eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
13.9هزار دنبال‌کننده
228 عکس
119 ویدیو
26 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
        غزل درمقام پدر تاج عزت به سراهل جهان است پدر،، گوهر پرثمرنسل جوان است پدر،، ای بشر قدرپدر دان که درایام حیات،، توندانی که بهین گنج گران است پدر،، خاک پایش به سردیده نهی بازکم است،، نوردیده به بصر راحت جان است پدر،، گفته اش رابپذیز ازدل وجان ای فرزند،، باش اگاه که چون گنج نهان است پدر،، سایه اش تابسرت هست نماشکرخدا،، تاگزندی نرسد برتوشباناست پدر،،              «« شروع  مرثیه پدر»» الا ای سروباغ آ رزویم ،- شکوه زندگی وابرویم ،، بهارعمرتو اخرخزان شد ،، زداغت مانده عقده درگلویم ،، دوسه روزه که رفتی دردل خاک ،، بگو این درد را من باکه گویم ،، نمیخاهم پس ازتو زندگی را ،، گلی رابی تو من هرگز نبویم ،، خدا داند که درقلب منی تو،، بود عکست همیشه روبه رویم ،،                 «««  تصنیف »»» ای بابا،(2)رفتی زدار فانی —-بامرگ ناگهانی —-----باباکجای،،دادازجدای ای بابا(2)ازداغ تو غمینم،،،،،،،ازرفتنت حزینم.،،بابا کجای ،،،دادازجدای ای بابا (2)چشم ازجهان ببستی،، پشت مرا شکستی ،، باباکجای،،دادازجدای،،            ««  روضه »» السلام علیک یاابا عبدالله عزیزان داغ داغ پدردیدید .ولی شما نازنین بدن بابا رابا عزت واحترام برداشتید ،غسل دادید،کفن نمودید ،بخاک سپردید .امادلا بسوزه براغریب کربلا حسین،که نازنین بدنش سه روز دو دشب عریان و بی سر روی خاک گرم کربلا ،،عوض انکه پیکرجگر گوشه زهرا را بردارند ده تاحرامی سوار بر اسب ،،نازنین بدن حسین رازیر سم اسبان ستوران ،.....همه بگیم حسین جان        صلی الله علیک یامظلوم یااباعبدالله
‍ *◾نوحۂ ختم جوانِ ناکام◾* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *آرزویم بود* *دامادیت بینم* *گُل زِ روی تو* *در شادیت چینم* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *قبرِ تو باشد* *چون حجله گاه تو* *من نمی بینم* *دیگر نگاه تو* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *گَر حنا آرَم* *بهرت حنا بندان* *بر لبم گیرم* *از داغِ تو دندان* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت* *نوجوان مُرده* *آهِ دلش سرد است* *در وجودِ او* *لبریزهِ از درد است* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *بر سَرِ قبرش* *ریزم گُلِ شادی* *چون ندیده است* *او روزِ دامادی* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *کِل زنید بهرش* *چون گشته است ناکام* *نوجوان خواب است* *کِل بزنید آرام* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *حجله گاهش را* *مادر کند خوشبو* *(هستی)بهرش گو* *(پرویزی)خواند از او* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* * *👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝* *❌ویرایش شعر حرام میباشد❌* 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
از عزرائیل پرسیدن: تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بار خندیدم، یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم. "خنده ام" زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم.. "گریه ام" زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم، او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود.. منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم.. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم.. "ترسم" زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم، نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را میگرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. در این هنگام خداوند فرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟ او همان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود...... کانون اشعارمذهبی اهل بیت ع ****ه اندر لحدم نکیر و منکر دیدند اعضا مرا یکی یکی بوسیدند چون بوی محبت علی داشت دلم از امدن خویش خجل گردیدند چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند بردند و به میزان عمل سنجیدند بیش از همه کس گناه ما بود ولی ما را به محبت علی بخشیدند کانون اشعارمذهبی اهل بیت ع ***'ه فرزند بشر استاد فقیر خویی از ازل جور و جفا فرزند آدم کرده است این همه جرم خیانت بهر درهم کرده است غیرت و عزت ندارد هرکسی در این زمان پیش دونان پشت خود را بهر نان خَم کرده است ناکجا آبادها پیدا شد از تأیید ظلم زور و زر این راه را پر پیچ و پر خم کرده است هرکه بر ظالم دهد فرصت در این دنیای پَست علت بدبختی خود را فراهم کرده است یاعلی گوییم و اما با علی بیگانه یم عبدودها صبح ما را شام ماتم کرده است یوسف زهرا نظر کن جان زینب عمه ات زندگی را رشوه خواران نامنظم کرده است
باز داغ دیگری دارم به دل کشتی صبرم دگرمانده به گِل باز داغ دیگری جانم گرفت مرگ باز جان عزیزانم گرفت من که عمری غم مکرر دیده ام باز هم داغ برادر دیده ام باز هم قلبم ز دردی چاک رفت نازنین دیگری در خاک رفت داغ جانسوز برادر آه آه خواهرش رامی کند از غم تباه آنکه دل به مِهر اودل بست رفت این برادر هم دگر از دست رفت داغ خواهر، داغ پدر مادرم آتشــم زد داغ سه بـــرادرم گرچه زین غمها بنالم روز وشب زین مصیبت گرشوم درتاب وتب لیک داغ من کجا زینب کجا آنکه جانش آمده بر لب کجا؟ ای خدا از داغ شاه عالمین با دل غمناک می گویم حسین آه از مظلومیِ مولا حسین من چه گویم که چه کردندباحسین هم زمین در ماتم او سینه زد آسمان هم از غم او سینه زد خواهرش درمانده شد در کربلا بر سرش بارید باران بلا تا که دیدند کودکان آشفته اند تسلیت با تازیانه گفته اند سینه ی«مداح» از داغ حسین لاله باران است چون باغ حسین
نمڪ بر زخم دل شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یڪ پسر مثل پدر گردد پدر در ڪودڪے با شوق دل دست پسر گیرد به امیدے ڪه در پیرے پسر دست پدر گیرد خدا امید هیچ پدر مادرے رو نا امید نڪنه،،،چراغ بهمه سرمایه پدر مادر بچه هاشونه،،، همه امید زندگے پدر مادر فرزنده،،،اونم فرزندے ڪه با خون دل بزرگ شده چه شبهایے ڪه پدر و مادر بالاسر بچشون بیدار موندن و گفتن خدا همه امید ما این بچه است. هر ڪے داغ جوون دیده منو ببخشه،،، سخته اگه همین پدر مادر بیان بنداے ڪفن جونشونو باز ڪنن،،، برا بار آخر ببیننش،،، پسرم،،،زندگے من،،،عزیز من،،، سرمایه من،،، یه بار جواب بابا رو بده،،، یه بار جواب مادر و بده،،، لالا لالا گل بے برگ و بارم پس از تو روز روشن گشته تارم لالایے میگم و از غم بسوزم پس از تو تیره گشته حال و روزم خدا داند ڪه من طاقت ندارم چگونه زیر این خاڪت گذارم یادتونه یا نه،،،چجورے خاڪ مے ریختن،،، یادتونه یا نه، آے برادرا و خوهراے دلخسوخته،،، چجورے با داداش خدا حافظے ڪردین،،، خدا حافظ گل گشته خزونم تو رفتے از فراقت نوحه خونم هنوزم دورے تو نیست باور خداحافظ خدا حافظ برادر اما مجلس جوونه،،،اجازه بدین دلا رو ببرم ڪربلا،،، جایے ڪه یه پدر پیر نشست ڪنار بدن شبه پیغمبرش،،، گفت علی،،، تا حالا ندیده بودم جلو بابا پاتو دراز ڪنی،،،چے شده حالا مقابل رو زمین خوابیدی،،، پاشو عزیزم بریم به خیمه چشم انـتظارت خواهـراتن جز یه بدن ڪه، شد اربا اربا چیزے نمونده واسه ے من پاشو عزیزم  پاشو عزیزم صورت به صورت علے اڪبرش گذاشت،،،هے صدا میزد ولدے علی،،،، بلند بگو یا حسین(ع)،،،،،، این حسین ڪیست ڪه عالم دیوانه ے اوست این چه شمعے ایست ڪه جانان همه پروانه ے اوست 🔸️شاعر:
