هدایت شده از کانالباشگاهملیکتابخوانیمحدثه
59.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰
حضور نماینده باشگاه ملی کتابخوانی محدثه در برنامه ایران همدل
سرکار خانم عزیزی سردبیر باشگاه ملی کتابخوانی محدثه در برنامه ایران همدل از اقدامات فعالین محدثه در کمک به جبهه ی مقاومت گفتند.
اگر دوست دارید شما هم عضوی از خانواده ی بزرگ محدثه باشید به ما پیام دهید
🆔@admin_mohadeseh
┄┅┅┈⊰᯽💚᯽⊱┄┅┅┄
#محدثه_مقاومت
#ایرانهمدل
#باشگاهملیکتابخوانیمحدثه
#باماهمقرارشو🌱
🌻باشگاه ملی کتابخوانی محدثه ویژهی بانوان متاهل
@mohadese_meli
به وقت بهشت 🌱
🔰 حضور نماینده باشگاه ملی کتابخوانی محدثه در برنامه ایران همدل سرکار خانم عزیزی سردبیر باشگاه مل
خواهرهای متاهل عزیز سلام
اگر دوست دارید به محدثه بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/4218946290Ce877a37095
تشریف بیارید تا دیر نشده❤️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندیشیدن را جدّی بگیریم. اندیشیدن.
آنچه که ما کم داریم، مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند.
اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود.
اندیشه ورزیدن.
بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.
نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد.
برای گفتن همیشه وقت هست اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند؟
✍🏻محمود دولتآبادی
📚🪴
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( ماشین لباس شویی )
( به یاد شهید مهدی باکری )
اخوی خدا خیرت بده ما عملیات داریم، یه دستی به این ماشین بکش همش خاموش میکنه!
کریم: مرد حسابی الان ظهره خرماپزونه ،مغز ما که جای خود داره...
احمد: ببین داداش ما خسته ایم از شیش صبح داریم یه کّله کار میکنیم ،برو فردا صبح بیا…
صداپیشگان: علی حاجیپور - مسعود عباسی - علی گرگین - کامران شریفی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
شنیدهامکهملائک،
بهوقتِحاجتِخویش
قسمدهندخدارا،
بهآبرویِحسین(ع):]
#شبزیارتیامامحسین
#بریده_کتاب
#کتاب_خیال_عقل_قلب
#نویسنده_استاد_اصغر_طاهر_زاده
#یاد_کنیم_ازقرآن_کتاب_هدایت_بشر
اگر در تمام عمر میخواستی با قرآن معاشقه کنی و به همین منظور هر روز
صبح قرآن میخواندی ولی
می دیدی آن طور که میخواهی قلب متذکر نمی شود ، دوباره فردا صبح میخواندی ولی میدیدی باز قرآن خواندن ذکر دلت نشد
اما باز هم میخوانی و به امید اهدافی بزرگ همچنان در خواندن و تدبّر در آن پایداری میکردی
حالا در قیامت که موانع برطرف شد،
آن عالی ترین نوعی که میخواستی برایت محقق میشود.
شما در دنیا دائماً خواستید قرآن کتاب انستان با خدا بشود ولی شیطان نمی گذاشت و سعی میکرد شما را مأیوس کند، شما هم مقاومت میکردید این مقاومت کردن باعث میشود
همین که شیطان را برداشتند سیر شما شروع بشود.
⚜🌷⚜🌷⚜🌷⚜🌷⚜ میانبر رمان بشری
لینک #برگ1
https://eitaa.com/In_heaventime/6
لینک #برگ20
https://eitaa.com/In_heaventime/3585
لینک #برگ21
https://eitaa.com/In_heaventime/3590
لینک #برگ22
https://eitaa.com/In_heaventime/3592
لینک #برگ23
https://eitaa.com/In_heaventime/3595
لینک #برگ24
https://eitaa.com/In_heaventime/3599
لینک #برگ25
https://eitaa.com/In_heaventime/3602
لینک #برگ26
https://eitaa.com/In_heaventime/3606
لینک #برگ27
https://eitaa.com/In_heaventime/3608
لینک #برگ28
https://eitaa.com/In_heaventime/3612
لینک #برگ29
https://eitaa.com/In_heaventime/3614
لینک #برگ30
https://eitaa.com/In_heaventime/3618
لینک #برگ31
https://eitaa.com/In_heaventime/3647
لینک برگ ۳۵
https://eitaa.com/In_heaventime/4962
لینک برگ۴۰
https://eitaa.com/In_heaventime/5623
لینک برگ۴۵
https://eitaa.com/In_heaventime/6433
لینک برگ۵۰
https://eitaa.com/In_heaventime/7310
لینک برگ۵۵
https://eitaa.com/In_heaventime/8442
لینک برگ۶۰
https://eitaa.com/In_heaventime/8606
لینک برگ۸۰
https://eitaa.com/In_heaventime/9566
لینک برگ۱۰۰
https://eitaa.com/In_heaventime/10543
لینک برگ۱۲۰
https://eitaa.com/In_heaventime/11745
لینک برگ۱۴۰
https://eitaa.com/In_heaventime/12902
لینک برگ۱۶۰
https://eitaa.com/In_heaventime/14262
لینک برگ۱۸۰
https://eitaa.com/In_heaventime/15406
لینک برگ ۲۰۰
https://eitaa.com/In_heaventime/16928
لینک برگ ۲۲۰
https://eitaa.com/In_heaventime/18038
لینک برگ ۲۴۰
https://eitaa.com/In_heaventime/20759
لینک برگ ۲۶۰
https://eitaa.com/In_heaventime/21953
لینک برگ ۲۸۰
https://eitaa.com/In_heaventime/22597
لینک برگ ۳۰۰
https://eitaa.com/In_heaventime/24481
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪵🐚🌤
صبحها لبخندی بنشان گوشهی لبت.
