➖نبرد انفرادى #امام_حسين عليهالسلام با دشمنانش
🔻راوى مىگويد: آن گاه حسين عليهالسلام، دشمن را به نبردِ تن به تن فرا خواند و همۀ كسانى را كه به جنگش مىآمدند، از ميان بر مىداشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت و در اين حال، مىفرمود:
اَلْقَتْلُ أَوْلَی مِنْ رُكُوبِ اَلْعَارِ
وَ اَلْعَارُ أَوْلَی مِنْ دُخُولِ اَلنَّارِ
«مرگ،از ننگ، بهتر است
و ننگ، از ورود به آتش».
يكى از راويان مىگويد: به خدا سوگند تاكنون شكست خوردهاى را نديده بودم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند امّا اين گونه استوار و پُردل مانده باشد. پيادگان بر او يورش مىبُردند واو هم بر آنان يورش مىبُرد و آنان مانند فرار بُزها به هنگام حملۀ گرگ از هم شكافته مىشدند. او بر آنان، حمله مىبُرد و در حالى كه آنان بالغ بر سى هزار نفر بودند، از پيشِ پاى او، مانند ملخهاى پراكنده، مىگريختند و او دوباره به جاى خويش باز مىگشت و مىگفت: لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ: «هيچ نيرو و توانى،جز از جانب خداوند، نيست».
📚الملهوف ص۱۷۰
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖هجوم دشمن به خيمهها
⚫️ حسين عليه السلام هماورد طلبيد و هر كدام از قهرمانان را كه به سوى او مىآمد مىكُشت تا آن كه تعداد بسيارى از آنان را كُشت. شمر بن ذى الجوشن- كه خداونداو را لعنت كند-، با عدّۀ فراوانى پيش آمدند و همگى با هم با او جنگيدند. امام حسين عليه السلام نيز با آنان جنگيد تا آن كه ميان او و خيمهگاهش فاصله انداختند. در این هنگام حسين عليهالسّلام، بر آنان فرياد كشيد: وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً في دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَارْجِعُوا إلَى أحْسَابِكُم إن كُنتُم أعْواناً كَما تَزعُمُون «واى بر شما، اى پيروانِ خاندان ابوسفيان ! اگر دين نداريد و از [روز] معاد نمىهراسيد، پس دستکم در اين دنيايتان آزاده باشيد و به [خوى] نياكانتان باز گرديد، اگر آنگونه كه مىگوييد، اعوان هستيد».
پس شمر بن ذى الجوشن-كه خداوند،او را لعنت كند-،فرياد برآورد: اى حسين! چه مىگويى؟
⬅️ فرمود: أَقُولُ أَنَا الَّذي أُقَاتِلُكُم وتُقَاتِلُونِي والنِّسَاءُ لَيْسَ لَكُم عَلَيهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتاتَكُم وَطُغاتِكُم وَجْهالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي ما دُمْتُ حَيّا: «مىگويم: من با شما مىجنگم و شما با من مىجنگيد؛ولى زنان كه گناهى ندارند. پس سركشان و نابخردانتان را از رفتن به سوی حرمم، تا زندهام، بازداريد».
شمر گفت: اى پسر فاطمه! اين [حق] براى تو هست. پس شمر بر يارانش بانگ زد و گفت: از حريم اين مرد، دور شويد و در پىِ خودش باشيد كه به خدا سوگند، او هَماوردى کریم و بزرگوار است».
📚الفتوح ج۵ ص۱۱۷
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖بازگشت اسبِ بىسوار
▪️اسب حسين عليه السلام، از دست دشمنان گريخت. پيش آمد و پيشانىاش را بر خون حسين عليهالسّلام نهاد و به تاختْ رفت تا به خيمۀ زنان رسيد. شيهه مىكشيد و سرش را به زمينِ جلوى خيمه مىكوفت. هنگامى كه خواهران حسين عليهالسلام و دختران و خانوادهاش، كسى را روى اسب نديدند، صدا به ناله و ضجّه، بلند كردند و امّ كلثوم، دست بر فرق سرش نهاد و فرياد برآورد: وا محمّدا ! وا جدّا ! وا نبيّا ! وا ابا قاسما ! وا عليّا ! وا جعفرا ! وا حمزتا ! وا حَسَنا ! اين،حسين است كه در صحراى كربلا، بر خاكْ افتاده است،سر از پُشتْ بريده و عمامه و رَدا،رُبوده !
سپس، از حال رفت.
📚مقتلالحسین خوارزمی ج۲ ص۳۷
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖علت وجود لکه های سیاه بر پشت مبارک #امام_حسین
🛑وَ قَالَ عُمَرُ أَيْضاً مَنْ يُوطِئُ اَلْخَيْلَ صَدْرَهُ فَأَوْطَئُوا اَلْخَيْلَ ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ وَ وَجَدُوا فِي ظَهْرِهَآثَارَاسُودَافَسَأَلُوا عَنْهَا فَقِيلَ كَانَ يَنْقُلُ اَلطَّعَامَ عَلَى ظَهْرِهِ فِي اَللَّيْلِ الى مَسَاكِنِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ
🏴عمر [بن سعد] گفت: چه كسى اسب بر سينۀ او مىدوانَد؟
آنان بر پشت و سينۀ حضرت، اسب دواندند و در پشت حضرت، لكّههاى كبودى را یافتند. چون در اين باره پرسيدند، گفته شد: او بر پشت خود،شبانه ،گندم به درِ خانۀ بينوايان مدينه مىبرد.
📚تذکرة الخواص ص۲۲۸
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖با آگاهی کامل غارت کردند...
🛑قَالَ: وَأُخِذَ ثَقَلُ الحُسَيْنِ، وَأَخَذَ رَجُلٌ حُلِيَّ فَاطِمَةَ بِنْتِ الحُسَيْنِ، وَبَكَى، فَقَالَتْ: لِمَ تَبْكِي? فَقَالَ: أَأَسْلُبُ بِنْتَ رَسُوْلِ اللهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- وَلاَ أَبْكِي? قَالَتْ: فَدَعْهُ, قَالَ: أَخَافُ أَنْ يَأْخُذَهُ غَيْرِي.
▪️ذهبی مینویسد: اثاثيه حسين عليهالسّلام را به تاراج بردند. مردى زيور فاطمه دختر حسين عليهالسّلام را گرفت و گريست. فاطمه پرسيد: چرا مىگريى؟
_گفت: دارايىِ دختر پيامبر خدا را به تاراج ببرم و نگِريم؟!
_فاطمه گفت: پس آن را بگذار!
_گفت: مىترسم كس ديگرى آن را بردارد!
📚سير اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۶۲
#امام_حسین
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖نوحهگرىِ جِنّيان بر شهدای کربلا
🏴 على بن حَزَوَّر میگوید: شنيدم كه ليلَی مىگويد: نوحۀ جنّيان را بر حسين بن على عليهالسلام شنيدم كه چنين مىخواندند:
يَا عَيْنُ جُودِي بِالدُّمُوعِ فَإِنَّمَا
يَبْكِي اَلْحَزِينُ بِحُرْقَةٍ وَ تَفَجُّعٍ
يَا عَيْنُ أَلْهَاكِ اَلرُّقَادُ بِطِيْبِهِ
مِنْ ذِكْرِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَوَجُّعٍ
بَاتَتْ ثَلاَثاً بِالصَّعِيدِ جُسُومُهُمْ
بَيْنَ اَلْوُحُوشِ وَ كُلُّهُمْ فِي مَصْرَعٍ
اى ديده ! اشكها را نثار كن
كه اندوهزده، با درد و سوز مىگريد.
اى ديده ! خواب خوش،از خاطر تو بُرد
ياد خاندان محمّد و دردمندىِ آنان را؟!
پيكرهايشان تا سه شب، بر روى زمين ماند،
در حالى كه همگى در قتلگاه و ميان جانوران وحشى بودند.
📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۹۵
#عاشورا
#امام_حسین
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ رؤياى امّ سلمه عليها السّلام
⬅️ از سَلماى مدنى نقل شده که گفت: رسول خدا صلّىاللهعليهوآله شيشهاى به امّسلمه داده بود كه خاك صحراى طَف [كربلا] در آن بود. به او فرموده بود: إذَا تَحَوَّلَ هَذَا دَمًا عَبِيطًا، فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْتَلُ الْحُسَيْنُ: «هر گاه اين خاك،[همرنگ] خون تازه شد، هنگام كشته شدن حسين است».
[شبى] فريادى از اتاق امّ سلمه بلند شد و من، نخستين كسى بودم كه پيش او رفتم. به او گفتم: چرا ناراحتى، اى مادر مؤمنان؟
_گفت: پيامبر خدا را در خواب ديدم كه بر سرش خاك نشسته است. گفتم: چرا اين گونهاى؟ _فرمود: «مردم بر پسرم هجوم بردند و او را كشتند. هماكنون، شاهد شهادتش بودم». من لرزيدم و بيدار شدم و چون به سوى شيشه رفتم، ديدم كه خون از آن مىجوشد.