جوان اززبان پدرومادر وصف جوان گل سرخم گل زیباترینم تورفتی ورخ تورونبینم کجایی ای امیدوآرزویم کشیدی پرعصای زنگی ام امیدم بودکه درایام پیری عصاباشی ودستم رابگیری ندانستم ازاین دنیای فانی عزیزم نورچشمم خیرندیدی پریشونم پریشونم چوگریون تورفتی وپدرزاروپریشون تورفتی مادرت گریان ومحزون سرقبرتوآیندبادلی خون گذارندسربه روی قبرت ای داد کنندناله به صدآه و به فریاد الهی هیچ پدرمادری داغه اولادنبینه.داغه اولادکمرپدرومادرومیشکنه.حتماتواقوام دوستان.یکی رومیبینیدکه سرزنده وبلندوالاباشه.ولی بعدچندوقت اونومیبینید.ازدوستان میپرسید.فلانی روامروزدیدم.چه قدپیروشکسته شده.بهت میگن مگه نمیدونی آخه داغه جوون دیده 😭😭😭 داغ جوون ازهمه داغهاسراست آفت جان پدرومادراست داغه جوان یک شبه پیرت کند شبیه صدساله زمین گیرت کند اونی که داغه جوون ببینه.دوجادلش هوای جوونشومیکنه.یکی تنگ غروب.موقعی که میره ازخونه بیرون هم سن وسالهاودوستهاورفیقهای جوونشومیبینه.یکی هم جاییکه که اون همسن وسال ودوست ورفیق پسرش شب عروسیش باشه...اونجادیگه طاقت نداره😭😭😭😭😭
آهنگ:یامولادلم تنگ اومده        مادر بخدا،،،بی تودل من غمینه غم هجرتو،،،با روح خستم اَجینه جای خالیتو،،،میبینم واشک میریزم رو لبم آهه،،،،سوزنده وآتشینه مادرم ،،،دلم بیقراره ازچشام،،،داره اشک میباره ازوقتی تورفتی چشام  دیگه خواب نداره ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ کاش بیای مادر،،،بازم بگیری دستامو ازدل ببری،،،همه دردوغصه هامو بی توزندگی،،،چنگی بدل نمیزنه رنگ غم گرفت،،،بی توتموم دنیامو مادرم ،،،،،،دنیاچه بیوفاست زندگیم،،،بی توچه بی صفاست بی تو این دل  خستم،،،اسیرغصه هاست 🖤🖤🖤🖤🖤
همه گل دامن گلشن نشانند اخ من نشاندم گلم را در دل خاک اخ گلم را  ،نه دلم را خاک کردم چو گل بهرش گریبان چاک کردم اخ جوان بودی نه وقت رفتنت بود اخ گلی بودی نه وقت چیدنت بود گر چه من دیگر نمیبینم گل روی تو را خاطراتت را در این غم خانه مهمان میکنم قربون دل تو مادر که داغ جوان دیدی خیلی سخته بخدا  اخه داغ جوان قلب پدرو مادر رو میشکنه  اما دلتو ببر کربلا اشکاتو امیخته کن با اشکای حسین ع خورده زمین هی میگه پسرم  خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود تحویل میگیری یانه؟ خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود چرا؟آخه جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود خدا رحمت كنه مرحوم فلسفی رو این روضه ر و ایشون می خوند:كه می گفت ابی عبدالله اومد بالا سرش، دید لحظات آخره، بچه اش داره دست و پا میزنه، گفت:یه بابا بگو، دید بچه نمی تونه، نگاه كرد دید یه لخته ی خون، راه گلوی علی رو بسته، ابی عبدالله دست كرد تو دهن علی، خون رو بیرون آورد، گفت:عزیزم: لب را به هم بزن،  نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود بدون گریه نری، وای وای ای پاره‌پاره‌تر ز دلِ پاره پاره‌ام گفتم بغل کنم بدنت را نمی‌شود چیكار كردن، آی حسین.........