‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
اما تو .. جبران تمام زخم هایم بودی، و من وسیع تر از آسمان ..🌤 دوستت دارم ..♥️ #آقای_برادر_بزرگتر
3.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی آدم ها ..
ابدیاند ، ماندگارند ..♥️
#آقای_برادر_بزرگتر 🥹🍂
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
بعضی آدم ها .. ابدیاند ، ماندگارند ..♥️ #آقای_برادر_بزرگتر 🥹🍂
وقتی بچه های خادمین کانال
هم برای داداش جهاد تولید
محتوا میکنن ..😍♥️
تولید محتواشون گرچه
سادهست ولی پر از اخلاصه🥹💚
هدایت شده از ‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
دعاےسلامتۍآقا ..🌱↻
بـا هـم تـلاوت کنـیـم : )
بهنیابتازبرادرشھیدمان🍁
شھیدجـھادمغنیه ✨
یافاطربحقفاطمهعجللولیکالفرج🤲🏻💔
بِسْمِأللّهالنُور✨🌤
سلامباباسیدمھدےجان✋🏻
𝟑 صلواتبهنیابتبرادرشهیدمون
تقدیمبهساحتمقدسامامعصرعج🌸
السَّلامُ عَلَيْكَ يا فِلْذَةَ كَبِدِ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
_سلام بر تو ای مولایی که قلب مهربان آخرین
فرستاده خدا، مملو از محبت و انتظار توست.
سلام بر تو و بر روزی که جهان را با آفتاب
محمدی روشن خواهی کرد.
📚صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیةالله ارواحنا فداه در سختیها
#سلام_باباجان🖤
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضیواژه هاانگاریصاحبدارن ..
صاحبکلمهٔپناهآقاامامرضاست♥️( :
#شهادتامامرضا 🥹🍂
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
💔🥀-
⊹ یه بار حسنبنجَهم میره خدمت
امامرضا علیهالسلام و بهشون میگه:
«آقاجون! منو از دعای خیرتون
فراموش نکنید.»
حضرت نگاهش میکنن و میفرمان:
«فکر میکنی که من فراموشت میکنم؟»
حسنبنجهم هم یه لحظه تو خودش
میره. [میگه با خودم گفتم: خب معلومه!
آقا همیشه برای شیعههاشون دعا میکنن
منم یکی از شیعههاشونم. پس معلومه
یادم میکنن.] بعد برگشت وگفت:
«نه آقا، شما منو فراموش نمیکنید!»
حضرت فرمودن:«از کجا فهمیدی؟»
گفت:«چون من از شیعههاتونم و شما
هم برای شیعههاتون دعا میکنید.»
حضرت دوباره فرمودن:
«آیا متوجه چیز دیگهای
جز این شدی؟»
گفت:«نه...»
آقا بهش فرمودن: «هروقت خواستی
بفهمی پیش من چه جایگاهی داری
ببین من پیش تو چه جایگاهی دارم!»
⊹ آقـای رئـوفمون، با همیـن جمله انگار
تیرِ خلاص رو زدن و بعدشم یه آینهی صاف
گذاشتن جلو آدم و میگن: برو ببین من کجای دل و زندگیت هستم؛ همون میشه جایگاه تو پیشِ من...
#امام_رضایی_ام 🥹♥️
بسمربالمهدی♥️
#ختم_صلوات_و_قرآن گروهجهادی
انصارالمهدی(عج)بهمناسبتهایزیر:
🥺❤️🩹•شهادتامامرضاعلیهالسلام
🥺❤️🩹•شهادتامامحسنعسکریعلیهالسلام
🥺❤•وفاتحضرتسکینهسلامالله
🥺❤️🩹•شهادتشهدایجنگتحمیلی
🥺❤️🩹•شهادتشهدایقیام۱۷شهریور
🥺❤️🩹•شهادتشهیدانرجائیوباهنر
🥺❤️🩹•شهادتشهیدآیتاللهمدنی
🥺❤️🩹•شهادتشهیدسیدعلیاندرزگو
🥺❤️🩹•شهادتشهیدمحمدجهانآرا
🥺❤️🩹•شهادتشهیدمحمودکاوه
🥺❤️🩹•شهادتشهیدرئیسعلیدلواری
🥺❤️🩹•شهادتشهیدهمحبوبهدانش
🥺❤️🩹•شهادتشهیدمرتضیعطایی
🥺❤️🩹•شهادتشهیدمصطفیابراهیمی
🥺❤️🩹•شهادتشهیدحسینولایتیفر
🥺❤️🩹•شهادتشهیدمحمدپورهنگ
🥺❤️🩹•شهادتشهیدسیدکاظمکاظمی
🥺❤️🩹•شهادتشهیدناصرکاظمی
🥺❤️🩹•نجاتمردمغزه
🥺❤️🩹•شهادتشهدایغزهورزمندگانحماس
🥺❤️🩹•شهادتشهدایحزباللهدرراهقدس
😍🎉•ولادتپیامبرصلاللهعلیهوآله
😍🎉•ولادتامامصادقعلیهالسلام
😍🎉•آغازامامتحضرتولیعصر(عج)
😍🎉•تولدشهیدمصطفیصدرزاده
😍🎉•روزازدواجپیامبروحضرتخدیجه
