کاش می‌شد ... تا خدا پــرواز کرد پای دل از بند دنیا باز کرد کاش می‌شد از تعلق شد رها بال زد همچون کبوتــر در هوا ... #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🥺🌱

دلنوشته‌ای برای برادرم جهاد ..♥️ #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🥺🌱

عشـــق‌بازی چیســت؟؟ ســـر دَر پایِ جانان باختـَن!💔 #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

هر چه پل پشت سرم هست خرابش بنما ؛ تا به فکرم نزند از ره تو برگردم🖐🏻! #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

شما بہ قلـب ما نـزدیکـے هرچنـد کہ بیـن مـا فرسنـگ‌ها فاصــلہ باشـد برادر .. ♥️!' #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

دلِ مَن تَنگِ شَهیدےست‌که جـایَش خالےست....💔🥀 #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

( بسم رب الشهدا و الصدیقین ) نمی‌دانم ز کی آغاز دارم ، کی کجا بودم شروعش را برای ما ، نهایش را تو را دارم نهایت شد به امری عمر ما را هم نپاییدم ب آن شوری و آن شوقی ندانستم نمی‌دانم نمی‌دانم ب اشتیاق او خواهم شهادت هم شهادت نیز بهره‌ای نمی‌یابم نمی‌دانم به جان خواهم خدا داند نصیبم می‌شود آیا من از منتخبان او دست گیرم نمی‌دانم پسندیده ز طَرفِ او شهیدان را خدا گیرد خدا خود گفت می‌گیرم ، فدا جانم نمی‌دانم ب شاید بنگرند آنان شهیدان راهِ هوْ که ان‌شاءالله ، من ، الله در رَهِ حَیّْ نمی‌دانم رجاء دارم ببینم خود ، در این صراطِ اَللّٰهی شهیدی یا بمانندی برادر جان نمی‌دانم به شعر خود عوض دهم ، به رنگ خویش غیر این چنین بُوَد ردیف هم ، همان که گفت کار این ببین که من درمانده‌ام ، دلم بمانْد وا دهم مخاطبم شهید است ، نگه بکن به بار این درین که هست گنجهْ دل ، فلان و سرّْ ولی گره بستم این دلم که هیچ باز با فشار این فشار می‌دهم ولی اگر چه باز بشود تمام این نهفته دل ، نمی‌شود قرار این بزرگِ دل ، بزرگ شد ، نبایدی چنین بشد هدف برای این شعر ، نبایدی زارِ این دلم نیست یه این همه ندار و پس چنین خواست شهادتم نصیب او ، بخواهد از بهارِ این بهارِ دل شهید و شاهدان او شفاعتش در قاسم است و در دستان او به راهوار این ره های آن شهید از صراط بر حق است پس خدای من کنم فدا ، جوان و جانْ دار این سلیمانی به نامی عزّْ ، جهادی و جوانانی به مغنیه شناسانیم او را با قرار این قرار دل تمام شد ، تمام دل نهان شد قرار دل بشد که با شهادتم وقار این دیدار وی خدا بود ، درین بهشتِ سرزمین خوشا به حال آنکه بوسه زند پای یار این به مادرم ، امّیِ من ، مادر همان چه یار من شنو ز من که یار من ، سرم بُوَد کنار این تمام بشد به وصف یار ، لال شو زبان من نشد بخواه ای دلم ، شفاعتی نگار این فاصله ای به ۵ سال و ۱۵ روز دوری از پسر رفیقت ۲۸ دی ۱۳۹۳ ؛ ۱۳ دی ۱۳۹۸ #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

قسم به غیرت عباسی ات؛ که تو مدافع حرم عشق بودی✌️🏼(: #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

جهاد از نفس افتاد تا ما از نفس نیفتیم!(: #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

‌گفتم:آدم‌هاچنددستہ‌اند؟ گفت:دودستہ . . . یامۍمیرند؛یا شہید مۍشوند(:💔🥺!' #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

به دنبال معجزه‌ام، در حالی که معجزه تویی ای‌شھید! معجزه خورشیدِ نگاه توست . . تنھا یک نگاهت کافی است تا سراسر وجود یخ‌ زده‌ی زندگی‌ام را گرم کند از نورِ خدا :)) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱

در خلوت خودم بودم که صدا زدی مرا ..(: نه اینکه من خود آمده باشم! تو مرا خواندی ..❤️‍🩹!' و راهم دادی به دنیای زیبایت...🦋(: #ارسالی 📮 | #اجرتون‌با‌برادر‌جهاد🌱