یا صاحب الزمان(عج)، كنایه فهم ها: باید کفن به وسعت یک دشت آورم در یک کفن که پیکر تو جا نمی‌شود هركاری كرد دید فایده نداره، چیكار كرد، بدن رو جمع كرد، خودش رو انداخت رو بدن علی، تنها روضه ای كه كربلا نمیشه خوند همین روضه است، نمی شه خوند چون مادرش طاقت نداره، تو داری یه چیزی میشنوی، من میگم این روضه به سه دلیل اینقدر عجیبه، اینقدر جگر سوزه، یه دلیلش اینه كه برا حسین سخت بود، حسین باباست، حسین این بچه رو بزرگ كرده، علی اكبر برا پدر هم پیغمبره، هم امیرالمؤمنینه، هم مادرش زهراست، این یه دلیل، دلیل دوم، خیلی سخته گفتنش،  من فكر میكنم دلیل دیگه اش اینه، تا قبل مصیبت علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، بگم چه كاری، شب هشتمه، تا قبل روضه ی علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، اما وقتی علی اكبر افتاد رو زمین، حسین رسید، لشكر شروع كرد، هلهله كردن، همه می خندیدن، این خیلی سخته بخدا، حسین گریه می كرد، گفت:بابا پاشو، ببین دارن میخندن اینها، یه دلیل دیگه، دلیل سوم، تا قبل از روضه ی علی اكبر، این اتفاق نیوفتاده بود، اما مصیبت علی اكبر برا اولین بار این اتفاق افتاد، بگم چه اتفاقی، سادات داد بزنن، ضجه بزنن، وقتی علی اكبر، افتاد، حسین اومد، رو بدن افتاد، دیگه بلند نشد، دیدن زینب داره می دوه، وسط نامحرم ها، هی تو سرش میزنه، ای حسین........بگو نفست بگیره، ای حسین............بگو شاید نفس آخرت باشه، حسین........... خیز  و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر زینبی كه هیچكی قد و بالاش رو ندید، بگو یا حسین........... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
جهت_ تدفین مادر زمزمه مناسب تدفین  داری میری خدا نگهدارت مسافرم دست علی یارت دلم شده چند روزه بیمارت خدا نگهدار ببین دلم ز غصه صد چاکه صدای نالمون تا افلاکه «مادر»خوبمون زیر خاکه خدا نگهدار دارم برا تو روضه میخونم این خونه میشه بی تو زندونم همیشه چشم برا تو می مونم خدا نگهدار تموم باورم خدا حافظ خدا حافظ مادر ، وعده و دیدار ما به قیامت. فرزندان داغدا نمیدونم بودین بالا سر مادر یا نه؟ تموم باورم خدا حافظ یگانه گوهرم خدا حافظ عزیز مادرم خدا حافظ خدا حافظ خداحافظ خداحافظ
در غم برادر ☘☘☘☘☘ مناسب برای ختم برادر🍃🍃🍃🍃🍃 رفتی تو از دار فنا برادر برادر برادر گشتی زجمع ما جدا برادر ای شمع پر فروغ زندگانی گا وازه عشق و صفا برادر مانند گل پرپر شدی عزیزم آتش زدی برقلب من برادر با یاد تو گیرد دلم بهانه هستن به هجرا مبتلا برادر می ریزد از غم دیده گوهر ناب کردی مرا غرق عزا برادر من جون کنم با کودک یتیمت کرده بپا شور ونوا برادر گیرد سراغت را همیشه ازمن آخر چه گویم از وفا برادر عکس تورا بگرفته او در آغوش بوسه زند عکس تو را برادر برادار سر از خاک ای عزیزم. سخن بگو باجمع ما برادر گل میکنم پرپر کنار قبرت ناله به درگاه خدا برادر بیاد همه برادران آسمانی😭 شاعر و مداح کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )
مناسب برای شب هفت  پــــــــــــــــــــدر خدایا بی سرو سامانم امشب                                 اسیر درد بی پایانم امشب ز دستم رفته بابای عزیزم                                   بگرداب الم حیرانم امشب پدر از هجر رویت بی قرارم                       چو شمعی تا سحر گریانم امشب شب شام غریبان تو باشد                                 رود بر آسمان افغانم امشب الا ای شمعها امشب بسوزید                         که من در آتشی سوزانم امشب گلم را عاقبت از شاخه چیدند                      چو بلبل زار و سر گردانم امشب بود عکس تو بابا رو برویم                                گرفتار غم دورانم امشب عجب شام غریبانی است امشب                 سرشک از غصه بردامانم امشب بخوانم من نماز لیله الدفن                                برایت طالب غفرانم امشب بیا بابا به بین بر سفره غم                           ز هجران تو من مهمانم امشب کجا یاد تو می گردد فراموش                        پریشان خاطر و نالانم امشب نمانده طاعت و تاب و توانی                            گرفته غم تمام جانم امشب بگو شیدا بیاد روی بابا حدیث غصه را میخوانم امشب 💫💫💫💫💫 بجای شام غریبان شب هفت جایگزین کنید