😍🎉•تولدشهیدحسینخرازی
😍🎉•تولدشهیدعبدالحسینبرونسی
😍🎉•تولدشهیدعلیهاشمی
😍🎉•تولدشهیدمرتضیآوینی
ختمقرآنوصلواتمانبهنیابتازاینعزیزان☝️🏻
نذرظهوروسلامتیآقاامامزمان(عج)است🌱
📌از امروز تا ۳۱ شهریور ماه
مهلت جزء خوانی شما عزیزان🌸
ارسالتعدادجزءوتعدادصلواتمدنظر
بهآیدیزیر👇🏻:
@Arezooye_shahadat7631
جزء 1👈🏻🌻
جزء 2👈🏻🌻
جزء 3👈🏻🌻
جزء 4👈🏻🌻
جزء 5👈🏻🌻
جزء 6👈🏻🌻
جزء 7👈🏻🌻
جزء 8👈🏻🌻
جزء 9👈🏻🌻
جزء 10👈🏻🌻
جزء 11👈🏻🌻
جزء 12👈🏻🌻
جزء 13👈🏻🌻
جزء 14👈🏻🌻
جزء 15👈🏻🌻
جزء 16👈🏻🌻
جزء 17👈🏻🌻
جزء 18👈🏻🌻
جزء 19👈🏻🌻
جزء 20👈🏻🌻
جزء 21👈🏻🌻
جزء 22👈🏻🌻
جزء 23👈🏻🌻
جزء 24👈🏻🌻
جزء 25👈🏻🌻
جزء 26👈🏻🌻
جزء 27👈🏻🌻
جزء 28👈🏻🌻
جزء 29👈🏻🌻
جزء 30👈🏻🌻
#بهامیدگوشهچشمی🌱
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
از چند روز قبل از انتخابات طرفداران موسوی با مچ بندهای سبز شعار (اگه تقلب نشه موسوی پیروز میشه) سر
صبح وقتی از بیمارستان مرخص شد
رفتیم خونه مادرشون خیلی بی حال
بود سرگیجه داشت ،نگران بودم
تا اینکه برای پانسمان زخم هاش
رو دیدم ، یه ضربه قمه به بازوی
چپش و ۵ضربه چاقو به پای چپش
خورده بود ، تعریف میکرد:
تو مسیر برگشت از میدان ولیعصر با
یکی از دوستانشون با موتور ، جلوی
اتوبوس های مسجد می اومدن که
متوجه میشن هم بنزین ندارند و
هم اتوبوس ها رو گم کردن
دوستشون روی موتور می ایسته
تا بتونه اتوبوس رو ببینه ؛
آقا مصطفی هم کمی جلو تر میره
ببینه اتوبوس رو میبینه که به جرم
شلوار نظامی پوشیدن فقط به جرم
شلوار نظامی ، داد میزنن بسیجیه ...
میریزن سرش و یکی با قمه ، چند
نفر با چاقو و بقیه هم با مشت و لگد
به قصد کشتن میزنن توی سرش
آقا مصطفی میگفت توی همون
حال دیدم یه آقایی از همون جمع
خودش رو انداخت روی من و داد
میزد : مرده...مرده...مرده...
بسه دیگه مرده ..
یکدفعه دیدم دوستم اومد که منو
نجات بده یه چاقو کشیدن از شونه
تا کمرش ولی چون ورزشکار بود
تونست منو بذاره روی کولش و تا
اتوبوس امدادی که توی خیابون
آزادی بود ببره موتورمون رو آتیش
زده بودند تا رفتیم داخل اتوبوس
حمله کردن به اتوبوس تهدید میکردن
اگه اون دوتا بسیجی رو نندازید بیرون
اتوبوس امداد رو آتیش میزنیم از
ساعت 5 یا 6 تا ساعت 12 شب که
نیرو های امنیتی اومدن و فتنه گرا ها
فرار کردن و تونستن ما رو ببرن
بیمارستان من از شدت خونریزی
بی حال شده بودم وقتی رسیدم
بیمارستان بهم گفتن شماره ی
خانواده ت رو بده که باهاشون
تماس بگیریم .
میگفتن:
از شدت ضربه هایی که به سرشون
خورده بود هیچ چیزی یادشون
نمی اومد خونریزی و ضربه هایی
که به سرش زده بودن باعث سرگیجه
شون شده بود ، موقع راه رفتن
دستش رو به دیوار میگرفتن .
بهش گفتم :
چی به روزت آوردن که
اینجوری شدی؟
آقا مصطفی تعریف میکرد ،
من هم فقط اشک میریختم
خدایا ما باید الان روز شماری
میکردیم برای تولد دخترمون
من هم مثل همه خانم ها باید
الان در ارامش می بودم چرا
بخاطر زیاده خواهی و فتنه
انگیزی عده ای نامرد روزهایی
که باید در آرامش میگذروندم رو
با استرس جونِ همسرم، پدرم و
برادرم میگذروندم؟
صبح ۲۷خرداد دیدم
اقا مصطفی آماده شده
دست به دیوار گرفته ،
سمت در خانه میره با
ناراحتی گفتم کجا میری؟
تو که هنوز سر گیجه داری ،
دستت رو به دیوار میگیری
راه میری ، گفت توی سایت هاشون
نوشتن امروز میرن سمت بیت رهبری؛
من باید مرده باشم که حضرت آقا
ذره ای ناراحتی به دلشون بیاد..
باید برم...
#سید_ابراهیم_به_روایت_خانواده🌱