#عید_غدیر
فرازی از یک #غزل_مثنوی
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یکتنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
بارها گفتهام و بار دگر می گویم
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
کهکشانها نخی از وصلهٔ نعلین علیست
گفت ساقیِ من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم؛ دستش ـ
هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدا را اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام...
✍ #سید_حمیدرضا_برقعی
🔸حسینیه ی شعرا
@Hoseinie_Shoara
▪️ #امام_سجاد_ع
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر میخواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس برمیخاست
علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا او را به بزم عشق بازی شعلهور میخواست
علی در خونِ خود پرپر علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزانتر علی بودن هنر میخواست
نباید شعله این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر میخواست
به پای این کبوتر نامهای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان پیغامبر میخواست
مصیبت تازه بعد از کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر میخواست
خرابه، خیزران، خنیاگریها، خارجی خواندن
نمک از زخمهایش زخمهای تازهتر میخواست
امامت را زنی با خود به هر جان کندنی میبرد
که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر میخواست
پدر لبتشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای گریه باران چه از جان پسر میخواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر میخواست
✍ #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
23.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▪️ #حضرت_زهرا_س #فاطمیه_۹۷
➕ دستانِ بی ملاحظه ی طوفان، تاریخ را ورق زده در باران | #قصیده
🎤 #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
#حضرت_علی_اکبر_ع
با آمدنت قاعده ی عشق بهم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا
#سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
✍《 #شعرخوانی 》 ▪️ #حضرت_خدیجه_س ➕ باور من نمی شود 🎤 #سید_حمیدرضا_برقعی @Hoseinie_Shoara
#حضرت_خدیجه_س
#ام_المومنین
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
"ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها"
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
✍ #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
16.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▪️ شب شعر #مثل_گوهرشاد
➕ دستان بی ملاحظه ی طوفان، تاریخ را ورق زده در باران
🎤 #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
🌹 #امام_علی_ع
#سیزده_رجب
#یا_اباالفضل
#یا_صاحب_الزمان
➕ سلیقه داشته آری، سلیقه داشته است، خدا تخلص خود را علی گذاشته است
#پیشنهاد_دانلود
🎤 #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
ولی تمام نشد مرتضی، دوباره تپيد
به سينه ی من و ما رفت و نام او دل شد
علی به جلوه ی ديگر به كربلا آمد
علم به دوش گرفت و ابوالفضائل شد
✍ #سید_حمیدرضا_برقعی
@Hoseinie_Shoara