eitaa logo
✯مشق آوا✯
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
114 ویدیو
1 فایل
📌اندڪۍ شعࢪ بخوان حالت اگࢪ بهتࢪ نشد دࢪ طبابت حڪم ابطال مࢪا صادࢪ بڪن...♥️🖇️ دوبیتی های ناب☺️🤝 کانالمون ☜ @Jahaaanam ادمین تبادل و تبلیغات: @Khanzadeh99 https://harfeto.timefriend.net/17324824550182 ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
_ ✨☕️ _
✯مشق آوا✯
_ ✨☕️ _
_ ✨☕️ _ هنر آن نیست که حرف های دلم را آشکار از  برای  مردم  نا آشنا  شعر کنم اینکه خود در خلوتم با خود بخوانم بیتی صد به از آنست در محضر غیر بغض کنم 𝄞⃟♥️ ◿◺◹◸◿◺◹◸… ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ @Jahaaanam
_ 👩‍🦯🍂 _
✯مشق آوا✯
_ 👩‍🦯🍂 _
_ 👩‍🦯🍂 _ هنوز نمره ی جغرافیای من صفر است؛ خودت بیا که به من راه را نشان بدهی 𝄞⃟♥️ ◿◺◹◸◿◺◹◸… ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ @Jahaaanam
_ 🤍✨ _
✯مشق آوا✯
_ 🤍✨ _
_ 🤍✨ _ یااین‌دل‌شکستۀ‌ماراصبور‌کن ، یابه‌حق‌زینب‌کبری‌ظهورکن ! 𝄞⃟♥️ ◿◺◹◸◿◺◹◸… ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ @Jahaaanam
_ 👀🤎 _
✯مشق آوا✯
_ 👀🤎 _
_ 👀🤎 _ چشمان پر از حسرت من عضو اضافی است وقتی که بر ان حس نشود طعم نگاهت . 𝄞⃟♥️ ◿◺◹◸◿◺◹◸… ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ @Jahaaanam
_ 🤜❣🤛 _
✯مشق آوا✯
_ 🤜❣🤛 _
_ 🤜❣🤛 _ چشمام تازه گرم شده بود ك با لرزش گوشی بیدار شدم . ‹ سفر بخیر . . صحیح و سالم برسی تو بغلم › نمیدونم از کجا ولی یه لبخند اومد و نشست رو لبم . . چشمام رو بستم ك بخوابم ولی خواب رفته بود . انقدر دور شده بود ك بدونم امشب سراغم نمیاد . قفل گوشی رو باز کردم و رفتم سراغ عکس‌ها . . عکس اول تو پارک بود . یه نیمکت و چندتا درخت . . یه پیرمرد و سگش . یه عکس خیلی معمولی ك با قلب قرمز تو قسمت علاقمندی‌ها بود . چرا؟! چون اون پارک ، اون نیمکت ، اون درخت . . اون پیرمرد و سگش تنها کسایی بودن ك اولین آغوش ما رو دیدن . یادم میاد وقتی من رو دیدی شک داشتی ك بیای بغلم یا نه . . مثل دختری بودی ك تازه راه رفتن رو یاد گرفته . آروم آروم قدم برمیداشتی . وقتی دستام رو باز کردم پاهاتو تند کردی و خودت رو پرت کردی بغلم . . چون میدونستی نمیذارم زمین بخوری . همونجا بود ك اون پیرمرد از کنارمون رد شد . گفت ‹ با هم پیر بشید ك تنها پیر شدن درد داره . . › پیرمرد درد داشت . عکس بعدی بعد یه باخت بزرگ بود . روزی ك از عالم و آدم بریده بودم . روزی ك به زندگی فحش میدادم ك چرا باهام راه نمیاد . یادم میاد همه جا رو گشتی و پیدام کردی . نه حرفی زدی ، نه دلداری دادی ، نه امید الکی . . فقط بغلم کردی . نمیدونم چقدر طول کشید تا آروم بشم ولی آروم شدم . بعد یه عکس سلفی گرفتیم و گفتی این عکس یادگاری میمونه تا تبدیلش کنیم به یه خنده‌ی بلند . . عکس بعدی خنده‌ی بلند بود . از اونا ك دندون پزشکا میفهمن چند تا دندونت نیاز به پر کردن داره . یه جشن دو نفره بعد یه برد بزرگ . . شدن اون چیزی ك باید میشد . وقتی خبرشو دادم بیشتر از خودم خوشحال شدی . خودت رو انداختی تو بغلم و یه نفس عمیق کشیدی . عکس بعدی اسکرین شات یه پیام بود . نوشته بودی ‹ سال‌ها تو رویاهام کسی رو آرزو میکردم ك تو بودی . بغل کن خودتو به جای من › هر عکسی رو ك میدیدم یاد یه خاطره میفتادم . تنها چیزی ك تو خاطره‌ها مشترک بود . . آغوش تو بود . غیر از اون هیچ . . یادم میاد گفته بودی زندگی عادلانه نیست . درسته عادلانه نیست ولی هر آدمی چه قوی چه ضعیف . . چه خوشحال چه غمگین . چه بچه چه پیر . . نیاز داره به آغوشی ك بدون هیچ منت و شرطی همیشه به روش باز باشه . آدم وقتی کسی رو نداشته باشه ك بغل‌ کنه . . نفس کشیدن یادش میره :)! نویسنده: 𝄞⃟♥️ ◿◺◹◸◿◺◹◸… ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ @Jahaaanam