eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
151 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
1. طواف.mp3
زمان: حجم: 4.76M
( سلام الله علیها ) من ، یاعلی چو ذره به مهر تو زیستم جز در هوایِ ماه لقای تو نیستم فردا ز چشم خویش میفکن مرا که من تا چشم داشتم به حسینت گریستم رباعی از : : علی است کعبه و بیت گِلین اوست مَطاف در این مَطافِ گِلین فاطمه است گرم طواف طواف اوّل او از کنار حیدر بود شروعش از وسط حجره تا دم در بود کسی که رُکن و حرم ، خشتی از حیاتش بود طواف دوّم او بینِ دود و آتش بود طواف سوّم او شعله بر جگر می زد نفس شمرده شمرده به پشت در می زد طواف چارم او جان به کف نهادن بود دم از علی زدن و پشت در ستادن بود طواف پنجم او شد شهادت پسرش که گشت در برِ مادر فدائی پدرش ششم طواف چه گویم زضربتِ آن دست به گوشِ مادرِ سادات گوشواره شکست طواف هفتم ، دادند اجرِ مولا را در این طواف شکستند دست زهرا را در این طواف به بازوی او نشانه زدند در این طواف به حوریّه تازیانه زدند اگر چه بعد نبی همچنان علی تنهاست همیشه حفظ ولایت به عهده زهرا ست شاعر :: استاد محترم سازگار 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/2677407797C6d10668b66
4_6012521990366169789.mp3
زمان: حجم: 16.16M
( سلام الله علیها ) ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد ... امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را ؟ از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد ... با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست؟ هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد ... از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش شاید آن شب «زجر» هم وقتی تو را زد گریه کرد ... وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد ! آن زن غساله هم اشکش در آمد گریه کرد شاعر: : خوب شد آمدی و فهمیدم سرِ در خون خضاب یعنی چه خیزران را که خوب حس کردم آه بابا شراب یعنی چه؟ خواهرم بعدِ مجلسِ آن روز گوشه ای بهت کرده می لرزد من نفهمیده ام چرا اینقدر او از اسم کنیز می ترسد ! قاریِ نیزه ها ، مسافرِ من زیرِ چشمت ردِ کبودی چیست؟ راستی ای سلاله ی حیدر قصه ی خیبر و یهودی چیست؟ یادگاریِ آن شبِ صحرا استخوان درد و این کبودی هاست ولی این زخم تاول دستم اثرِ کوچه ی یهودی هاست ... حرکت دست هام علتش این است تار گردیده چشمِ کم سویم گیسوی من که خوب یادت هست نیست حالا ولی نمی گویم ... اِزدحام و شلوغیِ بازار مَلآ عام و رقص و خوشحالی دور تا دورم از غریبه پر حیف جای عمویمان خالی ... پرِ خاکستر است رگ هایت ! جای سر که تنور روشن نیست طاقت من زیاد گشته بگو قصه ی ذبحِ از قفایت چیست؟ شاعر: