eitaa logo
فلسفه دین اسلامی
1.4هزار دنبال‌کننده
278 عکس
58 ویدیو
37 فایل
مدیریت محتوایی این کانال توسط حجت‌الاسلام دکتر سیدمصطفی میرباباپور انجام می‌شود. 🟦تلگرام https://t.me/Islamic_Philosophy_of_Religion 🟪اینستاگرام https://instagram.com/islamic_philosophy_of_religion?utm_medium=copy_link 🟩ارتباط با مدیر @IPR_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ 💠 مسئولیت برهان‌آوری ❓در نزاع میان خداباوران و طبیعت‌گرایان، مسوولیت اقامه برهان بر عهده کیست؟ 🟪 چند دیدگاه: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1️⃣ بر عهده خداباوران 🔶هر عقیده‌ای که از فراتر می‌رود، مدعی است و اثبات ادعا احتیاج به دلیل دارد و لذا بر عهدۀ خداباوران- که به عقاید ماورای طبیعی معتقدند- است که برای عقاید خود دلیل و قرینه بیاورند. امّا اینکه چرا اصل و مبنا بر طبیعت‌گرایی است و خلاف آن جرم است، هر یک از نظریّات مربوط به عقیده به نوعی آن‌ را تفسیر کرده‌اند. 🔸۱.۱. درونی‌گرایی معتقدند که شالودۀ قرینه مسلّم و قابل دسترس، از قید هرگونه متعلّق دینی یعنی ، و مانند آن آزاد است و هیچ دلیل موجّهی نداریم که معتقد شویم انسان‌ها دارای حس و یا قوّۀ دینی هستند از این‌رو فراتر رفتن از تجربۀ حسّی و عالم مادی که از طریق تجربه مکشوف می‌گردد، نیازمند دلیل موجّه است. توسّل به نیز نمی‌تواند کارساز باشد چراکه درست است که عقیده به باروهای دینی در نزد خیلی از افراد موجّه است ولی می توان اشکال کرد که این توجیه بی ‌در ‌و ‌پیکر می‌تواند به بسیاری از عقاید باطل و غیر معقول مثل اسبان تک شاخ سازگار‌ باشد. همچنین ، طبیعت‌گرایی را از آن جهت مطلوب می‌دانند که آن را به عنوان یک طرح فلسفی یکپارچه و جامع در مورد عالم می‌دانند. از نگاه طبیعت‌گرایان، خداباوران یا باید قرینه موجهی اقامه کنند بر اینکه اعتقاد به فلسفه‌ای خداباورانه هم یک‌پارچه است و هم موجّه و یا از عقاید خویش دست بکشند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸۱.۲. برونی‌گرایی اگر طبیعت‌گرایی را بتوان روشی یک‌پارچه و ساده برای توصیف و تبیین عالم دانست، در آن صورت می‌توان طرح‌های دینی رقیب را نظام‌‌های عقیدتی نا موجه دانست. 🔸۱.۳. نظریه فضیلت می‌توان نظریّه‌ای را در مورد قرینه شکل داد که معتقد است اعتقاد بدون قرینه اخلاقاً مردود است و لذا پافشاری بر عقاید بدون مبنا نوعی فریب‌کاری است. بر اساس این رویکرد معتقد است که دین باوران را باید افرادی بی‌پروا، بی‌مبالات و بی‌مسئولیّت دانست و در مقابل، طبیعت‌گرایان را منطقی‌تر، معقول‌تر و برخوردار از سلامت فکری بیشتری دانست. نتیجۀ انداختن مسئولیّت اقامه برهان بر خداباوران این خواهد شد که در صورت عدم ارائۀ قرینۀ موجّه باید به عدم وجود خداوند معتقد شد نه اینکه لاادری باقی ماند؛ همچون و . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 2️⃣ بر عهده طبیعت‌گرایان 🔷برخی قائلند که مسوولیت اثبات، به عهده طبیعت‌گرایی ملحد است. در ذیل این مدعا بر اساس نظریات در مورد ماهیت قرینه بررسی می‌کنیم: 🔹۲.۱. درونی‌گرایی به باور ، عقیده به خدا عقیده‌ای حقیقتاً پایه است بی‌آنکه برای توجیه آن نیازی به براهین معمول اثبات وجود خدا باشد. (از این موضع به اصلاح شده تعبیر می‌شود.) پلنتینگا بر آن است که در جامعه ای خداباور که اعضایش را باوری پایه و بنیادی می‌دانند و در آن جامعه دلیل شناخته شده‌ای علیه وجود ندارد، این طبیعت‌گرایان هستند که موظف به توجیه موضع خویش می‌باشند. 🔹۲.۲. برونی‌گرایی (وثاقت‌گرایی) و نظریه فضیلت می توان به روشی معتبر مانند تجربه یا درک خداوند، به وجود او معتقد شد. در این شرایط ادعای درک خداوند را باید معتبر دانست مگر این که خلاف آن اثبات شود. به باور توجیه تجربه ما از خداوند شبیه توجیهی است که برای اعتماد به تجربه حسی در اختیار داریم. بنابراین اعتقاد به خدا بر مبنای تجربه دینی کاملا معقول و مبین است. نیز می‌تواند این اشکال که دین باوران فاقد معرفت هستند چون نمی‌توانند تبیینی روشن از شواهد و قرائن خویش ارائه دهند، را دفع کند؛ زیرا علم به چیزی مستلزم آن نیست که شخص بتواند در صورت لزوم دلایلی برای آن اقامه کند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 3️⃣ هر دو 🟢برخی قائلند که و در مسئولیت اقامه برهان مساوی هستند؛ زیرا هر دو موضع را می‌توان نظریاتی اساسی درباره نحوه وجود موجودات (طبیعت‌گرایان وجود را صرفا مادی می‌دانند و خداباوران وجود را هم مادی و هم غیر مادی می‌دانند) دانست و هر دو رویکرد اثباتی دارند از این رو، هر دو موضع نیازمند به توجیه هستند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته شده از کتاب فلسفه دین در قرن بیستم، اثر چارلز تالیافرو، فصل هشتم. 📬 کانال فلسفه دین اسلامی |ایتــــا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات | یوتیوپ .
