🍂🍂☕️ چو از بنفشه‌ی شب بوی صبح برخیزد هزار وسوسه در جان من برانگیزد کبوتر دلم از شوق می‌گشاید بال که چون سپیده به آغوش صبح بگریزد 🖊فریدون مشیری ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯

❌نان سفید؛ چطور منشا بیماری ها در ایران شد؟ ❌ ✅ قسمت اول: 🔅دکتر صالحی متخصص تغذیه: 🌾 «دستور حذف سبوس از گندم و تولید نان از آرد سفید یک دستور غیر عقلانی، غیر شرعی و غیر علمی است و جداسازی سبوس از گندم و تولید نان با آرد سفید در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.» 🥯 دکتر موسی صالحی در مراسم بزرگداشت روز ملی نان اظهار داشت: «جداسازی سبوس از گندم و تولید نان با آرد سفید در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و ما تنها در ایران با این معضل مواجهیم.» 🔸استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیراز گفت: «با وجودی که نان قوت غالب خانوار است و مردم فقیر با مصرف نان به راحتی میتوانستند تمام مواد مغذی سلامتی را دریافت کنند با تولید نان سفید بیشترین ظلم به مردم فقیر شده است.» 🔹 وی گفت: «با جدا سازی سبوس گندم و تحویل آرد سفید به نانوایان دیگر این نان ارزش غذایی ندارد.» ⁉️ صالحی ادامه داد: «دستور حذف سبوس از گندم نمی دانم از کجا آمده است!» ⚠️ عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بیان داشت: «بهترین نان، نان سنگک بود و امروز این نان بدترین نان شده است. نانی که شیخ بهایی طراح آن بود امروز با پخت نان سنگک در یک تنور گازوئیلی، آن هم با بالاترین شعله که ویتامین آرد را می گیرد، دیگر فایده ای ندارد.»

مقام معظم رهبری می‌فرماید: 📚بنده خودم هم با این که گرفتاری کاریم زیاد است، اما بحمدلله از کتاب منفک نشده‌ام و در حقیقت نمی‌توانم منفک بشوم. 💠در خلال کارهای فراوان و سنگینی که بر دوش ما هست، دائما با کتاب سر و کار دارم. ⚜احساس می‌کنم که اگر انسان بخواهد در زمینه معنوی و فرهنگی تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب چاره‌ای ندارد. 💫 البته مسئله، مسئلۀ چاره داشتن یا نداشتن نیست؛ مسئله‌ی میل و شوق و یک چیز اجتناب‌ناپذیر برای کسی است که اهل کتاب باشد. #امام_خامنه‌ای #رهبر_انقلاب #کتابخوانی

💎🌷💎🌷💎🌷💎🌷💎 🌸وقتی ازدواج کردم، وظیفه‌ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت. 🌻خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ‌کس دراز نباشد. از طرفی می‌توانم تا آخر عمر به تحصیل و تحقیق و هنر بپردازم بدون این‌که دغدغه‌ی امرار معاش داشته باشم. چرا که او این وظیفه را گردن پدر یا همسرم نهاده است. 🌸برایم حق مهریه گذاشت تا به شوهرم بفهماند ارزان نیستم که هر وقت هوس کند بتواند عوضم کند. 🌼پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم. چراکه پیامبرش گفته است: زنان مانند بلورند، حساس و شکننده؛ آنها را نیازارید. 💠زن 💠زندگی 💠آزادی واقعی، تنها در اسلام ناب قابل تجربه‌است💠

VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 اگه دوست داری رمان‌و تا آخر بخونی مبلغ ۴۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری‌و به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add تا لینک کانال خصوصی‌و برات ارسال کنه🌿 ✅ادامه‌ی رمان تو کانال به وقت بهشت شب‌های زوج ادامه دارد🌹🌹

