۱۴ دی ۱۴۰۱
AUD-20230102-WA0003.
14.28M
#روضه
🍃حضرت ام البنین علیها سلام..
🎤#حجت_الاسلام_استاد_میرزا_محمدی
🍃به احترام مصائب ذوات مقدسه (ع) با حال مناسب گوش دهید🥀
۱۴ دی ۱۴۰۱
4_6014700719901248293.mp3
5.69M
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#سبک_شور
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
ماه مدینه بین خون تپیده تپیده
آه ای فلک دیگر قمر ندارم
دارایی ام را کربلا گرفتند
نخلم ولی دیگر ثمر ندارم
یاد جوانانم مرا شرر زد
جز اشک و جز خون جگر ندارم
ای قامتت رشک دل قیامت
رفتی و از حالت خبر ندارم
دارایی ام را کربلا گرفتند
نخلم ولی دیگر ثمر ندارم
وقتی که دل پر می زنه تو صحن بین الحرمین
روی لبم گل می کنه یا کشف الکرب الحسین
بچه شیر شیر خدا با تو حسین غم نداره
که زور بازوی تو از علی چیزی کم نداره
علی اسیر یک نگات، ام البنین خاطرخواته
وقتی حسین روبروته، عکس خدا تو چشماته
وصل تو حیرت میاره، اسم تو هیبت میاره
قسم به هرچی مردیه، عشق تو غیرت میاره
عباس علمدار حسین، میر و سپهدار حسین
شد پاسدار خیمه ها، اخى و سالار حسین
۱۴ دی ۱۴۰۱
001025-03-zamine[hoseini].mp3
17.78M
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
🎤سید مهدی حسینی
خبر داری از حال مادرت
خبر داری از غصه پیر شدم
خبر داری از بعد کربلا زمینگیر شدم
بگو ببینم راست میگن بی دست افتادی
راست میگن تشنه جون دادی
راست میگن حسین تنها شد
بگو ببینم راست میگن سرش دعوا شد
هنوزم باور ندارم این همه داغ عظیمو
با چهار قبر خیالی گذروندم زندگیمو
ای وای عباسم
****
از اون روزی که فهمیدم چی شد
همه دنیا آواره رو سرم
حالم رو میتونی بفهمی از چشای ترم
بگو ببینم راست میگن اسیر شد زینب
راست میگن که پیر شد زینب
میزدنش با کعب نی
بگو ببینم راسته بردنش بزم مِی
مگه میشه بانویی که روشنای آسمونه
روی خاک تیره ی شام بین نامحرم بمونه
ای وای عباسم
****
چجوری سرم رو بلند کنم
جلوی چشم گریون رباب
شنیدم همه دلخوشیش بوده به یک جرعه آب
بگو ببینم حرمله کدوم نامرده
که دل منو خون کرده
قلب من هنوز پر درده
بگو ببینم شمر تو گودال چیکار کرده
بمیرم واسه حسینم نگران خواهرش بود
لحظه های سر بریدن روی پای مادرش بود
ای وای عباسم
۱۴ دی ۱۴۰۱
۱۴ دی ۱۴۰۱
ادامه 👆👆👆
حضرت #ام_البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت درمقام افشاگری از ظلم و تعدی #بنی_امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به #شهادت رساندند.
چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند.
📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85
۱۴ دی ۱۴۰۱
═══✼🍃🌹🍃✼═══
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
دست برد زیر متکا،یه گردنبند بیرون آورد ... دستتو بیار ، دستشو آورد ... این گردنبند رو گذاشت توی دستش،علی یه نگاهی کرد،میخواد حال و هوارو عوض کنه ... فاطمه جان بارک الله ... این نُه سالی که باهم بودیم از هم چیزی مخفی نکردیم ... کجا بوده این ؟! ...
شب عروسیمون دختر حمزه بهم هدیه داد ... منم نگه داشتم،من میمیرم ... بچه هام کوچیکند ... باید بری زن بگیری ... اما دم در خونه که اومد ، این گردنبندو به هرکس بود ، خواست قدم توی خونت بذاره ، این گردنبندو بهش بده بگو این گردنبندو مادر این بچه ها داده ... با بچه های من مهربون باشه ... بچه های من نازدونه هستند ،نازپرورده هستند ... اشکهای علی ریخت ...
