eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
3.4هزار دنبال‌کننده
36 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani22
مشاهده در ایتا
دانلود
نشانه‌های آشکار شده: خورشيدگرفتگى ⬅️ به نقل از ابو مخنف-: هنگامى كه امام حسين عليه السلام كشته شد، سرخاب، خون شد و خورشيد تا سه هفته گرفت و سنگى در زمين نبود، مگر آن كه زيرش خون بود 📚المناقب ج۴ ص۶۱
نشانه‌های آشکار شده: برخاستن غبار سياه ⬅️ در ياد كرد آنچه به هنگام شهادت امام حسين عليه السلام پديد آمد-: در همان وقت،غبارى سخت سياه و تاريك به آسمان برخاست كه با وزش باد سرخ، همراه بود و هيچ چيز كوچك و بزرگى در آن ديده نمى‌شد،تا آن جا كه مردم گمان كردند عذاب بر آنها فرود آمده است. مدّتى اين‌چنين بود و سپس هوا باز شد. 📚الملهوف ص۱۷۷
نشانه‌های آشکار شده: سرخ شدن آسمان ⬅️ به نقل از داوود بن فَرقَد، از امام صادق عليه السلام-: هنگامى كه حسين عليه السلام شهيد شد و نيز در شهادت يحيى بن زكريّا عليه السلام، آسمان تا يك سال،سرخ شد. سرخ شدن آسمان،گريستن آن است. 📚کامل‌الزيارات ص۱۸۲
خون گريستن آسمان ⬅️به نقل از قُرطَة بن عبيد اللّه-: روزى آسمان در وسط‍‌ روز،بر شَمَدى سفيد،باريد. وقتى به آن نگريستم، ديدم خونين است. نيز شتران به دشت رفتند تا آب بنوشند. خون بود.[بعدها معلوم شد كه] آن روز،همان روزى بوده كه حسين عليه السلام در آن كشته شد. 📚المناقب ج۴ ص۵۴
نوحه‌گرىِ‌ جِنّيان ⬅️به نقل از على بن حَزَوَّر-: شنيدم كه ليلا مى‌گويد: نوحۀ جنّيان را بر حسين بن على عليه السلام شنيدم كه چنين مى‌خواندند: اى ديده ! اشك‌ها را نثار كن كه اندوه‌زده،با درد و سوز مى‌گريد. اى ديده ! خواب خوش،از خاطر تو بُرد ياد خاندان محمّد و دردمندىِ‌ آنان را؟! پيكرهايشان تا سه شب،بر روى زمين ماند، در حالى كه همگى در قتلگاه و ميان جانوران وحشى بودند. _____________________________________ ⬅️ به نقل از شَعبى-: كوفيان، شب‌هنگام، صداى كسى را شنيدند كه مى‌گفت: بر كشتۀ كربلا مى‌گريم كه پيكرش خون‌آلود است؛ بر كسى كه به ستم گمراهان، تنها به جرم وفادارى،كشته شد. بر كشته‌اى مى‌گريم كه بر او مى‌گريند ساكنان زمين و آسمان. خاندان او را هتك حرمت كردند و آنچه را خدا در بارۀ كنيزان،حرام كرده بود،روا شمردند. اى پدرم به فداى پيكر عريانش؛ عريان از همه چيز،جز ديندارى و حيا! همۀ مصيبت‌ها،عزايى دارند؛ امّا اين مصيبت را نمى‌توان با عزا تسكين داد. 📚تذکرة الخواص ص۲۶۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کودتای 🔥سقیفه🔥 قاتل علیه‌السلام و تمام فرزندان رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ✍ در اثر اجتماع در آن شريعت اسلام پس از پيامبر اكرم صلی‌الله‌عليه‌وآله دگرگون شد. در اثر سقيفه تاريخ اسلام دگرگون شد. در اثر سقيفه به در خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام آتش بردند و شد آنچه شد. در اثر سقيفه شمشير ابن ملجم بر فرق امير المؤمنين علي عليه‌السلام فرود آمد. در اثر سقيفه امام حسن عليه‌السلام با زهر شهيد شد 👈در اثر سقيفه حضرت امام حسين عليه‌السلام شهيد شد! وزينب علیهاالسلام وديگر دختران پيامبر اسير شدند. در اثر آن سقيفه مسير تاريخ بشريت دگرگون شد. آثار سقيفه از آن روز تا كنون و تاظهور حضرت مهدي موعود علیه‌السلام ادامه دارد!. 📚کتاب سقیفه ،سیدمرتضی عسکری، صفحه 2 _____________________________________ لعنت خدا بر سقیفه و بانیان سقیفه و مَن تَبِعَهُم اِلی یومِ القِیامَة ☑️ @JAMI_Alahadith‌
