کانال رسمی حسینیه اندیشه
🔰سلسله مباحث «فلسفه بلا و مصیبت» براساس فلسفه انبیاء 🔆 استاد حجتالاسلام و المسلمین مسعود صدوق (ره
📝 بخشهایی از چکیده #مبحث_اول «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔸معمولاً مصیبت یک مقولهی استثنائی تلقّی میشود و از امور اصلی در زندگی محسوب نمیگردد و از این جهت ممکن است بررسی فلسفی آن، امری غریب به نظر برسد؛ اما توجه به دستهبندیهای ذیل میتواند به تبیین بحث کمک کند:
1️⃣ یک دسته از بلاها و مصائب، بلاهای طبیعی هستند مانند سیل، زلزله، گردباد، سونامی و... که به ندرت اتفاق میافتد؛ یعنی اینطور نیست که شهرها دائماً دچار این حوادث شوند و لذا ابتلاء به این بلایا، به صورت مداوم و مستمرّ نیست.
2️⃣ دستهی دیگری از مصائب، به مرگ و میر مربوط میشود و علّت آن، اموری از قبیل مریضی، کهنسالی و حوادثی مانند تصادف و... است که این دسته نیز از امور استثنائی در زندگی محسوب میشود. یعنی اینطور نیست که خانوادهها دائماً دچار مرگ و میر در حوادث شوند و افراد همواره در بستر بیماری باشند.
3️⃣در مسائل اجتماعی، از «بلا و مصیبتها» با تعابیری همانند «مشکلات و بحرانها» یاد میشود و مواردی مانند گرانی، فقر، عقبماندگیها و... از مصادیق آنهاست. مصیبت و بلا در امور اجتماعی نیز بمثابه یک امر طبیعی و پایهی زندگی محسوب نمیشود بلکه قاطبهی کشورها توانستهاند این مشکلات خود را حلّ نمایند یا در این مسیر قرار گرفتهاند.
4️⃣برخی مصائب نیز مصائب تاریخی هستند که انسانها و ملّتها با آن روبهرو میشوند مانند جنگ جهانی اول و دوم. اما مردم و دولتها مدعی هستند که نمیخواهند جنگ را به عنوان اساس و پایهای در زندگی خود بدانند.
✅ اما مصائب پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت و انبیاء علیهمالسلام و جامعه مؤمنین، از سنخ مصائب فوقالذکر نیست.
🔹مضامین آیات و روایات و ادعیه نشان میدهد که بلا و مصیبتِ انبیا و ائمه اطهار و مؤمنین، یکی از پایههای زندگی دینی و یکی از ارکان برنامههای خدای متعال در مدیریت این دنیاست.
🔸اگر مصیبت در یک دستگاه فکری بمثابه پایه و اساس تلقّی شود، فلسفه و علّتیابی آن ضرورت مییابد و تبیینِ «چرایی، چیستی و چگونگی» آن به امری الزامی تبدیل میشود و الا به سردرگمی و تحیّر مبتلا شده و مصیبتها به جبر و فطرت و سایر امور تحلیلناپذیر ارجاع خواهند شد.
🔹مصیبت در فرهنگ انبیاء و ائمّه(ع)، بمثابه شغل آن بزرگواران تلقّی میشود و هویّت آنان بر مبنای «استقبال از بلا» شکل گرفته است.
🔸شب قدر، شب نزول بلایا و مصائب است و «کلّ امر» در آن، ناظر به دنیا به عنوان دار بلاست. در این میان حضرت ولیعصر(عج) است که به تنهایی، تمامیِ مصائب مقدّر شده را میپذیرد و دیگران نیز به میزانی که از بلاهای نازل شده درکی پیدا کنند، حظّ خواهند برد و توفیق نوکری و خدمت خواهند یافت.
