eitaa logo
ھـور !'
924 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
570 ویدیو
109 فایل
ـــــــ ــ بِنام‌خدای‌نوروامید؛🤍 رسته‌هور، گوشـه‌ی‌دنجی برای‌برقراری‌حال‌خوب‌دلِ‌شما:).. عکاس‌هور Https://Instagram/Same.graph.Com گوش‌جان @Majnonemadar شروط‌‌وادمین‌تبادل @Hur_Tab @G0NAHKAR به پیام پین شدھ سربزنید* هور:نور،خورشید،روشنایی✨
مشاهده در ایتا
دانلود
• [💌]در‌منطقه‌المهدی‌ درهمان‌روزهای‌اول‌جنگ پنج‌جوان به گروه ما ملحق شدند. آنهاازیک‌روستاباهم‌به‌جبهه‌آماده بودند. چند روزی گذشت. دیدم اینها اهل‌نمازنیستند! تااینکه‌یک‌روزباآنهاصحبت‌کردم. بندگان‌خداآدم‌های‌خیلی‌ساده‌ای‌بودند. آنهانه‌سوادداشتندنه‌نمازبلدبودند. فقط‌به‌خاطرعلاقه‌به‌امام‌آماده‌بودندجبهه. ازطرفی‌خودشان‌هم‌دوست‌داشتند که‌نماز را یادبگیرند. من‌هم بعداز یاد دادن‌وضو یکی‌از بچه‌ها راصدا زدم گفتم:این‌آقاپیش‌نمازشما،هرکاری‌کرد شماهم انجام بدید. من‌هم‌کنارشمامی‌ایستم‌وبلندبلندذکرهای نماز را تکرارمی‌کنم‌تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست‌جلوی‌خنده‌اش‌را بگیرد. چند دقیقه‌بعدادامه‌داد: دررکعت‌اول‌وسط‌خواندن‌حمد،امام جماعت‌شروع‌کرد‌سرش‌راخاراندن یک‌دفعه‌دیدم آن‌پنج‌نفر شروع‌کردند به،خاراندن‌سر!! خیلی‌خنده‌ام‌گرفته‌بود اماخودم‌راکنترل‌می‌کردم. امادرسجده‌وقتی‌امام‌جماعت‌بلندشد مُهربه‌پیشانیش‌چسبیده‌بود وافتاد. پیش‌نماز ‌به‌سمت‌چپ‌خم‌شد که‌مهرش‌رابردارد. یک‌دفعه‌دیدم‌همه‌آنهابه‌سمت‌چپ‌خم شدند ودستشان‌رادرازکردند. اینجابودکه‌دیگرنتوانستم‌تحمل‌کنم ‌وزدم پ‌زیرخنده!😂 • "خاطره‌ای‌از زبان‌شهیدابراهیم" • • ↳•|❥ @Bezibaeeyekrooya •|❥
بسم رب الزهرا(س)♥•°
خدایامـرادراین‌روز‌از‌استغفارڪنندگان ‌قرارده..🔔➛
میگن‌: آقا‌عـٰاشقاروخوب‌میشناسـه! میگم.. جوری‌هستیم‌که‌تونگاه‌اول‌لبخنـدبِزنند؟🧐🍃:) ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
نوه‌شیرخُـدا،ساقی‌جام‌عسلـم؛ ای‌عمو، پـسرفاتح‌جنگ‌جَملم..😍🍃 ↳|•@Bezibaeeyekrooya •|❥
ربناهای‌مرابالاببـر نـٰاامیدم‌ڪرده‌این‌چشمانِ‌تر 🌧.•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامہ هاے جان❀°
حال خرابمو خودٺ درسٺ ڪݧ من همہ چیمو بہ خودٺ سپردم🍃
↫امام حسن مجتبی" ع" . 🕌•^مهربانی‌با بندگان‌خدا از ویژگی‌های بارِز ایشان‌بود. اَنَس‌می‌گوید: که‌روزی درمحضر امام‌بودم.. یکی‌از کنیزان‌ایشان باشاخه‌گلے در دست‌وارد شد و آن را به‌امام تَقدیم‌کرد؛ حضرت‌گل رااز او گرفت‌و بامهربانی فرمود: برو؛ توآزادی..! من‌که از این‌رفتار حضرت‌شِگفت‌زده بودم، گفتم: «ای‌فرزندرسول‌خدا! این‌کنیز، تنهایک شاخه‌گُل به‌شما هدیه کرد، آنگاه شمااو راآزاد میکنید؟!» امام‌در پاسخَم‌فرمود: «خداوندبزرگ ومهربان به‌ما فرموده‌است: وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه هرکس به‌شما مهربانی‌کرد، ²بـرابر او را پاسخ‌گویید» سپس‌امام‌فرمود: «پاداش‌در برابرِمهربانی اونیـز آزادی‌اش بود.» 🦋^•@bezibaeeyekrooya