eitaa logo
اینو خوندی
139 دنبال‌کننده
227 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ 📚 #اینو_خوندی 📚 تقدیم به ساحت مقدس امام جواد الائمه علیه السلام 📌 تکه کتاب های خواندنی کاری از گروه گرافیکی #مطیع کیفیت اصلی تصاویر در motigraphic.ir 👈🏻 کانال اصلی◀️ @motigraphic 👤 ارتباط با ادمین◀️ @motigraphicAdmin التماس دعا...
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ؟ 🏆 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۲۲۴ صفحه 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 امبروژا گفت: «یه چیزی رو می‌دونی؟ از روزی که تو با یقین گفتی از اون آبنات‌ها نمی‌خوری چون ژلاتین توشه، من هم دیگه نخوردم.‌..!» گفتم: «اما اون دستور مال مسلموناست... تو چرا نمی‌خوری؟» گفت: «مگه تو نگفتی این رو گفته؟... وقتی حرفی رو خدا بزنه، دیگه به دین ربطی نداره... هممون باید همون کارو انجام بدیم...!» ➕ خاطرات سفیر، خاطرات نیلوفر شادمهری دانشجوی رشته طراحی در است... او به دلیل ایرانی خود، به صورت ناخودآگاه باید پاسخگوی همه نقاط ضعف و قوت ایران و در یک کلام نماینده یا سفیر و حافظ منافع در فرانسه باشد... ✅ این برای همه مفید است، برای هر ایرانی، مسلمان، مبلغ است یا هر کسی که در گوشه‌ای مشغول است... بخونید و لذت ببرید و روحیه بگیرید... 📗 شما می‌توانید بخشی از این کتاب زیبا را از طریق آدرس زیر مطالعه کرده و آن را به صورت خریداری کنید: 👉 https://b2n.ir/khateratesafir 🔗 🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 سرپرست نویسندگان: 📖 ۱۲۸ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 «کتب زیادی تا به حال در مورد و اهمیت آن نوشته شده است؛ اما این که چند جوان طنزپرداز دور هم جمع شوند و از با یک جدال احسن و از زاویه مخالف، آزادی‌های یواشکی، زنان در لباس مردان، حضور بانوان در مشاغل مردانه، مانکن‌ها، لوازم آرایش و حتی حجاب برخی بانوان چادری را هوشمندانه به چالش بکشند در نوع خودش کم‎نظیر است... در این مجموعه به جز محمدرضا شهبازی، و به نویسندگی پرداخته‌اند. الحق طنزهای کتاب از کلیشه‌های رایج در مبحث متمایز است و خلاصه در کل خوب چیزیست! 😉 ➕ برشی از متن کتاب: از: واحد پشتیبانی به: اداره کارگزینی پیرو درخواست اداره تقویت و گسترش و حجاب و خانواده در جامعه، فهرستی از کارمندان زن با خصوصیات زیر جهت پخش پیکسل «حجاب خوب است» در میادین اصلی شهر بین بانوان بدحجاب؛ ارائه فرمایید: قد بین ۱۶۵ تا ۱۷۵ سانتی متر داری ساق دست نچی، ترجیحا نارنجی یا سبز فسفری |‌ دارای روسری گل‌گلی جهت بیرون ماندن قسمت جلویی آن از چادر | آشنا به انجام آرایش با حفظ حدود شرعی | دارای توانایی زدن لبخند ملیح | دارای یک عکس پروفایل با دوربین عکاسی در فضای مجازی ... پی‌نوشت: افرادی که در دارای صفحاتی با اسامی چون خوشگل بانو، رزمنده بانو، عشقم فقط پدرم، پاییز بهاری‌ست که عاشق شده است و... هستند، در اولویت می‌باشند... 📘 برای خرید با شماره 02166963156 (فروشگاه کتابخون) و یا با شماره 02632712564 (انتشارات تلاوت آرامش) تماس بگیرید. 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ 🥈 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 264 صفحه 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 هنوز که هنوز است از جای‌جای کشور به دیدارش می‌روند. اشرف ساداتی که از اول جوانی خانه‌اش را مکانی قرار داده برای کمک به و مردمش و شاید بتوان گفت حتی یک روز هم دست روی دست نگذاشته. حتی در روزهایی که به خاطر اون حادثه نمی‌توانست قدم از قدم بردارد. آری ان‌تنصرالله ینصرکم و یثبت‌اقدامکم... همین می‌شود که پسرش بعد از شهادت در آن شرایط سخت در بین خواب‌و‌بیداری به سراغش می‌آید و آن مکاشفه رخ می‌دهد. تنها گریه کن را بخوانید تا یکی از شیرزنان دیگر این آب و خاک را بیشتر بشناسید. ➕ برشی از متن کتاب: بعدازظهرش