🔹حال چگونه میتوان مصائب حضرت ولیعصر(عج) را فهمید و در دوران غیبت، با آن حضرت زندگی کرد و رضای خدا را به دست آورد؟
📋متن چکیده مبحث اول 👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث اول.pdf
352.6K
📋متن چکیده #مبحث_اول «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده #مبحث_دوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔸 گفته شد که مصیبت و بلاء در فرهنگ انبیاء و زندگی دینی، رکن است و هویت آن بزرگواران را تشکیل میدهد و به همین دلیل لازم است قبل از بررسی فلسفه این مصیبتها، توصیفی عینی و تاریخی از مصیبتهای انبیاء ارائه شود.
🔹 در همین راستا این سوال قابل طرح است: کیفیت تبلیغ پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده که سران جامعهی عرب و ملأ و مترفین به ترس و وحشت افتادند؟ چرا به عنوان یک مسألهی امنیتی با حرکت ایشان برخورد شده است؟ اگر طبق ادراکات موجود قرار بوده تا اعتقادات و معارف نظری به مردم ارائه شود، آیا این حجم از وحشت و مقابله و توطئه و درگیری معنادار خواهد بود؟!
🔸 گرفتاری و بلای نبیّ اکرم(ص) و سایر پیامبران این بوده که مردم اسیر نظامات اجتماعی کفر شده و به بردگانی برای حاکمان تبدیل شده بودند؛ یعنی به جای انتقال یک سری اعتقادات نظری، مسألهی آزاد کردن یک امّت مطرح بوده که زیر یوغ قدرتمندان به اسارت درآمدهاند و به آنها بیگاری میدهند.
🔹پیامبران برای تحقق کلمهی توحید و مبارزه با کلمهی کفر قائل بودند که نباید از روشهای موجود برای رسیدن به قدرت استفاده کرد. پس تفهیم «تئوری خلافت» به مردم و کفّار و افشای سست بودن «تئوری قدرت» توسط پیامبران، و به صحنه آوردن مردم و وعدهی پیروزی و نابودی قدرت کفر برای تحقق خداپرستی، از مصائب و گرفتاریهای فرهنگ انبیاء بوده است.
🔸 پس گرفتاری انبیاء، مصیبتها و بلایایی بوده که ایجاد یک نهضت در پی داشته است؛ نهضتی که در جهت به باور رساندنِ این حقیقت بوده که میشود جامعه را بر محور قدرت الهی تشکیل داد و نه بر مبنای نیاز و ارضاء مادّیِ اجتماع.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث دوم 👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث دوم.pdf
358.8K
📋متن چکیده #مبحث_دوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده #مبحث_سوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا»
🔸 در مبحث قبلی به بررسی مصائب از منظر «فلسفهی چیستی» پرداخته شد و حال باید مصائب را از بُعد «فلسفهی چرایی» تبیین کرد: از آنجا که خدای متعال علاوه بر خلقت عالَم، «فاعل منفی» را خلق کرده است و ریشهی مصیبت نیز به خلق فاعل منفی باز میگردد، باید به تشریح «فلسفهی خلقت» پرداخت.
🔹 چرا خداوند فاعلهایی را آفریده که قدرت دارند با طغیان و سرکشی خود به عالم خلقت زهر بپاشند؟ پاسخ آن است که اگر غرض خلقت به رشد و تکامل مخلوق باز میگردد، هر فرضی که از نظر عقلانی برای تکامل قابل تصوّر است باید محقق شود. یعنی گرچه خلق فاعل منفی، منجرّ به «زندگی همراه با مزاحمت» میشود، اما چنین فضایی باعث میشود که ظرفیت مخلوق افزایش یافته و مشمول نعمات جدیدی شود که مقیاسی کاملاً متفاوت دارند؛ نعمات و لذّاتی که دستیابی به آنها با «زندگی در یک محیط بدون مزاحمت» ممکن نمیشد.
