eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
کسانی که خیلی دوست دارن برای هدایت دیگران تلاش کنن و عشق به سعادت آدم ها داشته باشن، به جای مردن؛ میشن _
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این ساعات پایانی پاییز امیدوارم آرزوهای خوب، خوبتون🥰 به حقیقت بپیونده😇✨ 💥دلتون_پر_از_شادی_و_مهربونی❤️ یلداتون مبارک 🍎🍃
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 دوباره پشت فرمان قرار گرفت. زود در را بست تا سرما بشری را اذیت نکند. -ببینین! هر کس به اندازه عقایدش رفتار می‌کنه. بعضی‌ها حجاب رو در حدی که خودشون قبول دارن رعایت می‌کنن. مثل دانشجوهایی که حتماً تا حالا دیدین تکیه‌اش را به در ماشین داد که بهتر بشری را ببیند. -خب دیدم. بعضی از دخترهای ایرانی موهاشون رو هم نمی‌پوشونن -خیلی خب. واسه دونستن این می‌خواستید صحبت کنید؟! -نه. فقط این نه! -پس لطف کنید بقیه صحبت‌هاتون رو بگید تا من برم سرش پایین نبود اما نگاهش را به چشم‌های آدلف نمی‌دوخت یا حداقل به صورت مستقیم این اتفاق نمی‌افتاد. چیزی که بیشتر برای آدلف سوال شده بود همین رفتار بشری و حیایش بود که البته او نمی‌دانست اسمش حیا است. -شما زن‌های ایرانی همیشه این اخلاق رو دارید که به مردها نگاه نکنید؟ خستگی دیگر نا و توانی برایش نگذاشته بود و آدلف حالا یادش آمده بود که این سوال‌ها را بپرسد! اصلاً چه نیازی به دانستن این‌ها داشت؟ -من نمی‌فهمم چرا این‌ها رو می‌پرسید! -چون برام جالبه دستش به طرف دستگیره‌ی در رفت. اما بازش نکرد. در واقع آماده‌ی پیاده شدن بود. -گفتم که. هر کس به اندازه اعتقادش رفتار می‌کنه آدلف بلافاصله پرسید: -این یعنی همه مسلمان‌ها و همه‌ی ایرانی‌ها این اخلاق رو ندارن؟ هر چند دوست نداشت این‌طور باشد اما باید حقیقت را می‌گفت. -نه. البته این به این معنی نیست که اعتقاد اون‌ها مشکلی داره. نه این طور نیست. فقط هر کس یه اخلاقی داره، یه فرهنگ و یه خونواده که خیلی از رفتارهای شخص درش شکل می‌گیره آدلف خیره به گوشه‌ای نگاه می‌کرد. حالت چهره‌اش نشان می‌داد که فکری ذهنش را مشغول کرده. بشری از ماشین پیاده شد. شب به خیری گفت و سریع به طرف سوئیت حرکت کرد. نفهمید چه‌طور خودش را به داخل حمام انداخت. آب گرم حالش را خیلی بهتر می‌کرد. عادت به دوش گرفتن‌های طولانی نداشت. نهایت ده دقیقه در حمام می‌ماند. از حمام بیرون آمد و بخار زیادی از در حمام به اتاق وارد شد. حوله‌ی دور موهایش را باز کرد. خشک کردن این‌ها بیش‌تر از دوش گرفتن از او وقت می‌‌گرفت. کاش کوتاهشون کنم. با این وضعیت نمی‌تونم بهشون برسم. صدای زنگ باعث شد فعلا بی خیال موهایش بشود. طبق حدس خودش سوفی را پشت در دید. -مگه نگفتم می‌خوام بیام پیشت؟! کنار ایستاد. -بیا تو حالا خونه سرد شد -حمام کردی؟ اومدم هر چی در زدم باز نکردی. مجبور شدم برم و دوباره برگردم بشری وارد آشپزخانه شد. کتری برقی را به برق زد و منتظر شد که آب جوش بیاید و با هم کافه میکس بخورند. سوفی خودش را روی صندلی چرخان پشت میز انداخت. -چی می‌خواست آدلف؟ تکیه‌اش به کانتر بود. از گوشه چشم نگاهی به سوفی کرد. لبخند خسته‌ای زد. -صبر می‌کردی فردا می‌پرسیدی؟ -اوه! تا فردا؟ -کاری نداشت. چند تا سوال درباره ایرانی‌ها می‌پرسید -این موقع؟! خب بگو ببینم کارت چطور شد؟ دوست داشتی؟ -مگه به دوست داشتن منه؟ خم شد روی میز. حس همدردی را می‌شد از نگاهش خواند. -خب چرا صبر نمی‌کنی بعد از درست کار کنی؟ می‌تونیم با هم یک جا کار کنیم -من نمی‌خوام حتی یک روز اضافه از کشورم دور بمونم شانه‌ای بالا انداخت. دست‌های قلاب شده‌اش را روی میز جلو برد و پیچ و تابی به تنش داد. -خودت رو اذیت می‌کنی. چند روز دیگه امتحان‌ها هم شروع میشه با این خستگی چطور می‌خوای به درست برسی؟ سینی کافه میکس را روی میز گذاشت. خودش هم مقابل مهمانش نشست. -مجبورم سوفی. راهی ندارم -من که نمی‌فهمم چرا مجبوری! بعد چشم‌هایش را باریک کرد و با خواهش پرسید: -زیارت عاشورا امشب چی می‌شه؟ محکم به پیشانی‌اش زد. پاک فراموش کرده بود. امشب قرار بود به صورت آنلاین مراسم عزاداری را نگاه کند. نگاهی به ساعتش انداخت. نیم ساعت پیش مراسم تمام شده بود.    ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌼 🌼خُـدایا 🙏 🌼دلهایـمان را عاشقـانه 🍁به تـومیسپاریم 🌼پنـاهمان باش... 🍁آرامـش 🌼سـلامتی 🍁عاقبـت بخیری 🌼وعمـر باعـزت را 🍁نصیبـمان ڪن... 🌼آمیـــن
❄️با نام خدا به رسم آغاز سلام ✨با عشق و تبسم و به آواز سلام ❄️از سبزترین ترانه ها سرشارید ✨بر روی گل تک تکتان باز سلام ❄️سلام صبحتون بخیر و شادی ✨دی ماهتون ❄️سراسر عشق و امید و نیکبختی
ــ ــــ🍉. حتے طولانےترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور بھ پایان مےرسـد حـتـے اگـر بھ بـلـنـداۍ یـلـدا باشـد بیدار و امیدوار باش..
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دروغی از براندازان که به راحتی برملا می‌شود.👆 ┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
و پس از ،اندوه‌هایمان فرو می ریزد و همچون بهار زنده خواهیم شد انگار هرگز مزه‌ی تلخی را نچشیده ایم.
✌️ 💕 نگذارید فضای مجازی شما را از راه و مرام اهل بیت دور کند... کتاب بخوانید... آگاهی پیدا کنید... و استدلال کنید...! بی منبع خود را نبازید...!