رفتم بازار و برای خودم یک جفت کتانی خریدم؛ رنگش سفید بود با خط‌های سیاه. همان جا با خدا عهد کردم تا زنده‌ام، برای دین خدا و راه علیه‌السلام هر چقدر توان دارم، بدوم و از هیچ چیزی دریغ نکنم... انگار آن کتانی‌ها برایم یک جور نشانه بود. با خودم گفتم این‌ها را می‌پوشم و تا دم مرگ از پایم درشان نمی‌آورم... صبح که می‌شد، کارم این بود اول بساط ناهار را آماده کنم. فاطمه، عقل‌رس بود؛ هم حواسش به خودش بود، هم محمد و مریم. می‌رفتم بیرون و در را هم قفل می‌کردم. آیت‌الکرسی و چهارقل می‌خواندم و از بابت بچه‌ها خیالم راحت بود. نزدیک ظهر و ساعت آمدن حاجی، هر کجا بودم، خودم را می‌رساندم خانه. بعد از ناهار و استراحتش، حاجی که می‌رفت، من هم چادر سر می‌کردم و راه می‌افتادم... 📗 خرید از در * [اینجا](https://b2n.ir/gerye) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 ۴۱۵ صفحه 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 کتاب با یک شُک بزرگ شروع شد، انفجاری که جلوی دانشگاه رخ داده است... معلوم است که قرار است از جمله رمان‌هایی باشد که عقبگرد می‌کند و ما را به روزهای قبل از این حادثه ببرد... داستان کتاب «فرشته‌ها عاشق می‌شوند» ، از آن داستان‌های راحت‌الحلقومی است که اگرچه وارد فضای می‌شود ولی مخاطب را در تاریخی دیگر درگیر این حادثه بزرگ می‌کند و همین باعث می‌شود مخاطب به دور از استرس و اضطراب‌های جنگ صحنه‌هایی از جنگ را بخواند. مخاطب ما قصه را در همین روزها و سال‌ها دنبال می‌کند و لحظه به لحظه از نقش زنان در دفاع‌مقدس مطلع می‌شود. طرح زنانه داستان و جزئیات دقیق آن باعث می‌شود بین نویسنده و مخاطب فاصله‌ها کمتر شده و کسی که کتاب را می‌خواند خودش را هم‌کلاسی شخصیت‌های قصه در دانشگاه ببیند. شاید برای بعضی‌ها هم کشش آن قسمت‌های عاشقانه داستان آن‌ها را تا پایان کتاب ببرد. خلاصه که این کتاب سعی کرده است در قالب یک داستان به نقش‌های متعدد بانوان در جنگ تحمیلی اشاره کند و چهره زنانه جنگ را به تصویر بکشد. ⚠️ نکته: در بخشی از داستان راوی قصه بین دختران امروزی با ظاهر خاص خودشان و بانوان حاضر در دفاع مقدس فاصله ارزشی متصور شده و در طرح داستان ایجاد می‌کند و در بخش‌های مختلف این کتاب این فاصله اتفاقاً عمیق‌تر جلوه داده می‌شود. فاصله‌ای که می‌توانست نباشد و می‌توانست در این کتاب به خوبی پر شود. این کتاب می‌توانست با شخصیت دلنشین خانم افتخاری راه کاری برای پر کردن شکاف بین نسل‌ها ارائه بدهد ولی این کار را نکرده و اتفاقا به تفصیل آن را شرح و توصیف کرده است... 🤗 جهت تهیه کتاب با شماره 02166963156 فروشگاه کتابخون و یا با شماره 02632712564 انتشارات تلاوت آرامش تماس بگیرید! 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 (مشکات) 📝 📇 موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) 📖 ۳۳۵ صفحه ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅┅─┅──┅─ 📌 اگر شما هم شبهاتی در ذهنتان با موضوع ، درباره شکل‌گیری ، ، و ، و در و از این قبیل چیزها پیش آمده؛ (ره) در این مجموعه بسیاری از این پرسش‌ها را به صورت عقلی، منطقی و فلسفی پاسخ گفته است. همچنین در قسمت پنجم این کتاب به پرسش‌هایی در باب آفرینش زن، حقوق مدنی ، فلسفه احکام زنان پاسخ داده است. ➕ برشی از متن کتاب: اگر منظور از دموکراسی این باشد که مردم در چهارچوب الهی و قوانین شرعی در سرنوشت خود موثر باشند، چنین تعبیری با دین مخالفت ندارد. در قانون اساسی این معنا به روشنی تایید شده و مقصود امام امت که فرمودند: میزان رای ملت است،‌ بدون تردید همین بوده است؛ نه آنکه هرچه مردم خواستند -حتی اگر مخالفت حکم خدا باشد- ارزش و اعتبار دارد. میزان رای مردم است تا زمانی که از قوانین الهی خارج نشود و با مبانی شرع مخالفتی نداشته باشد؛ در غیر این صورت، رای مردم ارزشی ندارد... بلکه طبق آیه شریفه «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» در احکامی که از سوی خدا و پیغمبر صادر شده است، مومنان هیچ اختیاری در دخل و تصرف ندارند... 