🔸اگر فاعل منفی به این دلیل خلق شود و جایگاهی در اصل نظام خلقت و برنامهی خدای متعال برای مدیریت این دنیا پیدا کند و اجازه داده شود تا فعلِ فاعل منفی در این دنیا دارای اثر باشد، منشأ تمام گرفتاریها و مصیبتهای بعدی در تمام بخشهای نظام، به فاعلیت او بر میگردد.
🔹 البته هنگامی که خدای متعال چنین برنامهای را تدارک دید، باز هم آغاز خلقت در این دنیا برای حضرت آدم در «بهشت اول» رقم خورد و این امر نشان میدهد که آغاز خلقت با رحمت الهی شروع شد و مصائب با اختیار انس و جنّ و با زندگی در محیط مصیبت در این دنیا ادامه مییابد و بالمآل به نعماتِ «بهشت دوم» در عالم آخرت دست خواهند یافت.
🔸بر این اساس، یک مرحله از بروز فاعلیت منفی در عالم ذرّ بود و مرحلهی بعدی آن، تمرّد ابلیس از سجده و سپس عزم ضعیف حضرت آدم و حوّا در نخوردن از شجرهی ممنوعه بود.
🔹از سوی دیگر، هر شخص و امّتی در مقطع خاصّی از تاریخ حضور دارد و تاریخ نیز دارای سه سرفصل است که بلاها و مصیبات و امتحانات و همچنین آیات و حجّتهای هر یک از این سرفصلها با دیگری متفاوت است: سرفصل اول از هبوط حضرت آدم تا بعثت نبیّاکرم(ص)، سرفصل دوم از بعثت نبیّاکرم(ص) تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) و سرفصل سوم از ظهور تا روز قیامت است.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث سوم 👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث سوم.pdf
358.3K
📋متن چکیده #مبحث_سوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔰بخشهایی از چکیده #مبحث_چهارم فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا
✍️ حجتالاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره)
🔹برای توضیح «فلسفهی چگونگی مصیبت و بلاء» باید به این نکته توجه کرد که ولایت بر سه نظام «کفر، نفاق و ایمان»، به معنای سه نوع تدبیرِ جدا و منفکّ از یکدیگر نیست بلکه با «فلسفهی إمداد» به وحدت میرسد؛ یعنی امداد به دستگاه کفر و دستگاه نفاق، دارای علّت و فلسفه است که خداوند متعال فرمود: «کّلاً نُمدّ هولاء و هولاء».
🔸به نظر میرسد علت «امداد» به این نکته باز میگردد که مؤمنین به علت هوای نفس، تا حوادث متعدّدی را تجربه نکنند، زیر بار ولایت نمیروند. لذا خدای متعال، دستگاه کفر و نفاق امداد میکند (اجازه طغیان میدهد) و آنان نیز به مؤمنین حملهور شده و جامعهی اسلامی دچار بلاء و نقص در اموال و انفس و ثمرات میشوند.
🔹 چنین شرایطی موجب میشود آثار نظام طغیان به صورتی ملموس و عینی در برابر اهل ایمان قرار بگیرد و آن را وجدان کنند. این تنفّر در کنار تعلّق مومنین به خدای تعالی باعث میشود تا آنان زیر این فشارها و مصیبتها به دستگاه الهی پناه ببرند و به تدریج «حبّ» برای آنان ایجاد شود.
🔸 در واقع خدای تعالی برای آنکه هوای نفس را از درون ما جدا کند، بستری از حبّ و بغض فراهم میکند و به وسیلهی درگیری انبیاء و اوصیاء با ائمّهی کفر و نفاق، فضایی از تنفّر و محبّت ایجاد مینماید. آن بزرگواران با استقبال از بلاء، مجرایی برای جریان ارادهی خدای متعال قرار میگیرند تا تعلیم و تربیت و پرورش در سطح کلان و برای کلّ نظام واقع شود. همین حقیقت است که روشن میکند «دین چیزی جز حبّ و بغض نیست».