سلمى مىگويد: من نيز آن را ديدم كه پيش رويش گذاشته است.
📚مقتلالحسین خوارزمی ج۲ ص۹۶
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖تلاش #امام_سجاد علیهالسّلام برای پیکار در کربلا
🌑 حسين عليهالسّلام، به چپ و راستش نگريست و هيچ مردى را نديد. على بن الحسين، عليهالسّلام- درحالیکه بيمار بود، بيرون آمد؛ ولى [ به خاطر شدت بیماری] نمىتوانست شمشيرش را حمل كند. امّ كلثوم، پشت سرِ او فرياد مىزد: اى پسر عزيزم! بازگرد.
_على عليهالسّلام گفت: يَا عَمَّتَاهْ ذَرِينِي أُقَاتِلْ بَيْنَ يَدَيِ اِبْنِ رَسُولِ اَللَّهِ: اى عمّه! بگذار تا پيش روىِ فرزند رسول الله بجنگم.
_حسين عليهالسّلام فرمود: يَا أُمَّ كُلْثُومٍ خُذِيهِ لِئَلاَّ تَبْقَی اَلْأَرْضُ خَالِيَةً مِنْ نَسْلِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه: «اى امّ كلثوم ! او را بگير [و باز گردان] تا زمين از فرزندان خاندان محمّد صلىاللهعليهوآله، خالی نمانَد».
📚بحار الأنوار ج ۴۵، ص ۴۶
#عاشورا
#امام_سجاد
☑️ @JAMI_Alahadith
➖پرتوی از شخصیت امام زین العابدین علیهالسّلام
🛑عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَال:...َ لَقَدْ حَجَّ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ عِشْرِينَ حَجَّةً فَمَا قَرَعَهَا بِسَوْطٍ فَلَمَّا نَفَقَتْ أَمَرَ بِدَفْنِهَا لِئَلاَّ يَأْكُلَهَا اَلسِّبَاعُ وَ لَقَدْ سُئِلَتْ عَنْهُ مَوْلاَةٌ لَهُ فَقَالَتْ أُطْنِبُ و [أَوْ] أَخْتَصِرُ فَقِيلَ لَهَا بَلِ اِخْتَصِرِي فَقَالَتْ مَا أَتَيْتُهُ بِطَعَامٍ نَهَاراً قَطُّ وَ مَا فَرَشْتُ لَهُ فِرَاشاً بِلَيْلٍ قَطُّ وَ لَقَدِ اِنْتَهَى ذَاتَ يَوْمٍ إِلَى قَوْمٍ يَغْتَابُونَهُ فَوَقَفَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَغَفَرَ اَللَّهُ لِي وَ إِنْ كُنْتُمْ كَاذِبِينَ فَغَفَرَ اَللَّهُ لَكُمْ
▪️از امام باقر علیهالسّلام نقل شده که فرمود: حضرت #امام_سجاد علیهالسّلام بر روى شترى كه داشت بيست بار حجّ به جاى آورد و هرگز آن را با تازيانه نزد و وقتی که آن شتر مرد دستور داد كه لاشهاش را دفن كنند تا حيوانات درنده آن را نخورند.
🔻از كنيزش در بارۀ آن حضرت پرسيده شد، گفت: مفصّل بگويم يا خلاصه كنم؟
_گفتند: خلاصه كن
_گفت: هرگز روزها طعامى نزد او نياوردم[یعنى پيوسته روزه بود] و شبها رختخوابى براى او پهن نكردم[يعنى شبها پيوسته به عبادت مشغول بود]
روزى آن حضرت نزد گروهى آمد كه غيبت او را مىكردند، پس ايستاد و فرمود: اگر شما راست مىگوييد خداوند مرا بيامرزد و اگر دروغ مىگوييد خداوند شما را بيامرزد.
📚الخصال ج ۲، ص ۵۱۸
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖زنده نگه داشتن یاد کربلا توسط #امام_سجاد علیهالسّلام
🛑لَقَدْ كَانَ بَكَى عَلَى أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عِشْرِينَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلاَّ بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَ مَا آنَ لِحُزْنِكَ أَنْ يَنْقَضِيَ فَقَالَ لَهُ وَيْحَكَ إِنَّ يَعْقُوبَ اَلنَّبِيَّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ لَهُ اِثْنَا عَشَرَ اِبْناً فَغَيَّبَ اَللَّهُ عَنْهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ عَلَيْهِ وَ شَابَ رَأْسُهُ مِنَ اَلْحُزْنِ وَ اِحْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَانَ اِبْنُهُ حَيّاً فِي اَلدُّنْيَا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِي وَ أَخِي وَ عَمِّي وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي مَقْتُولِينَ حَوْلِي فَكَيْفَ يَنْقَضِي حُزْنِي .