📽 #ببینید | دیدن این کلیپ ۹۰ درصد شبهات این روزها را پاسخ می‌دهد‼️ ⭕️ دیدین این کلیپ برای تمامی مجاهدان #جهاد_تبیین واجب است‼️ ♨️ پاسخ به تمامی شبهات فتنه اخیر... ⭕️ در ایران مانند کشورهای غربی متمدن #آزادی وجود ندارد⁉️ ⭕️چرا باید #حجاب_اجباری باشد⁉️ ⭕️ جمهوری اسلامی به زنان⁉️ ⭕️ اینکه شعار آزادی زنان را فوری به خارج نسبت می‌دهید نشانه خالی بودن دست شماست‼️ ⭕️ چرا نظام خود را به #رفراندوم نمی‌گذارد⁉️ ⭕️چرا رهبری به هیچ ارگانی پاسخگو نیست⁉️ ⭕️ اختیارات رهبری هیچ حد و مرزی ندارد‼️ ⭕️ اسلامی در این ۴۳ سال چه خدمتی به مردم کرده⁉️ ♦️پیشرفت‌های #جمهوری_اسلامی طبیعی است، اگر #شاه هم بود همینقدر پیشرفت صورت می‌گرفت‼️ 🔴 طبق تجربه ۹۰ درصد شبهات در بین مدارس و معترضین از سوالات مطرح شده در کلیپ خارج نیست ➖➖➖➖➖➖➖

💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میم‌مهاجر #برگ292 کپی‌حرام🚫 به صفحات آخر دفتر که رسید، نفس‌هاش از غم به شماره افتادند. دفتر رو بست و کنار گذاشت. چراغ گوشیش رو هم خاموش کرد. کلید لامپ کم نور سالن رو رو هم زد. خودش هم نمی‌دونست چش شده و چی کار می‌خواد بکنه. تکیه داد به دیوار و زانوهاش رو بغل گرفت. متوجه‌ی سایه‌ی بلند پنجره انتهای سالن شد. روشنایی مهتاب، باعث شده بود اندازه‌ی قاب پنجره نور زیبا و آروم ماه داخل بیاد و سایه‌ای از نرده‌های پنجره کف سالن ایجاد بشه. نمی‌دونست چرا هر شب حالش منقلب میشه، شب مهتابه! باز خاطره‌ی تلخ اولین شبی که از امیر جدا شده بود، جلوی روش زنده شد. عسلی‌های شیرینش به اشک شور آغشته شدند. نمی‌فهمید دردش چیه... چرا اختیار دلش تو دستش نبود! با تمام هیجانی که به قلبش سرازیر شد، پا روی احساساتش گذاشت. حرفی رو که چند روز بود تو دلش با خدا می‌زد رو به زبون آورد. دیگه حتی نمی‌خوام ببینمش. اصلا برام مهم نیست که چرا علی رغم حرف‌هاش و اظهار پشیمونی‌هایی که می‌کرد، گذاشت و رفت. دیگه نمی‌خوام حتی باهاش رو در رو بشم. نمی‌خوام خبری ازش بشنوم. اصلاً نمی‌خوام خبری ازش بشه. دیگه برام مهم نیست. چی‌کار می‌کنه مهم نیست. نمی‌خوام تا آخر عمرم روم بهش بیفته. می‌خوام فکر کنم هیچ‌وقت امیری تو زندگیم نیومد و نرفت... سر به زانو‌هاش گذاشت. ببخش خداجونم! چه‌قدر ازت خواستم خبری ازش بشه. چه‌قدر دوست داشتم ببینمش و بهم توضیح بده. چه‌قدر از وقت و فکرم رو به اون مشغول کردم‌! ببخش من رو... که بنده‌ی خوبی نبودم. دیگه اصرار به چیزهای بی‌ارزش نمی‌کنم. هر طوری شده فراموشش می‌کنم. همین‌جا یاد و خاطراتش رو جا می‌ذارم و میرم. دیگه حتی نمی‌خوام بدونم چرا روز آخر بهم گفت "عشق بچگی‌هام" صورتش خیس بود. با دست‌ خیسی صورتش رو گرفت. یه حس جدید توی دلش جوونه زده بود. حس نزدیکی به خدا؛ هیچ‌وقت تو تمام مراحل عمرش این حس رو درک نکرده بود. احساس سبکی بهش دست داده بود. سبک‌تر از نسیمی که گل‌های بهاری رو نوازش میده. مثل پری معلق شد تو هوایی که عطر خدا رو درش با جان و دل نفس می‌کشید. بعد از دو سال، نه بیشتر از دو سال کلنجار رفتن با خودش، می‌خواست فراموش کنه عشقی رو که ریشه‌اش تمام وجودش رو احاطه کرده بود. بلند شد و ایستاد. آروم، طوری که صدای قدم‌هاش بقیه رو بیدار نکنه به طرف پنجره رفت. نیاز داشت کمی هوای تازه رو استشمام کنه. دست‌هاش رو روی قاب پایین پنجره گذاشت. صورتش رو کمی بیرون برد. نسیم خنکی وزیدن گرفت و شوک آروم و شیرینی رو به تنش وارد کرد. دست‌هاش رو به موهاش کشید. همه رو جمع کرد و به پشت سرش فرستاد. هوای خنک آخر شهریور نوید پاییز رو می ‌داد. پاییزی که بشری باید تو غربت به سر می‌کرد. نگاهی که هنوز نم داشت رو به آسمون داد. به ماه! خدا رو دارم. همین برام کافیه. هر جا باشم صدام رو می‌شنوه، هوام رو داره. و تو! شاهکار زیبای آفرینش‌های خدا. تو هم همزبون من باش. ما حرف‌های همدیگه رو خوب می‌فهمیم، وقتی هر دومون فقط خدا رو داریم... دست گذاشت روی سینه‌اش. تیکه گوشت سمت چپ، زیر قفس دنده‌هاش با ریتم و آروم می‌تپید. زمزمه کرد: "القلب حرم‌الله و لاتجعل فی حرم‌الله غیرالله" قلب حرم خداست. در حرم خدا، غیر خدا رو قرار ندید. (حدیث امام صادق علیه‌السلام) با حالی خوش و وصف‌ ناپذیر برگشت. دفترچه و گوشیش رو برداشت. نگاه به ساعت گوشیش کرد. یک ساعت می‌شد که از اتاق بیرون اومده بود. دفترچه رو آروم و بی سر و صدا تو یکی از جعبه‌های زیر تخت گذاشت. این یعنی می‌خواست خاطرات ثبت شده‌اش رو هم مثل هدایای امیر به فراموشی بسپره. سرش رو به متکا رسوند. هوا خنکای دلپذیر داشت. پتوش رو روی خودش کشید. ان‌قدر آروم شده بود که نفهمید کی خوابش برد. ✍🏻 #مٻــم‌مـہاجـر کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯

📢 اولین تصویر از حادثه امشب حرم شاهچراغ شیراز دوستان عزیز همراه کانال ضمن عرض تسلیت این حادثه هولناک و غم انگیز از همه برادران و خواهران ایمانی و ملی میخواهم صبور باشند و از خدا میخواهم به قلب همه شما آرامش و سکینه وارد کند . دوستان عزیز لطفاً آرام باشید با ورود هیجانات و عصبانیت به جامعه صرفا فقط در آتش این مهلکه میدمیم باید برای حفظ جامعه از آسیب های بیشتر آرامش داشته باشیم و در آرامش به فکر راه حل برون رفت از این وضعیت باشیم. اگر شما هم افرادی را میبینید که خیلی از حادثه اخیر ناراحت هستند و ممکن است دست به کارهایی بزنند که فقط خواست دشمن هست لطفا به آنها آرامش بدهید .( لطفا انتشار حداکثری دهید.) #حجاب #ایران #شاهچراغ