🔹 این روند درگیری بین هوی و تقوی در شکل اجتماعی، در تمامی مراحل تاریخ جریان دارد اما متغیر اصلی در سرفصل اول تاریخ، «امور حسّی» است. در دورهی دوم تاریخ، «قوای عقلانی» بمثابه متغیر اصلی قرار میگیرد و خلقت انسانها به نحوی است که عقلانیتها در این سرفصل در سطح بسیار بالایی هستند. اما متغیر اصلی در دورهی سوم تاریخ، «امور شهودی» است و روحها به قدرتهای بزرگی دست مییابند.
🔸همچنین در سرفصل اول تاریخ، دستگاه ایمانی در جهت «چگونگی حفظ جامعهی دینی» تربیت میشوند؛ در سرفصل دوم تاریخ، مؤمنین برای «چگونگی ادارهی یک حکومت دینی» پرورش مییابند و در سرفصل سوم تاریخ، نسبت به «تحقق یک تمدّن الهی» مورد آزمایش قرار میگیرند.
🔹حال با توجه به این چارچوب باید به تشریح مصیبتهای پیامبراکرم و ائمّهی معصومین علیهمالسلام پرداخت؛ یعنی آن بزرگواران گرچه به ابلاغ احکام فردی و سایر جزئیات دین نیز اهتمام داشتهاند، اما باید روشن شود که شخصیت و هویت و مأموریت اصلی آنان و مصیبتها و محن و بلایایی که دچار آن بودهاند، از چه سنخی بوده است.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث چهارم👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث چهارم.pdf
372.2K
📋متن چکیده #مبحث_چهارم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔅پرسش و پاسخی درباره یک *تنوین*
ـ چته؟ چرا آروم نمیگیری؟
+ گیرِ یه «تنوین»م.
ـ چی؟
+ اون فراز مناجات #شعبانیه که میگه: ما اظنّک تردّنی فی «حاجهٍ» قد افنیت عمری فی طلبها منک
ـ خب یعنی «گمون نمیکنم که جواب رد بهم بدی دربارهی حاجتی که عمرم رو صرف کردم برای خواستنش از تو». مشکلت چیه؟
+ بعضی موقعا تنوین، به معنای «وحدت»ه. یعنی «یه حاجت» دارم که عمرم رو براش صرف کردم و بخاطر همین بعیده که تو مستجابش نکنی.
- مگه میشه که آدم فقط یه حاجت داشته باشه؟! یعنی کل عمرش رو فدای یه حاجت بکنه؟!
+ همین دیگه! آدم که پر از حاجت و نیازه. اما باید بتونه به حاجاتش «نظام» بده و همه رو بر محور یه حاجت، هماهنگ بکنه و بر اساس اون حاجت اصلی، بقیه حاجتهاش رو حذف و اضافه یا کم و زیاد بکنه. اونوقته که میتونی بگی: «ما اظنّک تردّنی» اونوقته که دیگه دست رد به سینهت نمیزنه...
ـ وایسا ببینم چی گفتی؟
+ گفتم که. گیر یه تنوینم...
تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که لفاظیهای امثال من را در عمل به رخمان کشید و با چند دهه آرزوی شهادت در راه دفاع از خداپرستی در مقابل جاهلیت مدرن، تمام کارهایش و همه حاجتهایش را بر همین اساس حذف و اضافه کرد تا خدا قاعده «ما اظنک تردنی» را به زیباترین شکل در حقش جاری کند و بزرگترین شهادت قرن را برایش رقم بزند. تقدیم به حاج قاسم عزیز که در وصیتنامهاش همین فراز مناجات شعبانیه را به زبان شیرین خودش ترجمه کرد:
« عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ ... عزیزم! من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. »
#جمعه_ناک
#قاسم_سلیمانی
#وداع_با_ماه_شعبان
✅ @HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده #مبحث_پنجم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه
✍️ حجتالاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره)
🔹در مباحث گذشته بیان شد «تشریع دین»، «مقاومت برای تحقق آن» و «تحقق آرمانهای آن» از نظر تکوین و تاریخی و اجتماعی با «مصیبتها و بلاء در دار دنیا» و «حبّ و بغض» عجین شده است. در ادامه، به بررسی «فلسفهی مصائب تاریخی» در سر فصل دوم تاریخ پرداخته شده تا معلوم شود این سیر چگونه طیّ شده و به شرایط امروز جامعهی شیعه منجرّ شده است.