قرآن خواندن بر سرِ نيزه 🌑صبحدم، عبيد اللّه بن زياد، سرِ حسين عليه السلام را روانه كرد و آن را در همۀ كوچه‌هاى كوفه و قبيله‌هاى آن چرخاند و از زيد بن ارقَم روايت شده كه گفته است: سر حسين عليه السلام را بر من گذراندند.سر بر نيزه بود و من، در حجره‌اى [نشسته] بودم. هنگامى كه به روبه‌روى من رسيد، شنيدم كه مى‌خوانَد: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا" آيا پنداشتی كه اصحاب كهف و اصحاب رَقيم، از نشانه‌هاى شگفت ما بودند؟!" (آیه۹ کهف) به خدا سوگند كه مو بر تنم راست شد و فرياد زدم: به خدا سوگند،سرِ تو-اى فرزند پيامبر خدا- شگفت‌تر و شگفت‌تر است علیه‌السلام 📚الإرشاد ج۲ ص۱۱۷ ☑️ @JAMI_Alahadith‌
اسلام آوردن راهب مسيحى 🌑 به نقل از عبد الملك بن هشام نحوى بصرى-: ابن زياد، سر حسين عليه‌السلام را همراه با زنان و پسربچّگان و دختربچّگان از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله-كه سخت در بندشان كرده بود- سوار بر شترِ بى‌جهاز و سر و رو باز،به اسارت فرستاد. سر حسين عليه السلام را نيز همراهشان به سوى يزيد بن معاويه، روانه كرد و هر گاه در منزلى فرود مى‌آمدند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مى‌آوردند و آن را بر سرِ نيزه مى‌كردند و همۀ شب تا هنگام حركت،از آن،محافظت مى‌كردند و سپس آن را به صندوق، باز مى‌گرداندند و حركت مى‌كردند. آنان،در يكى از منزل‌ها كه دِيْر راهبى در آن بود، فرود آمدند و سر را مطابق روش خود، بيرون آوردند و آن را بر سرِ نيزه كردند و نگهبانان، مطابق شيوۀ خود،از آن نگهبانى كردند و نيزه را به دِير،تكيه دادند. نيمه‌شب،راهب، نورى از جايگاهِ‌ سر تا دوردستِ‌ آسمان ديد.از بالاى دِير به آن قوم، رو كرد و گفت: شما كيستيد؟ گفتند: ما ياران ابن زياد هستيم. راهب گفت: اين،سرِ كيست‌؟ گفتند:سرِ حسين بن على بن ابى طالب، پسر فاطمه،دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله. گفت:پيامبرتان‌؟! گفتند: آرى. راهب گفت: قوم بدى هستيد! اگر مسيح عليه السلام،فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى‌داديم. سپس گفت:آيا موافقيد كارى كنيم‌؟ گفتند:چه كارى‌؟ گفت: ده هزار دينار،نزد من است.آن را مى‌گيريد و [در عوض،] امشب،سر را به من مى‌دهيد و آن را هنگام حركت،از من پس مى‌گيريد. گفتند:براى ما زيانى ندارد. 🔻سر را به او دادند. او هم دينارها را به آنان داد و سر را گرفت و آن را شست و خوش‌بو كرد و بر روى رانش نهاد و همۀ شب را به گريه نشست و صبحگاه گفت: اى سر ! من اختياردار جز خود نيستم و گواهى مى‌دهم كه معبودی جز الله نيست و جدّت محمّد، پيامبر خداست و خدا را گواه مى‌گيرم كه من،دوستدار و بندۀ تو هستم. آن گاه از دِير و راه و عقيده‌اى كه در آن بود،خارج شد و خادم اهل بيت عليهم السلام گرديد. 📚تذکرة الخواص ص۲۶۳
