eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
131 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات امیرالمؤمنین_ترکیب خوانی.mp3
12.74M
مناجات حضرت امیرالمؤمنین ع در مسجد کوفه در این مناجات از چندین لحن موسیقایی استفاده شد شروع با از مولای یا مولا : سپس ( و ) سپس از گوشه قرچه در دستگاه شور به گوشه شکسته در دستگاه ماهور انتقال لحن انجام شد تا پایان مناجات در گوشه های خاوران _اوج و شکسته اجرا شد تذکر1: بهتر است در جلسات مناجات خوانی فقط از یک دستگاه استفاده شود ولی یادگیری انتقال لحن از یک دستگاه به دستگاه دیگر لازم است تذکر2: اگر نت صدا را در آواز دشتی پایین بیاوریم خود به خود وارد دستگاه شور می شویم تذکر3: در ترکیب خوانی باید آنقدر مهارت داشته باشیم که مستمع متوجه تغییر لحن نشود و حس ناهماهنگی بوجود نیاید
1. قسمت اول.mp3
6.23M
قسمت اول : (سلام الله علیها ) ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام ای همسرِ ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر، دلم گرفته دوباره برای تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنیم بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنیم این روزهای آخر راه میرفت ، ناله میزد ، از جا میخواست بلند شه ، ناله میزید ، نمیدونم تاحالا توو خونه مریض اینجوری داشتید یا نه ؟ کسی پهلوش آسیب ببینه ، میگن وقتی میخواد از این پهلو به اون پهلو بشه ، صدای ناله اش بلند میشه ... اما شب روضه است ... مادر جان : مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به دربِ خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند ( من از سادات مجلس معذرت میخوام ، اگر ایام شهادت بی بی نبود نمیخوندم ... ) مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلبِ بی قرار علی هم شرر زدند ( طاقت داری بگم یا نه ؟ ) مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند خدا نیاره ، برای هیچ مرد جوان و غیرتی ، جلوی چشمش به ناموسش جسارت کنند ، قربون دلت برم علی جان ، بیخود نبود شبها سر به چاه می برد گریه میکرد ...
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
١۴٠١/٩/١٩ دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم
مناجات و روضه حضرت ابالفضل.mp3
8.13M
و دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم گناه کردم و از رو نرفتم و حالا مرا زمین زده این کوله بار سنگینم قساوت دل آلوده ام سبب شده است امام عصر خودم را اگر نمی بینم همیشه بر در این خانه محترم بودم منی که مستحق ناسزا و نفرینم خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم ولی به رحمت پروردگار خوش بینم درست نیست بیایم به خانه، می دانم اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟ اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را خوشم به لطف علی در صف محبینم شنیده ام که علی همدم فقیران بود در آرزوی علی سال هاست مسکینم خدا کند که بیاید کنار من باشد خدا کند که بیاید زمان تلقینم مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست که اشک روضه ی عباس هست تسکینم شکسته ای کمرم را بلند شو برویم سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟ هزار شکر که ام البنین نمی بیند چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم
مناجات امیرالمؤمنین_ترکیب خوانی.mp3
12.74M
مناجات حضرت امیرالمؤمنین ع در مسجد کوفه در این مناجات از چندین لحن موسیقایی استفاده شد شروع با از مولای یا مولا : سپس ( و ) سپس از گوشه قرچه در دستگاه شور به گوشه شکسته در دستگاه ماهور انتقال لحن انجام شد تا پایان مناجات در گوشه های خاوران _اوج و شکسته اجرا شد تذکر1: بهتر است در جلسات مناجات خوانی فقط از یک دستگاه استفاده شود ولی یادگیری انتقال لحن از یک دستگاه به دستگاه دیگر لازم است تذکر2: اگر نت صدا را در آواز دشتی پایین بیاوریم خود به خود وارد دستگاه شور می شویم تذکر3: در ترکیب خوانی باید آنقدر مهارت داشته باشیم که مستمع متوجه تغییر لحن نشود و حس ناهماهنگی بوجود نیاید
5. دلم چون آهو.mp3
2.71M
( سلام الله علیها ) دلم چون آهو از وحشت رمیده به شامِ زلف من سر زد سپیده ... دلم تنگِ ، صدایِ توست « بابا » سخن گو با من از « حلق بُریده ... » ؟ خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است چرا خونین شده لبهای خشکت ؟ همه تقصیرِ چوب خیزران است ... اما یک وقت عمّه ی سادات ، نگاه کرد دید ، سرِ بریده ، یه طرف افتاده ، رقیه یه طرف افتاده ... وقتی این سه ساله را درون خاک گذاشتند ، زینب یه نگاه کرد ، دید اُمّ ِکلثوم ، داره بلند بلند گریه میکنه ... صدا زد : خواهرم ، تو باید بچه های دیگر را ساکت کنی ، چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ صدا زد خواهرم زینب ، آخه هنوز صدای ناله هاش توو گوشمه ...