🔸 با قیام نبیاکرم (ص) از مکه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، فعالیت سیاسیِ جبههی نفاق برای حذف فیزیکی دستگاه ایمان آغاز شد. این تلاش ائمه نفاق تا شهادت امام سجاد (ع) ادامه داشت. در این دوران، تدابیر آن بزرگواران در صبر بر غصب خلافت و حضور در صحنهی جامعهی اسلامی بر اساس تقیّه، باعث شد تا منافقین مجبور شوند شهادت بر توحید و رسالت و کفرستیزی بر اساس تئوری قدرت را حفظ کنند.
🔹 پس از شهادت امام سجّاد(ع)، امنیت سیاسی و جانی برای حضرات معصومین(ع) در ظاهر ایجاد شد و توطئههای ائمه نفاق شکلی مخفیانه یافت. در واقع مقاومت معصومین و گسترش نسل آن بزرگواران، منافقین را مجبور کرد تا موجودیت اهلبیت(ع) را بپذیرند و از آرایش جنگی و حذف فیزیکی به صورت علنی دست بردارند و به جای جنگ نظامی و سیاسی، به «جنگ فرهنگی» رو بیاورند.
🔸 لذا مأموریت حضرات معصومین(ع) در این دوران، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصهی وحدت کلمهی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن بوده است؛ زیرا مشکل مسلمین تنها در عدم توجه به عبادات فردی یا بدعتگزاری در مناسک نبوده بلکه تمامی این انحرافات در یک نقطه به وحدت میرسیدند و آن این بوده که مسلمانان همانند قوم بنیاسرائیل دچار گوسالهپرستی و تبعیت از سامری امّت شده بودند و محور تشکیل جامعهی اسلامی را از توحید و ولایت و رسالت به پیروی از ائمه نفاق و تئوری قدرت و ثروت و اطلاعِ مادّی تغییر داده بودند.
🔹دستگاه موجود برای مقابله با فرهنگ اهلبیت، فرهنگ و علومِ تمدن مادی موجود را نشر میداد و ائمّه نیز متعرّض آن ادراکات و علوم مادّی میشدند و اعلام میکردند که تمدّن الهی در تقابل با تمامی ابعاد تمدّن مادّی است و راه دیگری را برای زندگی بشریت مطرح میکند.
🔸در واقع ائمه اطهار با ابعاد و ارکان و بخشهای مختلف تمدن مادی از جمله هنر، پزشکی، نجوم، فلسفه و عرفانِ آن زمان مخالفت میکردند. به طور نمونه، در پاسخ به برخی سوالات نجوم یا طب، تصریح میکردند که پاسخ این پرسش بر اساس نجوم یا طبّ موجود چنین است، اما بر اساس علمی که در نزد ماست، جواب دیگری دارد.
🔹دستیابی به «فلسفهی تاریخ» در این چارچوب، نیاز امروز جمهوری اسلامی است و الا خطر تحریف شخصیت امام خمینی (ره) جدّیتر خواهد شد و تحقق منویات رهبری با مشکلات بیشتری مواجه میشود و آیندهی انقلاب در معرض تهدید قرار میگیرد.