پدر //سبک سلطان غم چشم وچراغم مادر 🌹🌹➖➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺🌺➖➖➖🌸🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ای کوه صبر   یاور و یارم   بابا ای تکیه گاه. در روزگارم.  بابا بعد از تو رفت از دست و کارم. بابا با بودنت. غمی ندارم. بابا بابا. گل کاشانه ام. /   ای یاور و یارم/ چراغ خانه ام 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺➖➖🌸🌸🌸➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷 نان آوری و .   زحمت کش.  خانهٔ من مربی من    ای گل    کاشانهٔ من ای تو اسوهٔ  رنج و تعب در روزگار معلمِی و    همتِ  مردانهٔ من بابا. گل کاشانه ام. /   ای یاور و یارم/ چراغ خانه ام 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺➖➖🌸🌸🌸➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کوه در برِ آن زحمت تو سر خم کند خورشید برِ آن رخسار تو.  نور کم کند هر جا که روم.   مایهٔ افتخار تویی با عشقت خدا ساکن افلاکم کند بابا. گل کاشانه ام. /   ای یاور و یارم/ چراغ خانه ام 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺➖➖🌸🌸🌸➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷 مه جان بابا زحمت دنیا بدیعه من ونه فدا.   رنج و زحمت بکشیعه اتا لحظه وه.   راحت دنیا ندیعه بمیرم بابا.    که مریضی بکشیعه بابا. گل کاشانه ام. /   ای یاور و یارم/ چراغ خانه ام 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺➖➖🌸🌸🌸➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷 الان چند روزه.  نموئه بابای صدا گردمبه تِسّه.    کوه به کوه ره کمبه صدا ته دنه بوئی.   مه خنه ندارنه صفا داغ ته بابا.     (صفا )بهیعه مفتلا بابا. گل کاشانه ام. /   ای یاور و یارم/ چراغ خانه ام 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷➖➖🌺🌺➖➖🌸🌸🌸➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷 شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
سه روز است که رویت را ندیدم  جون مادر وایی جون مادر شدی خاموش ای شمع وجودم وایی جون مادر... سه روز است دم در می نشینم آخ که شاید روی ماهت راببینم توگل بودی چه وقت چیدنت بود چه وقت زیر خاک خوابیدنت بود جون مادر آخ بنال ای دل که قلبم وبی شکیب است وایی دلم محتاج درمان وطبیب است خداوندا چه آمد بر سر من زکف رفت آن گرامی مادر من تومادر رفتی واز مابریدی آخ بسوی آسمانها پرکشیدی مادر به خدا ماه دراین خانه تو بودی مادر.. روشن گر این کلبه ی ویرانه توبودی مادر... هرموقع میومدم مادر چراغ خونت روشن بود از خاطر دلها نرود یاد توهرگز ای آنکه به نیکی همه جا نام تو بودی آخ ندیدم عاشقی همتای مادر به دلها مهربانتر جای مادر خدااز بارگاه آفرینش بهشت انداخت زیر پای مادر به شبهای جدایی گاه وبی گاه دلم پر می گشاید سوی مادر به چشمم جلوه ای دارد شبانگاه جمال مادر وروءیای مادر به هر گل درچمن دل می سپارم که از گلها بجویم روی مادر خداوندا میان بندگانت کسی هرگز نگیرد جای مادر چراغ خانه ی ماگشته خاموش ولی مادر نمی گردی فراموش سفر کردی که جایت مانده خالی جون مادر جون مادر... که حرفات مونده پیشم یادگاری جون مادر... کجایی مادر داغت نشسته بر دل من تورفتی سرد وخاموش است دیگر محفل من اگر باگریه هایم سر بر مزارت میگزارم وایی غم دوری تو ای خوب خوبان مشکل است مادر.. همی نالم که مادر در برم نیست وایی صفا وسایه ی او بر سرم نیست مراگردولت عالم ببخشندبرابر با نگاه مادرم نیست