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه شهادت #امام_کاظم علیه السلام #دستگاه_دشتی #دستگاه_همایون #مرکب_خوانی #حاج_اسماعیلی
❁﷽❁ (علیه السلام ) ●━━━━━━─────── السلام علی المعذب فی قعر السجون روز شهادت آقامون ،موسی بن جعفر ،باید به دخترش بی بی فاطمه ی معصومه تسلیت بگیم، ما ایرانی‌ها مدیون آقا موسی بن جعفریم ، تو هر روستا که میری تو هر شهری که میری یکی از امامزاده ها از نوادگان آقا موسی بن جعفر مهمانه، در صدر همه ی امامزاده ها خود امام رضا و دخترش بی بی فاطمه ی معصومه ما سائلان محضر موسی بن جعفریم در سایه سار دختر موسی بن جعفریم ایران بدون مشهد و قم ارزشی نداشت ما ساکنان کشور موسی بن جعفریم شاگردهای مکتب قرآن و عترتیم حلقه به گوش محضر موسی بن جعفریم عمری مدافعان حریم ولایتیم سربازهای سنگر موسی بن جعفریم ما اهل قم رها نکنیم انقلاب را تا در پناه دختر موسی بن جعفریم زهرا قبول کرده که ما گریه کن شویم مدیون لطف مادر موسی بن جعفریم اما امروز که روز شهادت آقا موسی بن جعفره، پر می کشیم رو به سوی شهر کاظمین محو ضریح انور موسی بن جعفریم چقدر دلمون میخاست یه همچین روزی کاظمین بودیم، به زیارت حرم نورانی آقا موسی بن جعفر می رفتیم روز عزای حضرت موسی بن جعفر است بی تابِ شورِ محشر موسی بن جعفریم اما دلتون آماده شده میخام وارد روضه بشم گفتند آب شد بدنش در سیاهچال گریانِ زخم پیکر موسی بن جعفریم یکی از شیعیان آقا موسی بن جعفره، میگه هر طوری که بود اجازه گرفتم اومدم به ملاقات آقا موسی بن جعفر، منو بردن داخل یه سیاهچال، چندین متر زیر زمین، تاریک، نمور، از یه سوراخ تنگ، گفتن از همینجا داخلو نگاه کن ، هر چی نگاه کردم گفتم چیزی پیدا نیست، زندانبان ملعون گفت باید بیشتر نگاه کنی، خوب که نگاه کردم دیدم یه عبای نازنین ، میانه ی زندان، گفتم من غیر این عبا چیزی رو نمیبینم، گفت نه بیشتر نگاه کن، خوب که نگاه کردم دیدم بدن نازنین آقا موسی بن جعفر آنقدر نحیف شده ، از زیر عبا چیزی پیدا نیست مثل مادرش فاطمه ی زهرا، بدن نازنینش، آنقدر نحیف و لاغر بود این روزای آخر تو زندان ، سر به سجده ناله میزد خدایا دیگه خلاصم کن، دیگه خسته شدم، خدا لعنت کنه سندی بن شاهک، اون زندانبان یهودی، میگن آقا موسی بن جعفر روزها روزه میگرفت دم افطار که می‌شد این زندانبان ملعون با تازیانه میومد آنقدر بر بدن امام کاظم میزد، ای کاش فقط همین بود صدای ناله ی آقا بلند میشد هر چقدر میخای منو بزن اما دیگه به مادرم جسارت نکن قربونت برم آقاجان...قربونت برم یا موسی بن جعفر..... خدایا آرزو دارم ببینم بچه هایم را در این خلوت اجابت کن دوباره ربنایم را آرزوی هر پدریه، لحظه های آخر بچه هاش کنارش باشن، اما آقا موسی بن جعفر، چی میگه دلم تنگ است میخاهم کنار دخترم باشم چه می شد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را خیلی بی بی فاطمه ی معصومه به انتظار بابا نشست ، میگن هر کاروانی که از سمت بغداد میومد تو مدینه، بی بی فاطمه ی معصومه می‌رفت به استقبالش، هی سراغ می گرفت شما از بغداد میاید آیا از بابای من موسی بن جعفر خبر دارید یا نه؟ از اینجا یه گریز بزنم ، یا فاطمه ی معصومه، شما یه عمری چشم انتظار باباجانتون بودید اما یه روز خبر آوردن آقا موسی بن جعفر به شهادت رسید شاید بی بی فاطمه ی معصومه هم اولین سوالی کنه این باشه، بابام چی شد؟؟ حالا که بابام ب شهادت رسید بگید ببینم بدن بابامو به خاک سپردن یانه؟ آیا تشییع جنازه ای برا بابام گرفتن یا نه؟؟ شاید امام رضا دلداری بده خواهرو، غصه نخور معصومه جان، اره، مردم شیعه ی بغداد جمع شدن آنقدر به بابای ما احترام کردن، چه تشییع جنازه ی با شکوهی برپا شد، این یه دختر امام، منتظره باباش بود اما من یه دختر سه ساله سراغ دارم تو خرابه ی شام، میگن روزها میومد جلو در خرابه می‌نشست هی به خواهرش سکینه میگفت خواهرجان، بگو ببینم این مردمانی که دارن از اینجا رد میشن ، کجا میرن؟ جواب می‌داد خواهر خوبم، اینا دارن میرن خونه هاشون، خواهر جان، پس چرا ما خونه نداریم، بعضی وقتا بچه ها رو می دید دستشون تو دست باباهاشون بود یه طوری با حسرت نگاه می کرد صدا می زد خواهرم سکینه، بگو ببینم بابای من کی بر می گرده؟؟عاقبت یه نیمه شب سر بابا رو براش آوردن، سر بابا رو بلند کرد فرفعته من الطشت از تو تشت بلند کرد هاضمت الیل یعنی سر رو در آغوش گرفت هی سوال می کرد ابتا ابتا...من ذا الذی ایتمنی علی صغر سنی، کی منو در این کودکی یتیم کرد، هر جا نشستید ناله بزنید یا حسین.... ●━━━━━━─────── ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