#فلسفه_بلاء
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث پنجم👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث پنجم.pdf
371.5K
📋متن چکیده #مبحث_پنجم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔰 بخشهایی از چکیده #مبحث_ششم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا»
✍️ حجتالاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره)
🔹 بیان شد که مصائب اصلی حضرات معصومین(ع)، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصهی وحدت کلمهی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن الهی بوده و برای تحقق این ماموریت، بنای معصومین در این دوران، تقیّه نسبت به حکومتهای نفاق بوده است. اما تنها امامی که از شرایط تقیه خارج شده و به صورت علنی با خلیفه مسلمین، بیعت نکرده و به قیام در برابر او مبادرت میکند امام حسین (ع) میباشد.
🔸علت قیام امام حسین (ع) این بود که یزید تنها خلیفه مسلمین بود که تصمیم داشت به انکار وحی و اصل دین و سایر ظواهر شرع بپردازد. اباعبداللهالحسین(ع) نیز سعی کرد تا این نیت ظلمانی یزید را برای همگان افشاء نماید ولی کسی تحلیل حضرت را نپذیرفت. اما این حقیقت بعد از شهادت حضرت در شام توسط یزید آشکار شد و با طرح اینکه جنگ در کربلا انتقامی از جنگ بدر بود، وحی و آیات قرآن را نفی کرد و در توهینی علنی، نبوّت پیامبر اسلام را به عنوان یک بازی قدرت بین بنیهاشم و بنیامیه معرفی نمود.
🔹 این موقعیت و شرایط تنها برای امام حسین(ع) حاصل شد و برای هیچیک از دیگر ائمّهی معصومین ایجاد نشد؛ یعنی موقعیتی که پیشوایان نفاق جرأت کنند تا به کفر و جاهلیت و نفی اسلام بازگردند چون در این صورت، قیام برای حفظ امت اسلامی از بازگشت به کفر و حفظ آنچه که توسط پیامبر (در از بین بردن کفر جلیّ) محقق شد، ضروری خواهد بود.
🔸حال بر این اساس میتوان به تحلیل قیام امام خمینی پرداخت و روشن نمود که چرا این انقلاب، «اسلامی» است. توضیح اینکه، در رنسانس، مقیاس شهوت تغییر میکند و سبک زندگی و روابط اجتماعی در تمامی ابعاد متحوّل میگردد و وارد زندگی مردم میشود. بر اثر این تحوّل مهم در سبک زندگی بشر، دولتهای نفاق ـ که آخرین سردمدار آن، امپراطوری عثمانی بود ـ دچار انفعال دربرابر این سبک زندگی جدید شده و طعم شهوات جدید را چشیدند، لذا پرچم کفرستیزی و جهاد با کفار را کنار گذاشتند و به تمدّن جدید پیوستند و در یک فرآیندی، به پنجاه کشور تجزیه شدند.
🔹 با زوال دولتهای نفاق بود که امّت شیعه در مواجههی مستقیم با دستگاه کفر قرار گرفت و پرچم فرهنگ بعثت و کفرستیزی بر دوش علما و فقهای عظام شیعه قرار گرفت. یعنی نوّاب عامِّ حضرت ولیعصر(عج) مأمور شدند تا همانند امام حسین علیهالسلام نگذارند امّت اسلامی به دوران کفر بازگردد.
🔸 انقلاب اسلامی تنها قیامی است که بیشترین مصائب و فشارها بر آن تحمیل شد اما در جهتگیری خود راه شرق و غرب را در پیش نگرفت بلکه به حرکت حسینی خود ادامه داد و در برابر کفر ایستاد. با این تفاوت که کفر امروز، در معابد حسّی و بتهای سنگی و چوبی متبلور نشده است بلکه بتها و معابد آن از جنس عقلانیت است و مردم به سجده بر سازمان ملل، دلار و تکنولوژی و انقطاع و خضوع در برابر آن وادار میشوند.
#فلسفه_بلاء
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث ششم👇👇👇
✅@HossiniehAndisheh