eitaa logo
هیدج نو
2.5هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
13.5هزار ویدیو
207 فایل
کانال « هیدج نو » نگاهی نو به شهر هیدج 🍃 مجله خبری، تحلیلی، فرهنگی، ورزشی و... ارتباط با ادمین (ارسال تبلیغات): مهدیخانی @Hidajenoo_admin1 ارتباط با ادمین:نقوی @Hidajenoo_admin2 ارتباط با ادمین:خانم صالحی @Hidajenoo_admin3
مشاهده در ایتا
دانلود
《به‌نام خدا》 ✍️ از پرسیدم. ( ۸) ۷- ماجرای شدن صفوی و عاقبت آن: در فصل هشتم از سلسله نوشتار پیرامون و ، به سرنوشت شاه سلطان حسین صفوی اشاره می‌کنیم. دورهٔ صفویه از دوره‌هایی است که بیشتر سال‌های آن در ذهن ایرانیان دوره‌ای با عظمت، با اقتدار جلوه‌گری نمی‌کند امّا باید دانست که سرگذشت‌نامه پادشاهان صفوی وقتی به که می‌رسد این شاهنامه چندان آخر خوشی ندارد. به این ترتیب که در پی حمله به ایران در شهرهای مختلفی از جمله کرمان و یزد در برابر او به عمل آمد و همین امر سبب شد در این شهرها افغان‌ها نتوانند کاری از پیش ببرند و به سوی پایتخت صفوی یعنی راهی شدند. با گذر از جهل، زبونی و بی‌تدبیری و برخی فرماندهانش و شکست‌هایی که در درگیری‌ها متحمّل می‌شدند و حفظ شهر با داشتن برج و بارو و رودخانه زاینده رود راحت‌تر از حفظ کرمان و یزد بود ولی وقایع تلخ، در پی بی‌تدبیری‌ها رخ نمود به نحویکه در ادامه جنگ و درگیری اهل جلفا شدند که در تاریخ شرح آن چنین ثبت شده است: « ... شب دیگر افغانان سوراخ کوچکی در دیوار حصار نموده ... و مهیا شدند که در طلوع آفتاب یورش ببرند. ارامنه این معنی را دریافته به قلعه راضی شدند و به اظهار این مطلب کس فرستادند. قرار بر این شد که هفتاد هزارتومان و پنجاه دختر باکره وقایع نفوس و اموال خود کنند و بقایا در امان باشند و چون در ادای مبلغ مزبور تهاونی رفت جمیع مال‌التجاره که در جلفا بود غارت کردند و چند نفر از اعاظم آن قصبه را در شکنجۀ سخت کشیدند ... محمود پس از انجام امور جلفا به تسخیر عازم شد .... مقارن صدو سی‌وپنج هجری از حرم لباس سیاه پوشیده بیرون آمد و با جمعی از اُمرا در کوچه و بازار گردش کرد و بر مصائبی که در ایّام سلطنت وی بر بلاد و عباد روی نمود گریست و مردم را گفت که: همه به سبب خیانت ناصحان و عدم دیانت مشیران بود و اکنون اراده آن است که از تاج و تخت استعفا کرده، مُلک را به افغان گذارد. ... روز دیگر قرارنامه را نوشته بودند و بنا بر شروط مقررۀ در آن باید را کند و تخت و تاج را به محمود واگذارد، مُهر کرده در بیست و سوم ماه مزبور با جمعی از امرا و سیصدنفر سوار از اصفهان بیرون رفته به جانب اردوی افغان در حرکت درآمد. چون نزدیک چادرها رسید، به بهانه اینکه محمود در خواب است مدتی آن جمعیت را نگاهداشتند و بعد از آن وی را به قصر فرح‌آباد نزد محمود بردند. چون داخل شد و محمود را نشسته یافت اورا خطاب کرده گفت: فرزند، ارادۀ خداوند عالم نیست که من بیش از این پادشاه باشم. وقت آن رسیده است که تو بر تخت ایران جلوس کنی، من سلطنت خود را به تو گذاشتم! خداوند تورا مؤید بدارد. بعد از آن طرّۀ شاهی را از سر برداشته به وزیر محمود داد. لاکن چون وزیر خواست طرّه را بر سر محمود زند محمود اِبا کرد بنابراین خود برخاسته طرّۀ سلطنت بر مندیل وی نهاد... بعد از آن وی را در یکی از سراهای سلطنت کردند و هفت سال ایام حبس وی طول کشید بعد از آن هم به دست افغانان از پای درآمد». و این چنین سست عنصری، بی‌تدبیری، خوش‌گذرانی و نکردن و شدن در مقابل ، نه تنها تاج و تخت با عظمت دورهٔ صفوی را بر داد، نه تنها مصیبت‌ها کشیده و فجایعی اعم از قتل غارت و ... نصیبشان شد بلکه بر کشور مسلّط شد و خود شاه هم به قتل رسید. علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع بیشتر به کتب تاریخ از جمله: تاریخ کامل ایران جلد1 ، سرجان ملکم، ترجمه: میرزا اسماعیل حیرت،تهران، انتشارات افسون، 1379،ص 431و 432 مراجعه نمایند. ... ادامه دارد. 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• 💥@HidajeNoo 💥