🌑 از امام باقر علیهالسّلام نقل است که فرمود: حضرت سجاد بر پدرش حسين عليهماالسّلام بيست سال گريه كرد و غذایی پيش روى او گذاشته نمىشد مگر اينكه گريه مىكرد تا جايى كه غلامش به او عرض كرد: اى فرزند رسول الله، آيا وقت آن نرسيده كه اندوه تو پايان يابد؟
_فرمود: واى بر تو! يعقوبِ پيامبر علیهالسّلام دوازده پسر داشت، خداوند يكى از آنها را از چشم او پنهان كرد، از كثرت گريه بر او، دو چشمش سفيد شد و سر او از اندوه، سفيد شد و پشت او از غم خميده گشت در حالى كه پسرش در دنيا زنده بود
▪️ولى من ديدم كه پدر و برادر و عمو و هفده نفر از خاندانم در كنار من كشته شدند، پس چگونه اندوه من پايان گيرد؟
📚الخصال ج ۲، ص ۵۱۹
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
☑️ @JAMI_Alahadith
➖اسلام آوردن راهب مسيحى
🌑 عبد الملك بن هشام نحوى بصرى میگوید: یاران ابن زياد، هر گاه در منزلى فرود مىآمدند، سر حسين عليهالسّلام را از صندوق مخصوص آن بيرون مىآوردند و آن را بر سرِ نيزه مىكردند و همۀ شب تا هنگام حركت، از آن، محافظت مىكردند و سپس آن را به صندوق، باز مىگرداندند و حركت مىكردند. آنان، در يكى از منزلها كه دِيْر راهبى در آن بود، فرود آمدند و سر را مطابق روش خود، بيرون آوردند و آن را بر سرِ نيزه كردند و نگهبانان، مطابق شيوۀ خود،از آن نگهبانى كردند و نيزه را به دِير، تكيه دادند. نيمهشب، راهب، نورى از جايگاهِ سر تا دوردستِ آسمان ديد. از بالاى دِير به آن قوم، رو كرد و گفت: شما كيستيد؟
_گفتند: ما ياران ابن زياد هستيم.
_راهب گفت: اين،سرِ كيست؟
_گفتند: سرِ حسين بن على بن ابى طالب، پسر فاطمه،دختر پیامبر خدا
_گفت: پيامبرتان؟!
_گفتند: آرى.
_راهب گفت: قوم بدى هستيد! اگر مسيح، فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مىداديم.
_سپس گفت: آيا موافقيد كارى كنيم؟
_گفتند: چه كارى؟
_گفت: ده هزار دينار، نزد من است. آن را مىگيريد و [در عوض،] امشب،سر را به من مىدهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مىگيريد.
گفتند:براى ما زيانى ندارد.
🔻سر را به او دادند. او هم دينارها را به آنان داد و سر را گرفت و آن را شست و خوشبو كرد و بر روى رانش نهاد و همۀ شب را به گريه نشست و صبحگاه گفت: اى سر! من اختياردار جز خود نيستم و گواهى مىدهم كه معبودی جز الله نيست و جدّت محمّد، پيامبر خداست و خدا را گواه مىگيرم كه من، دوستدار و بندۀ تو هستم.
آن گاه از دِير و راه و عقيدهاى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل بيت عليهمالسّلام گرديد.
📚تذکرة الخواص ص۲۶۳
#عاشورا
#امام_حسین
☑️ @JAMI_Alahadith
____________________________________
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر😭
➖قرآن خواندن #امام_حسین بر سرِ نيزه
🌑صبحدم، ابن زياد، سرِ حسين عليهالسّلام را روانه كرد و آن را در همۀ كوچههاى كوفه و قبيلههاى آن چرخاند و از زيد بن ارقَم روايت شده كه گفته است: سر حسين عليهالسّلام را بر من گذراندند. سر بر نيزه بود و من، در حجرهاى [نشسته] بودم. هنگامى كه به روبهروى من رسيد، شنيدم كه مىخوانَد: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا: آيا پنداشتی كه اصحاب كهف و اصحاب رَقيم، از نشانههاى شگفت ما بودند؟!"
به خدا سوگند كه مو بر تنم راست شد و فرياد زدم: رَأْسُكَ وَ اَللَّهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ: به خدا سوگند،سرِ تو-اى فرزند پيامبر خدا- شگفتتر و شگفتتر است
#عاشورا
📚الإرشاد ج۲ ص۱۱۷
☑️ @JAMI_Alahadith