۱ 💠 دیدگاه‌ها در باب رابطه ایمان و معرفت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❓ایمان چه ارتباطی با معرفت‌های انسان دارد؟ آیا می‌توان گفت که همان به خداوند است؟ اگر نه، آیا انسان می‌تواند از طریق معرفت به ایمان دست یابد یا اینکه ایمان بدون معرفت ممکن و یا مطلوب نیست؟ اگر ایمان می‌تواند یا باید مسبوق به معرفت باشد، چه معرفتی برای ایمان زمینه‌سازی می‌کند؟ ✅ در پاسخ به این مسائل دیدگاه‌های مختلفی از متفکران غربی و اسلامی مطرح شده است. برخی مانند حقیقت ایمان را مساوی با معرفت دانسته‌اند.‏ برخی دیگر ایمان و معرفت را مغایر با هم تلقی کرده‌اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🟧 در این میان برخی ایمان بدون دلیل را پذیرفتنی دانسته‌اند که اصطلاحاً به این نگاه گفته می‌شود. 🔸در میان ایمان‌گرایان نیز برخی مانند ایمان را در تعارض با دلیل و معرفت می‌دیدند. 🔸برخی نیز مانند ویتگنشتاین و اخلافش ایمان را بی‌ارتباط با دلایل عام معرفتی می‌دانند. 🔸برخی نیز مانند و اگر چه دلایل و براهین را معتبر می‌دانند، ولی آنها را برای ایمان‌آوری ضروری نمی‌دانند. با توجه به اینکه در چنین دیدگاهی باور به وجود خدا یک باور پایه محسوب می‌شود، می‌توان این دیدگاه در غیر ایمان‌گرایان محسوب نمود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🟦 در مقابلِ ایمان‌گرایان، دیدگاه‌هایی مطرح شده است که ایمان را فقط در صورتی که مبتنی بر معرفت باشد، می‌پذیرند. برخی از اینها معتقدند ایمان باید از بیرون دین توجیه شود که اینها خود چند دسته‌اند؛ 🔹برخی مانند معتقدند توجیه کننده ایمان باید یک استدلال برهانی یا اصطلاحاً‌ قیاسی باشد. 🔹گروهی دیگر مانند معتقدند استدلال تجربی و استقرائی برای باور به خدا مفیدتر است. 🔹گروه دیگری مانند و نیز به دلایل عمل‌گرایانه متمسک می‌شوند. این دیدگاه می‌تواند از انواع ایمان‌گرایی به حساب بیاید. 🔹برخی نیز مانند ایمان را فقط از طریق انکشاف الهی و به‌معنایی درون‌دینی توجیه‌پذیر می‌دانند. دیدگاه بارت را می‌توان از منظری دیگر نوعی ایمان‌‌‌گرایی محسوب نمود. 🔹اغلب متفکران اسلامی مانند ایمان را غیر از معرفت می‌دانند، اما برای ایمان، حتما معرفت ضروری است، اما هر معرفت معتبری را برای ایمان کفایت می‌کند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🟥در میان کسانی که معتقدند ایمان باید مبتنی بر معرفت باشد، افرادی بر این گمان‌اند که چنین معرفتی وجود ندارد و در نتیجه هستند. ♦️در میان خداناباوران، برخی مانند دلیلی بر عدم وجود خدا ندارند، اما عدم دلیل بر وجود خدا را دلیلی بر عدم باور به خدا می‌دانند. () ♦️عده‌ای دیگر مدعی‌اند بر عدم وجود خدا دلیل خوبی در اختیار دارند؛ مانند جی ال مکی که مسئله منطقی شر را مطرح می‌کند. () ♦️دسته‌ای دیگر نیز دلایل وجود یا عدم خدا را ناکافی می‌دانند و یا را برمی‌گزیند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📬کانال فلسفه دین اسلامی |ایـتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات | یوتیوپ |