📗 خرید نسخه‌ی فیزیکی با ۲۰% تخفیف از سایت ناشر در * [اینجا](https://eshop.iki.ac.ir/shop/7/Product/2918) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ 🥈 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 📝 📖 264 صفحه 🖨 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 هنوز که هنوز است از جای‌جای کشور به دیدارش می‌روند. اشرف ساداتی که از اول جوانی خانه‌اش را مکانی قرار داده برای کمک به و مردمش و شاید بتوان گفت حتی یک روز هم دست روی دست نگذاشته. حتی در روزهایی که به خاطر اون حادثه نمی‌توانست قدم از قدم بردارد. آری ان‌تنصرالله ینصرکم و یثبت‌اقدامکم... همین می‌شود که پسرش بعد از شهادت در آن شرایط سخت در بین خواب‌و‌بیداری به سراغش می‌آید و آن مکاشفه رخ می‌دهد. تنها گریه کن را بخوانید تا یکی از شیرزنان دیگر این آب و خاک را بیشتر بشناسید. ➕ برشی از متن کتاب: بعدازظهرش رفتم بازار و برای خودم یک جفت کتانی خریدم؛ رنگش سفید بود با خط‌های سیاه. همان جا با خدا عهد کردم تا زنده‌ام، برای دین خدا و راه علیه‌السلام هر چقدر توان دارم، بدوم و از هیچ چیزی دریغ نکنم... انگار آن کتانی‌ها برایم یک جور نشانه بود. با خودم گفتم این‌ها را می‌پوشم و تا دم مرگ از پایم درشان نمی‌آورم... صبح که می‌شد، کارم این بود اول بساط ناهار را آماده کنم. فاطمه، عقل‌رس بود؛ هم حواسش به خودش بود، هم محمد و مریم. می‌رفتم بیرون و در را هم قفل می‌کردم. آیت‌الکرسی و چهارقل می‌خواندم و از بابت بچه‌ها خیالم راحت بود. نزدیک ظهر و ساعت آمدن حاجی، هر کجا بودم، خودم را می‌رساندم خانه. بعد از ناهار و استراحتش، حاجی که می‌رفت، من هم چادر سر می‌کردم و راه می‌افتادم... 📗 خرید از در * [اینجا](https://b2n.ir/gerye) * 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 ؟ 🥈 ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📔 📝 📖 ۳۵۴ صفحه 📇 انتشارات ─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─ 📌 اگر تا به حال به سفرکرده باشید، حتما کنار پارک شیرین مجسمه این زن تبر به دست را دیده‌اید... زنی که آقا در سخنرانی در دیدار با مردم گیلان غرب از آنها خواست که او و هویتش را برای خودشان حفظ کنند! آری همان بانوی غیور روستایی‌است که یک سرباز عراقی را کشت و دیگری را اسیر کرده و با دست بسته تقدیم رزمندگان اسلام کرده است... اگر به دنبال روایتی متفاوت از بانوان دفاع مقدس هستید فرنگیس کتاب خوبی‌است... فرنگیس روایت مردان و زنانی روستایی‌است که یکی درمیان جانبازند و هنوز با مین‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. مردمی که جنگ برایشان در آن هشت‌سال تمام نشد و همچنان پشت سرهم، شهید و جانباز تقدیم انقلاب می‌کنند... به قول آقا بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت... ➕ برشی از متن کتاب: نشستم و غذا خوردنشان را تماشا کردم. به آنها چای هم دادیم. با هم حرف می‌زدند. کنجکاو بودم بدانم چه می‌گویند. وقتی از مهاجر عراقی پرسیدم، خندید و گفت: « از تو می‌ترسند! می‌گویند نوبتی بخوابیم، نکند این زن ما را بکشد.» یکی از آنها نشست و دوتای دیگر خوابیدند! لحظه‌ای چشم از آن‌ها برنمی‌داشتیم. کنارشان نشسته بودم که مادرم برگشت و گفت : «وقتی می‌گویم فرنگیس مثل گرگ شده، دروغ نمی‌گویم!» اسیرها تا غروب پیش ما بودند. همه‌جا صدای بمب و خمپاره می‌آمد. دایی حشمت گفت: «فرنگیس، زود باش اسیرت را بیاور تا برویم و تحویل رزمنده‌ها بدهیم.» یکی از اسلحه‌ها را دستم گرفتم و با دایی و سه تا اسیر راه افتادیم. مادرم مرتب می‌گفت:«فرنگیس مواظب باش بلایی سرشان نیاوری.» ➕ خرید نسخه‌ی چاپی، صوتی و الکترونیک کتاب فرنگیس 👇 🌐 https://sooremehr.ir/book/2255 🔗 🌿 @motigraphic 🔰 @inokhundi 🌐 www.inokhundi.ir