». در روایات نداریم که «این الرمضانیون» با این که ماه رمضان ماه میهمانى خداست. علتش این است که... 🌧 =) @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[ نشانی داده‌اندم از خرابات که التوحید اسقاط الاضافات ]
رجب خرابات است توحیدخانه‌ای که نشانی‌اش عبور از اضافه‌هاست پس برای ورود به شهر دوست ،چنگ زدن به ریسمان رجبش و صعود تا خانه‌اش باید خالی شد از همه اضافه‌ها
هیئت مجازی 🚩
رجب خرابات است توحیدخانه‌ای که نشانی‌اش عبور از اضافه‌هاست پس برای ورود به شهر دوست ،چنگ زدن به ریس
اضافه‌ها!؟ آری.. هر چ رنگ و بوی او را ندارد هر چ آینه او نیست هر چ خودی نشان میدهد!
هیئت مجازی 🚩
اضافه‌ها!؟ آری.. هر چ رنگ و بوی او را ندارد هر چ آینه او نیست هر چ خودی نشان میدهد!
زمان مأمور خداست و دارد به سرعت میبردمان تا باز ما را به پاکستان رجب برساند باید کاری کرد تا این چنین که دوریم وارد ماه رجب نشویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌙• راهی میشم به سمت خاک آسمونی . . 🌌 دارم گله ها از ‐ ‐ فاصله ها ‐ ‐ جا مونده منم از قافله ها:)♥️! ♥️ — @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
•🌙• راهی میشم به سمت خاک آسمونی . . 🌌 دارم گله ها از ‐ ‐ فاصله ها ‐ ‐ جا مونده منم از قافله ها:)♥️!
•🌙• وسیله هاتون رو جمع کردین!؟ کم کم قراره راه بیوفتیما با التماس دعاهای باباها.. با گریه ی مامان ها و نصیحت هاشون بریم جایی که شهدا دعوتمون کردن کربلای ایران♥️:) تو اتوبوس هر کسی یه کاری میکنه.. یکی ذکر میگه یکی کتابش رو ورق میزنه.. یکی مداحی که راننده گذاشته زیر لب زمزمه میکنه یکی داره پیام میده که آره بالاخره دعوت شدم و راه افتادیم... تو چیکار میکنی رفیق؟ من؟ خب من در حالی که اشکام راحت رو گونه هام غلت میخوره و میاد پایین.. فکر میکنم به شهدا به دعوتشون اونم تو . . ♥️ – @Heiyat_Majazi
𐇻💌𐇻 «پروردگارتان به نیّت ها و حالاتی که در دل های شماست از خودِ شما آگاه تر است! 🕊🤍» ﴿ سورۀ اسرا ، آیۀ 25 ﴾ 🪴- Eitaa.com/Heiyat_Majazi 𐇻💌𐇻