eitaa logo
کشکول مطالب ناب🌱
741 دنبال‌کننده
11هزار عکس
6.2هزار ویدیو
4 فایل
🌺🌱 بنامـ خداوند جانـ و خرد 🌱🌺 🍃 مبلّغ و کارشناس دینی،مشاور فرهنگی، مذهبی 🍃 ارائه مباحث: دینی ،مذهبی احادیثـ نابـ سیرهـ اهل بیتـ سیرهـ علما احکامـ شرعی شعر کپی با ذکر صلواتـ🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 💢 📜 گريه ی محتضر ✍جوان هنگام ، خانواده خود را ديد كه گرد او حلقه زده اند و مى كنند. ▫️ پس رو به كرد و گفت: اى پدر، چرا گريه مى كنى؟ ➖گفت: پسرم فراق تو و تنهائى خود را بياد مى آورم اشك از ديدگانم جارى مى شود. ▫️خطاب به گفت: مادرم، تو چرا گريه مى كنى؟ ➖گفت: گريه من به خاطر غم فقدان تو است. عمرى من و پدرت زحمت كشيديم كه عصاى دوران پيرى ما باشى، اكنون از ميان ما مى روى و ما را تنها مى گذارى. ▫️ پس به گفت: چه چيزى ترا به گريه وا داشته است؟ ➖گفت: اينكه نيكى ترا از دست مى دهم و به غير تو نيازمند مى شوم. ▫️ آنگاه از پرسيد: شما چرا مى گرييد؟ ➖گفتند: به خاطر يتيمى و خوارى پس از تو. ▫️پس عابد به آنان نگريست و گريست. پرسيدند: تو چرا گريه مى كنى؟ ➖ پاسخ داد: شما براى مى گرييد، من هم بر مى گريم. ▫️آيا چه كسى براى كه در پيش دارم مى گريد؟ ▪️چه كسى به خاطر زاد و توشه من اشك مى ريزد؟ ▫️چه كسى براى من در آن و تنگ و تاريك قبر گريان است؟ ▪️ چه كسى براى اعمال و سوءحساب من مى نالد.؟ ▫️آيا در ميان شما كه عزيزترين افراد نسبت به من هستيد، و من نيز عزيزترين افراد نسبت به شما هستم، كسى هست كه براى وقوف من در مقابل پروردگار براى رسيدگى اعمال بگريد؟ 🔺اين بگفت، و آهى جانكاه كشيد و بمرد. 📚کتاب اثنی عشریه، ص٢۶٠ 🍃🌷@kashkoolmaarefat🌷🍃
🙏👌 ✅ (!) یہ لات بود تو مشهد هم سگ خرید و فروش مےڪرد ، هم دعواهاش حسابـے سگے بود !! یہ روز داشت مےرفت سمت ڪوهسنگے براے دعوا (!) و غذا خوردن ڪہ دید یہ ماشین با آرم ”ستاد جنگهاے نامنظم“ داره تعقیبش مےڪنہ . شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت : ”فڪر ڪردے خیلے مَردے ؟!“ رضا گفت : برو ... بچہ ها ڪہ اینجور میگن ...!!! چمران بهش گفت : اگہ مردے بیا بریم جبهہ !! بہ غیرتش بر خورد ، راضے شد و راه افتاد سمت جبهه ...! 👈 مدتے بعد .... شهید چمران تو اتاق نشستہ بود ڪہ یہ دفعہ دید داره صداے دعوا میاد ..! چند لحظہ بعد با دستبند ، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن : ”این ڪیہ آوردے جبهہ ؟!“ رضا شروع ڪرد بہ دادن اما چمران مشغول نوشتن بود ! وقتے دید چمران توجہ نمےڪنہ ، یہ دفعہ سرش داد زد : ”آهاے ڪچل با تو ام ...! “ یڪدفعہ شهید با سرش رو بالا آورد و گفت : ”بلہ عزیزم ! چے شده ؟ چیہ آقا رضا ؟ چہ اتفاقے افتاده ؟“ رضا گفت : داشتم مےرفتم بیرون ڪہ سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد !!!! چمران : ”آقا رضا چے میڪشے؟!! برید براش بخرید و بیارید ....!“ 👈چمران و آقا رضا تنها تو سنگر ... رضا به چمران گفت : میشہ یہ دو تا فحش بهم بدے ؟! کِشیده اے ، چیزے؟!! شهید چمران : چرا ؟! رضا : من یہ عمر بہ هر ڪے بدے ڪردم ، بهم بدے ڪرده ....! تا حالا نشده بود بہ ڪسے فحش بدم و اینطورے برخورد ڪنہ .... شهید چمران : اشتباه فڪر مےڪنے ...! یڪے اون بالاست ڪہ هر چے بهش بدے مےڪنم ، نہ تنها نمےڪنہ ، بلڪہ با بهم جواب میده ! هِے آبرو بهم میده ..... تو هم یڪیو داشتے ڪہ هِے بهش بدے مےڪردے ولے اون بهت خوبـے مےکرده..! منم با خودم گفتم بذار یه بار یڪے بهم فحش بده و منم بهش بگم بلہ عزیزم ...! تا یڪمے منم مانند سنت خدا رفتار کرده باشم …! 👈 رضا جا خورد !.... ..... رفت و تو سنگر نشست . آدمے ڪہ مغرور بود و زیر بار ڪسے نمےرفت ، زار زار مےڪرد ! تو گریہ هاش مےگفت : یعنے یڪے بوده ڪہ هر چے بدے ڪردم بهم ڪرده ؟؟؟؟ اذان شد ... رضا عمرش بود . رفت وضو گرفت . ..... سر نماز ، موقع قنوت صداے گریش بلند شد !!!! وسط نماز، صدای سوت اومد . پشت سر صداے خمپاره هم صداے زمین افتادن اومد ..... رضا رو خدا واسہ خودش جدا کرد ......! (فقط چند لحظہ بعد از ڪردنش) 👌یہ توبہ و نماز واقعے ... 🥀@KASHKOOLMAAREFAT🥀
آنان که به من کردند، مرا هشیار کردند.. آنان که از من کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند.. آنان که به من کردند، به من صبر وتحمل آموختند.. آنان که به من کردند، به من مهر، وفا و دوستی آموختند.. پس خدایا... به همه آنان که باعث دنیوی و اُخروی من شدند؛ خیر و نیکیِ دنیا و آخرت عطا بفرما 🍃🌸@KASHKOOLMAAREFAT🌸🍃