اسلام آوردن مرد يهودى 🌑 هنگامى كه سر حسين عليه‌السلام را به شام مى‌بردند، شب بر آنان در آمد. آنان، بر مردى يهودى فرود آمدند و چون شراب نوشيدند و مست شدند،گفتند: سر حسين، نزد ماست. او به آنان گفت: آن را به من،نشان بدهيد. آنان،سر را در صندوقى به او نشان دادند كه از آن تا آسمان،نور بر مى‌خاست. يهودى به شگفت آمد و از آنان خواست كه آن را به او امانت دهند. آنان نيز آن را امانت دادند. 🔻 يهودى، هنگامى كه سر را به آن حال ديد به آن گفت: شفاعت مرا نزد جدّت بكن. خدا، سر را به زبان در آورد و گفت: «شفاعت من،فقط‍‌ براى معتقدان به دين محمّد صلى الله عليه و آله است و تو محمّدى نيستى». يهودى، نزديكانش را گِرد آورد و سپس سر را گرفت و در تشتى نهاد و گلاب بر آن ريخت و كافور و مُشك و عنبر بر آن نهاد. آن گاه به فرزندان و نزديكانش گفت: اين،سر فرزند دختر محمّد صلى الله عليه و آله است. سپس گفت: آه كه جدّت محمّد را نيافتم تا به دست او اسلام بياورم! و آه كه تو را زنده نيافتم تا به دست تو مسلمان شوم و برايت بجنگم! اگر اكنون مسلمان شوم،روز قيامت، شفاعتم را مى‌كنى‌؟ خدا، سر را به سخن در آورد و آن،با زبانى شيوا گفت: «اگر اسلام بياورى،من شفيع تو خواهم بود».اين را سه بار گفت و خاموش شد. مرد يهودى و نزديكانش،مسلمان شدند. 📚مقتل‌الحسین علیه‌السلام خوارزمی ج۲ ص۱۰۲
اسلام آوردن رهبر يهوديان ⬅️ به نقل از سليمان بن مهران اعمَش، از مردى-: بزرگِ‌ يهوديان، بر يزيد در آمد و گفت:اين سر،چيست‌؟ گفت:سرِ يك شورشى است. گفت:او كيست‌؟ گفت:حسين است. گفت:پسر چه كسى‌؟ گفت:پسر على. گفت:مادرش كيست‌؟ گفت:فاطمه. گفت:فاطمه كيست‌؟ گفت:دختر محمّد. گفت:همان پيامبرتان‌؟! گفت:آرى. گفت: خدا،خيرتان ندهد ! ديروز،پيامبرتان بوده و امروز،پسر دخترش را مى‌كشيد؟! واى بر تو ! ميان من و داوودِ پيامبر،هفتاد و اندى واسطه است؛امّا يهوديان،چون مرا مى‌بينند،تا كمر، جلويم خم مى‌شوند.سپس به سوى تَشت رفت و سر را بوسيد و [به آن] گفت: گواهى مى‌دهم كه جز الله، معبودی نيست و جدّت محمّد،پيامبر خداست. آن گاه،بيرون رفت. يزيد [وقتى چنين ديد،] به كشتنش فرمان داد. 📚الخرائج و الجرائح ج۲ ص ۵۸۱ علیه‌السلام
karimi-28.mp3
5.66M
لعنت به اون که پیکرش‌رو زیر و رو کرد😭 😭غریب گیر آوردنت ☑️ @JAMI_Alahadith‌
وداع جانسوز خاندان پيامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله با شهيدان هنگام عبور از قتلگاه ◼️ هنگامى كه نگاه زنان به كشتگان افتاد، صيحه كشيدند و بر صورت خود زدند. راوى مى‌گويد: به خدا سوگند،زينب،دختر على را فراموش نمى‌كنم كه بر حسين عليه السلام ناله مى‌زد و با آوايى اندوهناك و دلى غمين مى‌گفت: «وا محمّدا ! فرمان‌رواى آسمان،بر تو درود بفرستد ! اين،حسين است كه به صحرا افتاده و در خونْ‌ خفته و اعضایش از هم جدا شده. واى [بر منِ‌ مصيبت‌زده] كه دخترانت اسيرند! به خدا شِكوه مى‌برم و نيز به محمّدِ مصطفى و علىِ‌ مرتضى و فاطمۀ زهرا و حمزۀ سيّد الشهدا. وا محمّدا ! اين،حسين است كه در صحرا افتاده و باد صبا بر او مى‌وزد؛ كُشته شده به دست حرام‌زادگان! واى از غم و رنج تو،اى ابا عبد اللّه ! امروز، جدّم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در گذشت. اى ياران محمّد ! اينان، فرزندان محمّدِ مصطفايند كه آنان را به سان اسيران مى‌رانند». ▪️به خدا سوگند،[زينب عليها السلام ] هر دشمن و دوستى را گرياند. آن گاه سكينه،پيكر [پدرش] حسين عليه السلام را در آغوش گرفت. گروهى از باديه‌نشينان،گرد آمدند و او را از حسين،جدا كردند. 📚الملهوف ص۱۸۰ سلام‌الله‌علیها ☑️ @JAMI_Alahadith‌