eitaa logo
حس آرامش ❤️
188 دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
29 فایل
تاریخ 1402/2/2 حس آرامش با متن های انگیزشی داستان کوتاه پندانه حدیث مهدوی تلنگر ومطالب مفید دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📖 كيفر سخت رد كننده حاجت مؤمن اسماعيل بن عمار گويد: ((به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم : مؤمن براى مؤمن ، رحمت است ؟ حضرت فرمود: آرى . گفتم چگونه ؟ حضرت فرمود: هر مؤمنى براى حاجتى نزد برادر مؤمنش رود، رحمتى است كه خداوند آن را به سوى او فرستاده و برايش آماده ساخته است ، پس ‍ اگر حاجتش را روا كرد، رحمت خدا را پذيرفته و اگر با اين كه مى تواند، رفع نياز از برادر مؤمنش ننمايد، خداوند آن رحمت را تا روز قيامت ذخيره كند، تا كسى كه از حاجتش رد شده ، نسبت به آن قضاوت كند، اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر نخواهد به ديگرى واگذار نمايد. اى اسماعيل ! هر گاه آن شخص نيازمند در روز قيامت ، حام شود، آيا به عقيده تو، او آن رحمت را كه خداوند به او داده به چه كسى مى بخشد؟ اسماعيل گويد: عرض كردم : گمان ندارم كه آن رحمت را از خودش به ديگرى منتقل سازد. حضرت فرمود: گمان مبر، بلكه يقين داشته باش كه او آن رحمت را هرگز از خود به ديگرى منتقل نمى كند. اى اسماعيل ! هر كس براى حاجتى نزد برادرش رود كه او بتواند روا كند، ولى روا نكند، خداوند در قبر، مارى بر او مسلط كند كه انگشت شست او را تا روز قيامت بگزد، خواه آن ميت ، در قيامت آمرزيده باشد، يا در عذاب باشد. (يعنى اگر در قيامت آمرزيده هم باشد، در عالم برزخ به خاطر رد كردن حاجت مؤمن ، عذاب مى شود يعنى گزيدن مار، انگشت شست او را .
📚📖 ✍ یڪی از گرفتارے هائی ڪه معمولا انسان ها به آن دچار می شوند ، چشم زخم است . براے جلوگیرے از چشم خوردن یا رفع آن ، دستوراتی از جانب اهلبیت (ع) رسیده است . از آن جمله ، استفاده از سوره حمد است . در سخنی از امام رضا (ع) قرائت سوره حمد مایه شفاے چشم زخم معرفی شده است . پیامبر اڪرم (ص) نیز فرموده است : قرائت سوره حمد و آیه الڪرسی موجب جلوگیرے از اثر چشم جن و انس می شود . ✍پیامبر اڪرم (ص) خود هرگان دچار ڪسالت می شد یا چشم زخمی به او می رسید یا دچار سردردے می شد ڪف دستان مبارڪش را گشوده و سوره هاے حمد و فلق و ناس را قرائت می فرمود و دستانش را به صورت می ڪشید و این مشڪلات از او دفع می شد ... 📚
✨﷽✨ ✅ دارویی به‌نام محبت ✍لقمان حکیم چه زیبا گفت: من ۳۰۰ سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چه؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: مقدار دارو را افزایش بده!  جواب سلام را با سلام بده، جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی‌مهری را با محبت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب خشم را با صبوری، جواب سرد را با گرمی، جواب نامردی را با مردانگی، جواب پشتکار را با تشویق، جواب بی‌ادب را با سکوت، جواب نگاه مهربان را با لبخند، جواب لبخند را با خنده، جواب دل مرده را با امید، جواب منتظر را با نوید، و جواب گناه را با بخشش. هیچ‌وقت، هیچ‌چیز و هیچ‌کس را بی‌جواب نگذار و مطمئن باش هر جوابی بدهی، یک روزی، یک جوری، یک جایی به تو بازمی‌گردد.   📚
📚📖 💠 حق همسایه 🔸 امام سجاد علیه السلام: حق همسایه‌ات اینهاست: 1.در غیاب او آبرویش را حفظ کنی 2.در حضورش احترامش کنی 3.هرگاه مورد ستم قرارگرفت یاری اش کنی 4.در جستجوی عیبش نباشی و از لغزشهایش درگذری 5.بدی هایش را بپوشانی 6.اگر نصیحت پذیر است او را به تنهایی نصیحت کنی 7.با او معاشرتی نیکو داشته باشی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌ 📚
📚📖 خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ اگه خوندی به دوستات هم بفرست‌ / 📚
در مسیر آرامش💞 و چنین فرمود مهربان پروردگار ای فرزند آدم سرمایه ات از من است، و خود نیز بنده من می‌باشی، و تو مالک هیچ چیزیی نیستی مگر آنچه می‌خوری، پس نابود می‌سازی، و آنچه می‌پوشی پس مُندرس می‌کنی، و آنچه انباشته می‌کنی پس تنها بهره‌ات از آن خشم الهی است. و تو تنها از سه پاره‌ای، پاره‌ای از آن من، و پاره‌ای از آن خویش، و پارهای دیگر میان من و توست دعای آن از تو و پاسخ آن از من می‌باشد. ای فرزند آدم پرهیزگار باش تا مرا بشناسی، و گرسنگی بکش تا مرا ببینی، و مرا بندگی کن تا به من دست‌یابی، و از دیگران جدا شو تا به من برسی. ای فرزند آدم چون پادشاهان با ستمگری، و عرب با تعصّب، و دانشمندان با حسادت، و تنگدستان با دروغ، و کاسبان با خیانت، و برزگران با نادانی، و عبادت پیشگان با ظاهرسازی، و توانگران با خودپسندی، و قاریان با غفلت و رنگ رزان با نیرنگ، و خودداری کنندگان از پرداخت زکات با خودداری (کسانی که زکات نمی‌دهند با ندادن خویش) ... خویش راهی دوزخ شوند؛ پس کجاست آن کس که خواهان بهشت باشد؟! ┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄    
در مسیر آرامش💞 و چنین فرمود مهربان پروردگار شکر، نعمت‌‌ها را افزون و از دیگران بی‌نیاز می‌‌کند. (‌کافی2/94) ┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄    
در مسیر آرامش💞 و چنین فرمود مهربان پروردگار چنانکه هیچ درختی بدون میوه کامل نیست، ایمان نیز بدون کنار ‌گذاشتن کارهای حرام کامل نمی‌ شود. (علل‌الشرایع1/250) ┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
در مسیر آرامش💞 و چنین فرمود مهربان پروردگار ای فرزند آدم! خودت را محو بندگی من کن تا دلت را پر از بی‌ نیازی کنم. (‌کافی2/83)
🌺🍃 و چنین فرمود مهربان پروردگار ای احمد! می ‌دانی به کدام دلیل تو را بر دیگر انبیا برتری دادم؟ به دلیل یقین و حسن خلق و سخاوت نفس و دلسوزی برای مردم. (ارشادالقلوب1/205) ❤️ 💞 💞 اَللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲💚🤲 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━