📍هنگام وداع با ماه مبارک رمضان، شب آخر آنست؛ نه روز آخر
🔻اوّلاً، در مراقبات ماه رمضان اشاره شد که ایّام و ماههای سال نیز مانند همه موجودات عالم عقل و شعور دارند و شاهد بر اعمال انسانها هستند و در قیامت بر له یا علیه افراد گواهی میدهند.
🌙 طی دستورات رؤیت هلال ماه رمضان گذشت که از قبل به استقبال این ماه برویم و از خداوند درخواست نماییم که ماه رمضان را برای ما ماه امنیّت و سلامت قرار دهد و ما را میزبانانی اهل برای این ماه قرار دهد.
📌 و لذا مرحوم سید بن طاووس توصیه میکند که اگر جزو کسانی هستیم که با این ماه مبارک همراه بودهایم، در شب آخر ماه، مانند دو رفیق شفیق که قصد جدا شدن از یکدیگر را دارند، با اندوه و حزن با ماه رمضان وداع کنیم و با زبان حال و قال از این ماه مبارک جدا شویم که چه بسا دیدار بعدی به قیامت بیفتد.
🔻ثانیاً، همان طور که اغلب اعمال ماه مبارک در شبهای آن است، وقت خداحافظی با این ماه عزیز نیز در شب آخر است و نه روز آن؛ چنانکه در روایت منقول در اقبال نیز تصریح بر این مطلب شده است.
🔻ثالثاً، با دعاهای وداع مأثور، از این ماه که ولینعمت ما بود و به واسطه او درهای فراوانی از رحمت و برکت الهی بر ما گشوده شد خداحافظی کنیم که از معروفترین این ادعیه، دعای امام سجّاد (علیه السلام) در صحیفه سجّادیّه است که حضرت با عباراتی سوزناک با این ماه عزیز خداحافظی مینمایند.
👈 حضرت در فقراتی از آن میفرمایند:
«خداحافظ ای شهراللهالاکبر و ای عید اولیای خداوند و ای گرامیترین همدم من در میان لحظات عمرم، خداحافظ ای ماهی که با حضورت مأنوس بودم و فراغ تو برایم بسیار دردآور است، و خداحافظ ای ماهی که برای مؤمنان چقدر هیبت داشتی و برای گنهکاران چقدر سنگین و طولانی جلوه نمودی...»
تا پایان دعا که سراسر عرض حال عاشقانه و مناجات با محبوب در این ماه عزیز است.
🤲 خدایا ببخش
🤲 خدایا ببخش اگه مهمان خوبی واست نبودم
زمزمه-و-سینه-زنی-سنگین-_-ویژۀ-شب-جمعه-و-ایام-محرم-و-صفر-_-حاج-مهدی-رسولی.mp3
2.18M
هوای حسین
هوای حرم
هوای شب جمعه در به درم
روانه شدم
به سوی ضریح...🥀
#شب_جمعه
ما ملت امام حسینیم 🚩
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام
خداحافظ ای سفرههای سحر
نماز و دعا و قعود و قیام
رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حُسن مطلع به حُسن ختام
چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام
چه شبهای اُنسی، چه حال خوشی
که پُر میشد از عطر رحمت مشام
چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام
اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام
به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"
بگو مهر او هست در سینهام
به اولاد زهرا غلامم، غلام
اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام
**
دو چشمم عزادار آن تشنهایست
که بر زخم او نیزه شد التیام
عقب ماندههای حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام
تنش پایمال سُم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام
فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام
✍حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است
که عاشق خوب میداند سحر هنگامِ پرواز است
اگر این است آقایم! ندارد سفرهاش پایان
ضیافتخانهاش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است
خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد
همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است
خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم
چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است
خدایا کاش سال بعد سحرها در بقیع باشیم
که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریهها ساز است
و شبها جمع میگردیم گِردِ مرقدش آنجا
کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است
توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافیست
چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است
خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما
امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است
**
حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب
کسی رو میزند که روی دستش کودکی ناز است
الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد
رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است...
✍ #حسن_لطفی
2. صوتی یه سوال دارم.mp3
2.35M
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سینه_زنی
🎤مداح :سید ذاکر، سید جواد طباطبایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه سوال دارم
مگر ما دل نداریم ای خدا
یا مگر جا تنگ بود
از بهر ما در کربلا
نمیدونم چه سر زد از من
که بر غمت مبتلا شدم
مبتلا بر فراغت ، ای کُشته ی
سر از تن جدا شدم
ای خدا جون نمیدهم
تا حسینو بر من نشون ندی
منو تا دست تیغ مژگان
یار ابرو کمون ندی
بخواهی یا نخواهی
یه روز برا دیدنت میام
تو میدونی اگر بیام یا نیام
چقدر من تو رو میخام
یا حسین خوب میدونی
من از روز ازل دیوونت بودم
خبر از هستی نبود
من جارو کِش مِی خونت بودم
همه رفتن ای خدا
من نرفتم کربلا ...
( این خیلی ،
میسوزونه آدمو ؟ )
یا مگر جا تنگُ بود
از بهرِ ما در کربلا ...
پس آقا لیاقت نداشتم منو دعوت نکردی ، یه روز میرفتن میگفتن پولدارا ، الان میرن ، مالِ گداها مال فقیرا نیست ... آقا فقیرام که همه رفتن باز من نرفتم ، پس باید در نوکریت خودم شک کنم ارباب ، زبونم لال بگم دیگه به من نگاه نمیکنی حسین ...