فراق مادر(سبک من ایرانم وتو عراقی) منم بعد تو غرق ماتم، مادر من مادر من منم بیقرارت دمادم، مادر من، مادرمن بوده ای مادر توشمع محفلم بی تو تاریکه، فضای منزلم رفتی وافتاد شرر به حاصلم، عزیز جونم دل شده تنگ نوازشای تو اون لالایی های آشنای تو تنگ اون اخلاق با صفای تو، عزیز جونم ____ چه شبها که بالا سر من، بودی بیدار، بودی بیدار برای پرستاری از من، شدی بیمار، شدی بیمار رفتی وکردی بهار من خزون از فراق تو شده قدم کمون جای تو خالی شده تو خونمون، ای مهربونم خاک قبرت رو، میریزم رو سرم مرگ تو مادر نمیشه باورم بعد تو حالم خرابه مادرم، حالم خرابه شعر:اسماعیل تقوایی
توای مادر بسویم دیده واکن به این فرزند زار خود نگاه کن هلاکم غرق در اندوه وماتم بده ازاین غم ودردم نجاتم گرفته بغض راه حنجر من شرر افتاده داغت پیکر من توبودی بهر من سختی کشیدی بمیرم راحت دنیا ندیدی چه شبهایی سرِ گهوارهٔ من نخوابید مادر بیچارهٔ من مرا از شیرهٔ جان داده ای شیر فدایت پای من گشتی چنین پیر ندانستم اگر قدرِ تو مادر ببخشا جرم من حق پیمبر بهشت آرزوهایم به خاک است دلم از هجر مادر چاک وچاک است فدای چین دستان تو مادر فدای مهر وایمان تو مادر بزیر خاک عجب آسوده خفتی به ما درد دل خود را نگفتی مبادا درد به قلب ما نشیند نگفتی تا دلم اندوه نبیند ضیاء هردو عینم بود مادر تمام زیب وزِیْنم بود مادر بهشتم زیر گام نازنینت فدای نغمه های آخرینت به من گفتی دعایت خیر راهم فدایت مادرم بودی پناهم (صفا) گر نیست مادر برسر تو دعایش هست همیشه یاور تو شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی ختم وترحیم خوانی
بنام خدا مدح و منقبت پدر ؛ تقدیم به اروح مقدس پدران آسمانی "" "" "" "" " پدر جان هر چه دارم از تو دارم/تو بودی ای پدر دار و ندارم دمی که دیده بر عالم گشودم/تو را دیدم پدرجان در کنارم ز مادر شیرهٔ جان نوش کردم/ز الطافش همیشه شرمسارم مرا پرورد و مادر بال و پر داد//ورا چون جسم و جانم دوست دارم نگاهم برتو امابس غریب است/چو بررفتی تو من بی غمگسارم تو بودی نا خدای فلک عمرم//کنون در بحر غم ها بی قرارم به من درس فراوان یاد دادی//تو بودی اولین آموزگارم درستی و صداقت پیشه ات بود/ز داغ تو پدرجان دل فکارم پدر نام نکویت بر زبان هاست//ز یمن نام تو من نامدارم توبودی اسوه در طول حیاتت/ز بعد تو پدر دلخون و زارم پدر هر لحظه محتاج دعایم/فراموشم کنی لنگ است کارم بود روحت یقینا در بر من/پدرجان تا دمی که جان سپارم شدم من از دعاهای تو فاخر//بود نام نکویت افتخارم http://eitaa.com/mo1346 •┈┈••✾✾✾••┈┈• 📌لینک کانال در (ایتا)👆وتلگرام👇 https://t.me/moslm_fakher •┈┈••✾✾✾••┈┈• مسلم فرتوت فاخر
مسلم فاخر فاخر: بنام خدا اوخشاما اززبان بانویی که همسرشان فوت کرده "" "" "" نئچه ایلر منیلن باهمیدون/درد بسیاریمه سن مرهمیدون تا جانیم وار سنه رحمت اوخورام/چونکی باعاطفه بیر هم دمیدون "" "" "" "" " نئچه ایل بیز ایکی موزخوش یاشادوخ/گاه دولی گاهدا الی بوش یاشادوخ سنه رحمت اوخورام شام و سحر/چونکی بیز عمریده دلخوش یاشادوخ " "" "" "" بیر عومور سن منه نان آوریدون//سن نه همسر منه بیریاوریدون داخی بوندان بئله هی آغلویارام/زندگیده منه سن لنگریدون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# جوان رباعی در  مجلس عزا  در فراق جوان گلی بودم نه وقت چیدنم بود جوان بودم نه وقت مردنم بود گلی بودم میان شاخه گلها نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود جوان نازنین در خاک رفتی از این دنیای غم غمناک رفتی زدی آتش به جان دوست داران چو گل پاک آمدی و پاک رفتی تیغ طوفان بلا با گل بی خار چه کرد شعله شمع به آرامی و مظلومی سوخت داغ آن با دل پروانه بی