دلیلش مهم نیست
اصلا نیازی به دلیل ندارد،
لبخند است دیگر،
هفتخان رستم که نیست...
یک لیوان چای تازه دم بنوش☕️
یک موسیقی خوب برای خودت پخش کن🎻
و گذشته و آینده را بگذار به حال خودشان🌾
مهم همان صبح، همان لبخند،
همان چای، همان موسیقیست.
📚🪴
به وقت بهشت 🌱
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میممهاجر #برگ11 خوابش نمیبرد و فقط دست به
سلام و صبح به خیر
این ریپلای به برگی که به خاطرش دعوت شدید
🙏🏻😍
الشوک و القرنفل (خار و گل میخک)ا.pdf
4.12M
📚 خار و میخک
✍🏻 شهید یحیی سنوار
۱ آبانماه ، سالروز شهادت آیه الله سید مصطفی خمینی 🥀
#کلام_امام
🗓شهادت مجتهد مجاهد آیةالله مصطفی خمینی ره
💠 #امام_خامنهای :
حاج آقا مصطفی نشان داد که از لحاظ جنس و فلزّ شخصیّتی، نسخهی دوّم خود امام است، انصافا حاج آقا مصطفیٰ یک انسان ممتازی بود؛ پسر کسی مثل امام خمینی بود خب ایشان در قم معروف بودند؛ چه قبل از مرجعیّت امام، چه زمان مرجعیّت اما یک ذرّه نشانههای آقازادگی در حاجآقا مصطفیٰ نبود. حاجآقا مصطفیٰ، شجاعت او بود؛ یعنی واقعاً اینکه امام فرمودند که امید آینده اسلام بود، این بخاطر جامعیت این آدم بود؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ تهذیب نفْس و مراقبت از نفْس، و هم از لحاظ شجاعت چراکه یک مرجع که بخواهد مرجع امور مردم قرار بگیرد، باید شجاعت داشته باشد؛ باید بتواند مسائل جامعه را بفهمد؛ و آنجایی که لازم است اقدام کند، اقدام کند، انصافاً آقای حاجآقا مصطفی اینجور بود؛ ایشان شخصیّت برجستهای بود! ۹۶/۷/۳۰
سالروز شهادت آیه الله🕊🌹 #سیدمصطفی_خمینی
#حوضشربت
دهم رمضان سال 92 حرفهایش برای رفتن به سوریه شروع شد و دیگر تا 15 رمضان به اوج رسید.
گفت که میخواهد برود در آشپزخانه کار کند و هیچ خطری نیست. فقط در حد پخت و پز برای رزمندهها. تا همین حد را رضایت دادم.
تا فرودگاه رفت ولی گذرنامهاش مشکل داشت اجازه ندادند به سوریه برود و برگشت. خودمان به دنبالش رفتیم و مصطفی را از فرودگاه آوردیم. در مسیر فرودگاه تا خانه فقط با صدای بلند گریه میکرد. روزه بود، سریع در خانه سفرۀ افطار را پهن کردم. بعد از افطار مشغول جمع کردن وسایل بودم که گفت میخواهد برود با یکی از دوستانش دعوا کند. مصطفی همیشه قربان صدقه دوستانش میرفت و لفظش در مقابل دوستانش «فدات شم» بود. تعجب کردم. مصطفیای که همیشه آرام بود و اهل دعوا نبود، میخواهد با کدام دوستش دعوا کند؟ او کم عصبانی میشد، اما خیلی بد عصبانی میشد. به او گفتم که من هم همراهش میروم، طبق روال همیشۀ زندگی.
آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند.
چندتا پله میخورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پلهها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پلهها هم بالا نیامد. پایین ایستاد و با لحن تندی گفت: «اگه شما کار اعزام منو جور نکنید، هرجا برم میگم که شما کاری نمیکنید. هرجا برم میگم دروغه که شهدا عند ربهم یرزقونند، میگم روزی نمیخورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمیکنید. خودتون باید کارای منو جور کنید.»
کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت.
#یکم_آبان_سالروز_شهادت_شهیدصدرزاده
#سرباز_روز_نهم