••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ •••
همه به ما گفتند که ام البنین برگشت از دره خونه ؛ خب که چی برگشت ؟! .... چرا برگشت؟! ... گفت نمیام توی خونه ... چرا نمیای؟! ... تمام بنی کلاب پشت سرش هستند ... یه وقت دیدن برگشت ، گفت نمیرم توی خونه ... چرا نمیری؟!
گفت اومده به من میگه اینو بگیر ، با بچه هام مهربون باش ...
تا بچه هاش نیان دم در نمیرم داخل ... حسن بیاد ، حسین بیاد،زینب بیاد ، ام کلثوم بیاد ... بعضیا گفتن به قول ما ، همینجا محکم میخ رو میخواد بکوبه ... اومدن آقازاده ها ... ام البنین قدش بلندِ ... یه وقت دیدن خم شد،پاهای حسن رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای حسین رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای زینب رو بوسید ... بلند شد ، خم شد ، پاهای ام کلثوم رو بوسید ...
••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ •••
دستاشو روی سینش گذاشت ، گفت من نیومدم مادری کنم ... اگر کنیز میخواین بیام ... من کنیزی اومدم ... من کجا ، فاطمه کجا؟! ...
من کجا ، خونه ی علی کجا؟! ... من اومدم کنیز باشم ... روزی که عقیل اومد توی قبیلشون ، مادرش دوید توی خیمه گفت میدونی اومدن خواستگاریت برای کی؟! ... اومدن خواستگاریت برای علی ...
گفت خواب دیدم دیشب،از آسمان ماه به دامنم نشست ... تعبیر شد ... اما تعبیر غلط کرده بود ... وقتی اباالفضل بدنیا اومد،علی ابن ابی طالب گفت : هذا قمر العشیره ... این قرص ماه عشیره هست ... تازه فهمید کی اومده توی دامنش ... ماه اینه ... عباسه ... حالا تازه خوابش تعبیر شد ...
••• ┄┅═══✼✨✼═══┅┄ •••
اولین کاری که کرد خودشو کنیز کرد ...
دومین کاری که کرد از اسمش گذشت ... از اسم گذشتن سخته ... اونم اسم فاطمه ... به امیرالمؤمنین عرض کرد آقا به من نگید فاطمه ... وقتی میگید فاطمه ، بچه ها یه حالتی پیدا میکنند یادِ مادرشون میفتند ... به من بگید مادر بچه ها ... ام البنین ...
(((بعد کربلا گفت دیگه به من ام البنین نگید ... من که دیگه پسری ندارم .... )))
سومین گذشت از خانوم ام البنین ، عباس که بدنیا اومد ... در دهنِ مردمو نمیشه بست ... سرها توی هم رفت ... از وقتی بچه ش بدنیا اومدِ دیگه محل به بچه های فاطمه نمیده
یه سفره انداخت ... حسن ، حسین، زینبین نشستند ... امیرالمؤمنین نشسته ... رفت عباس رو از گهواره بلند کرد ، اومد دور سر حسن ، دور سر حسین ، دور سر زینب ، دور سَر ام کلثوم چرخوند
چیکار داری میکنی؟! ... گفت خودم کنیزی اومدم ، میخوام بچم هم به غلامی قبول کنی ... میخوام بچم هم غلام شما باشه ....
••• ┄┅═══✼✨✼═
اُمُّ البَنین چون فاطمه ناموس عشق است
چون کوکبی رخشنده در قاموس عشق است
زهرای اَطهر مادر عشق است امّا...
امّ البنین هم دایه یِ ملموس عشق است
بر امام حسين (صلوات الله عليه) پنج سال گريسته شد.
