《بهنام خدا》
✍️ از #تاريخ پرسیدم. ( ۸)
۷- ماجرای #تسلیم شدن #شاه_سلطان_حسین صفوی و عاقبت آن:
در فصل هشتم از سلسله نوشتار پیرامون #مقاومت و #تسلیم، به سرنوشت شاه سلطان حسین صفوی اشاره میکنیم.
دورهٔ صفویه از دورههایی است که بیشتر سالهای آن در ذهن ایرانیان دورهای با عظمت، با اقتدار جلوهگری نمیکند امّا باید دانست که سرگذشتنامه پادشاهان صفوی وقتی به #سلطان_حسین که میرسد این شاهنامه چندان آخر خوشی ندارد.
به این ترتیب که در پی حمله #محمودافغان به ایران در شهرهای مختلفی از جمله کرمان و یزد در برابر او #مقاومت به عمل آمد و همین امر سبب شد در این شهرها افغانها نتوانند کاری از پیش ببرند و به سوی پایتخت صفوی یعنی #اصفهان راهی شدند. با گذر از جهل، زبونی و بیتدبیری #شاه_سلطان_حسین و برخی فرماندهانش و شکستهایی که در درگیریها متحمّل میشدند #مقاومت و حفظ شهر با داشتن برج و بارو و رودخانه زاینده رود راحتتر از حفظ کرمان و یزد بود ولی وقایع تلخ، در پی بیتدبیریها رخ نمود به نحویکه در ادامه جنگ و درگیری اهل جلفا #تسلیم شدند که در تاریخ شرح آن چنین ثبت شده است:
« ... شب دیگر افغانان سوراخ کوچکی در دیوار حصار نموده ... و مهیا شدند که در طلوع آفتاب یورش ببرند. ارامنه این معنی را دریافته به #تسلیم قلعه راضی شدند و به اظهار این مطلب کس فرستادند. قرار بر این شد که هفتاد هزارتومان و پنجاه دختر باکره وقایع نفوس و اموال خود کنند و بقایا در امان باشند و چون در ادای مبلغ مزبور تهاونی رفت جمیع مالالتجاره که در جلفا بود غارت کردند و چند نفر از اعاظم آن قصبه را در شکنجۀ سخت کشیدند ... محمود پس از انجام امور جلفا به تسخیر #اصفهان عازم شد .... مقارن صدو سیوپنج هجری #سلطان_حسین از حرم لباس سیاه پوشیده بیرون آمد و با جمعی از اُمرا در کوچه و بازار #اصفهان گردش کرد و بر مصائبی که در ایّام سلطنت وی بر بلاد و عباد روی نمود گریست و مردم را گفت که: همه به سبب خیانت ناصحان و عدم دیانت مشیران بود و اکنون اراده آن است که از تاج و تخت استعفا کرده، مُلک را به افغان گذارد. ... روز دیگر قرارنامه را نوشته بودند و بنا بر شروط مقررۀ در آن باید #اصفهان را #تسلیم کند و تخت و تاج را به محمود واگذارد، مُهر کرده در بیست و سوم ماه مزبور با جمعی از امرا و سیصدنفر سوار از اصفهان بیرون رفته به جانب اردوی افغان در حرکت درآمد. چون نزدیک چادرها رسید، به بهانه اینکه محمود در خواب است مدتی آن جمعیت را نگاهداشتند و بعد از آن وی را به قصر فرحآباد نزد محمود بردند. چون داخل شد و محمود را نشسته یافت اورا خطاب کرده گفت: فرزند، ارادۀ خداوند عالم نیست که من بیش از این پادشاه باشم. وقت آن رسیده است که تو بر تخت ایران جلوس کنی، من سلطنت خود را به تو گذاشتم! خداوند تورا مؤید بدارد. بعد از آن طرّۀ شاهی را از سر برداشته به وزیر محمود داد. لاکن چون وزیر خواست طرّه را بر سر محمود زند محمود اِبا کرد بنابراین #سلطان_حسین خود برخاسته طرّۀ سلطنت بر مندیل وی نهاد... بعد از آن وی را در یکی از سراهای سلطنت #حبس کردند و هفت سال ایام حبس وی طول کشید بعد از آن هم به دست افغانان از پای درآمد».
و این چنین سست عنصری، بیتدبیری، خوشگذرانی و #مقاومت نکردن و #تسلیم شدن در مقابل #دشمن، نه تنها تاج و تخت با عظمت دورهٔ صفوی را بر داد، نه تنها #مردم مصیبتها کشیده و فجایعی اعم از قتل غارت و ... نصیبشان شد بلکه #دشمن بر کشور مسلّط شد و خود شاه هم به قتل رسید.
علاقهمندان میتوانند برای اطلاع بیشتر به کتب تاریخ از جمله: تاریخ کامل ایران جلد1 ، سرجان ملکم، ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت،تهران، انتشارات افسون، 1379،ص 431و 432 مراجعه نمایند.
... ادامه دارد.
#عارف_یارقلی_هیدجی
🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
💥@HidajeNoo 💥