یار چه کرد رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز گفتم که فراق تو نبینم دیدم                       آمد به سرم هر آنچه میترسیدم * عزیزخفته در خاکم گل باغ دلم بودی                                  درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی کجا یابم دگر چون تو اگر گرد جهان گردم                              تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی دلا دیدی که آن فرزانه فرزند                           چه دید اندر خم این طاق رنگین به جای لوح سیمین در کنارش                       فلک بر سر نهادش لوح سنگین سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم                      باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم                        که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد جوان نازنین در خاک رفتی از این دنیای غم غمناک رفتی زدی آتش به جان دوست داران چو گل پاک آمدی و پاک رفتی * بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم * گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود ** قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود                          در عزایت جامه را تن دریدن زود بود آخر ای یار همه  ای مطهرمهر وفا                             در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود دریغا حسرتا از کامرانی                                         نبردم بهرهای از زندگانی همی پر حسرت وناکام رفت                                 به زیر خاک عین جوانی جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بر دل                     به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری                به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل * بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم                      من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان                من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود             ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد               ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود * نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند                حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند تو که تنها پسر و یاور مادر بودی                از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند * گلی بودم در ایام جوانی                         جوان بودم نکردم زندگانی گلی بودم که وقت چیدنم بود                     جوان بودم چه وقت مردنم بود ای مادر غمدیده نداری خبراز من                 کز گردش ایام چه امد برسر من من تازه جوان بودم واندر چمن حسن             نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من * افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت             امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم              ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت روزی که قضا نیست نخواهی مردن            ور هست قضا کجا توان جان بردن مرگ تهی مساز پهلو که به آن              سر منزل خود توان به دست اوردن ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت    گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت بار خود بربست از این خاک تیره دل برید       پاک جان امد به گیتی پاک ماند ورفت ﷽🍁 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