و اُمّ جعفر كِلابى (حضرت ام البنين صلوات الله علیها) براى امام حسين (صلوات الله عليه) ناله و ندبه می کرد و مى گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.🍁
🔺مروان (لعنة الله علیه) حاكم مدينه، شبانه به صورت ناشناس مى آمد و پشت در مى ايستاد و گريه و ناله او را می شنید.🍂
۱۴ دی ۱۴۰۱
۱۴ دی ۱۴۰۱
352K
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#ترکی
🏴سبک : یخلیب عباسیم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چاتوب روز ماتم، گلور هریردن غم
گدوبدی دنیادن شهید آناسی
گیوب قاره عالم، اولوب گوزلر پرنم
گدوبدی دنیادن شهید آناسی
واویلا واویلا واویلا
واویلا واویلا واویلا
آه و واویلا (2)
یری واردی قانیاش ، توکم گوزدن بیر باش
گیینم اگنیمه، عزا لباسی
سالام عرشه ناله، دوشم غملی حاله
اولام دنیا بویی، غم آشناسی
نجه آغلامیوم، سینه داغلامیوم
اباالفضل آقا مون، اولوب آناسی
ائدرم گوزیاشین، یوزه هردم شبنم
گدوبدی دنیادن، شهید آناسی
واویلا واویلا واویلا
واویلا واویلا واویلا
آه و واویلا (2)
بو غمده آغلارام، سینمی داغلارام
ئوزوم یاس ساخلارام، ام البنینه
وئردی فخر ناسین، اوجا بوی عباسین
فدا کربلاده، دین مبینه
اونا بنذر عورت، ائله بیر باعفت
گوره هرگز بیرده، شهر مدینه
آلوب دلدن طاقت، بو محنت اعظم
گدوبدی دنیادن، شهید آناسی
واویلا واویلا واویلا
واویلا واویلا واویلا
آه و واویلا
✨اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
۱۴ دی ۱۴۰۱
4_5870602462586477663.mp3
981.3K
#حضرت_امالبنین_زمزمه
#زمینه
اباالفضل ، دلم رو رها از غم و از محن کن
اباالفضل ، با اون چشم زخمیت نگاهی به من کن
اباالفضل ، بیا و تن مادرت رو کفن کن ، اباالفضل
کجایی ، که دلتنگ اون روی ماهم
کجایی ، به در مونده مادر نگاهم
کجایی ، برا دیدنت چشم به راهم
..............
شنیدم ، اومد کربلا فاطمه در بر تو
شنیدم ، که خورده عمود بی هوا بر سر تو
شنیدم ، زده حرمله تیر به چشم تر تو ، شنیدم
شنیدم ، نموند دیگه واست امیدی
شنیدم ، که خیلی خجالت کشیدی
شنیدم ، که آخر تو زهرا رو دیدی
..............
بمیرم ، برای غریبی که یاور نداره
بمیرم ، برا کشته ای که به تن سر نداره
بمیرم ، برا اون شهیدی که مادر نداره ، بمیرم
شنیدم ، حسینم لب تشنه جون داد
شنیدم ، می زد زینب از غصه فریاد
شنیدم ، که با صورت از مرکب افتاد
۱۴ دی ۱۴۰۱
vafat omolbanin006.mp3
14.76M
#زمینه
🎤حاج سید مجید بنی فاطمه
گشته رها بر سر نی زلف سیاه قمرم
شعله کشید آتش غم در جگر شعله ورم
از داغ تو جان آسمان می سوزد
با غربت این اشک روان می سوزد
بعد از گذر سه سال قلب تو هنوز
از شرم گلوی کودکان می سوزد
ای ام بنین میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
****
از اثر ناله تو گشته کمان قامت صبر
روضه بخوان روضه بخوان بر سر این صورت قبر
تا هلهله در لشکر کفار افتاد
پیش تن او شاه به اصرار افتاد
دست حرم خون خدا را بستند
وقتی به زمین دست علمدار افتاد
ای ام بنین یاد علی آب نمیخورد
سقای حرم بود ولی آب نمیخورد
****
تا به زمین خورد و شکست غرق به خون بال و پرش
فاطمه آمد بکشد دست نوازش به سرش
بر سینه داغ دشت افتاده علم
جاری شده خون جگر از چشم حرم
هرچند که علقمه نبودی اما
زهرا عوش تو ناله میزد پسرم
ای ام بنین پهلوی آن یار شکسته
دست و دل و ابروی علمدار شکسته
۱۴ دی ۱۴۰۱
3243435 (2).mp3
3.91M
🏴#زمزمه امام زمان
🎤مداح :حاج محمدرضا طاهری
پر از حاجتم حاجتم را روا کن
گره های کوره مرا باز وا کن
دلی بی قرارم قرار دلم شو
غبارم مرا خاک پا کن
میان قنوتت میان نمازت
مرا هم دعا کن مراهم دعا کن
فقط خوب ها نه کمی مال من باش
بد و خوب را کم تر از هم سوا کن
دو دست پر از خواهشم را بگیر و
اگر که دلت امد ان دم رها کن
شبی بین روضه بگو وای مادر
شبی بین ما مادرت را صدا کن
همان جا جدا کن ز تن روح ما را
و این جسم را خاک در کربلا کن
۱۴ دی ۱۴۰۱