بیوجودت ای پدر، مهر و وفا از خانه رفت
قمری شیدای ما، از بام این کاشانه رفت
تا که ما شیدای مهر آن پدر گشتیم، او
دل ز ما برکند و رخ برتافت، چون پروانه رفت
ای فلک با من اگر مهر و وفا داری چرا
مهر تابانم، چنین از جمع ما بیگانه رفت
شادمان بودیم ما در سایهی مهرش ولی
قصه آخر شد، سر آمد دور و این افسانه رفت
گوییا او با خدای خویش پیمان بسته بود
دل برید از ما چنین و بر سر پیمانه رفت
ما همه مشتاق دیدار رخش بودیم و او
رخ ز ما پوشید و این سان، عاشق و مستانه رفت
در شگفتم او چه از حق دید که این سان با شتاب
همچو دانایی که بگریزد ز هر میخانه رفت
شکر لله چون که عمری با خلوص و خیر بود
عاقبت چون سرکشد این باده شکرانه، رفت
تکیهگاه خانهی ما بود اما عاقبت
از میان خانهی ما اُستُن حنانه رفت
همچنان «سیمرغ» زیر سایهی آن دولتش
رنگ و رویی داشتیم، آن دولت فرزانه رفت
ببار ای دیده اشک غم ز یاری
که کارم گشته هردم بی قراری
ببین نای سخن گفتن ندارم
دگر شب میل بر خفتن ندارم
بریزد کوه زآه سینه سوزم
نباشد فرق و در شب یا که روزم
از آن ساعت که رفتی از برِ من
زکف رفته همی تاج سرِ من
دو چشمم بر در است شاید بیائی
امان و داد زتو ناید صدائی
دگر من همنشین آه و دردم
ببین از داغ تو لبریز دردم
شده عکسِ به دیوار مونس من
که باشد تا شود فریاد رسِ من
تورا دست اجل از ما گرفته
پدر (مادر)در گور تنگ مأوا گرفته
گل کاشانه ام جانم فدایت
امید خانه ام جانم فدایت
زجا برخیز و بابا (مادر) دل نوازم
کنار قبر تو منزل بسازم
شب هرجمعه آیم بر مزارت
کنم اشک دوچشمانم نثارت
(صفا) آه جگر سوزت مراکشت
که داغ ماتمش بشکست مرا پشت
سبک ببار ای بارون...
ای گل زندگانی من
شور من شادمانی من
حاصل جوانی من
واویلا
ای سرو رشیدم پسر
ای عشق و امیدم پسر
از داغت چه کشیدم پسر
از غمت خمیدم پسر
واویلا
آرزوی مادر تویی
عصای دست پدر تویی
عشق برادر تویی
امید دل خواهر تویی
واویلا
شروه دشتی در مرگ برادر »
عمری را زحمت ● بیجا کشیدم … !!
ای دلم دیوانه و دیوونه تر شد … !!
خراب و کهنه و ● پوسیده تر شد … !!
روزگار ای گلی گم کرده ام میجویم او را … !!
به هر گل میرسم میبویم اورا … !!
گل من یک ● نشانی در بغل داشت … !!
وای گلم پیراهن کهنه ● به تن داشت … !!
هفت هشت روزه که بوی گل نیومد … !!
صدای نغمه ● داداش نیومد … !!
برید از باغبون گل بپرسید
🏴🏴🏴🏴🏴
*مرثیه خوانی در وصف شهادت زهرای مرضیه(س)*
🏴🏴🏴🏴😭
*مدینه گریه کن امشب*
*که بی مادر شده زینب*
*بنال ای دل بسوز ای دل*
*شب شام غریبان است*
*علی از دیـده گریـان و*
*مدینـه بیتالحزان است*
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب2*
****🏴🏴🏴
*امیرالمؤمنین امشب کفن کـن جسم زهرا را2*
*ز اشک دیده دریا کن تمام دشت و صحرا را2*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
****
* امیرالمؤمنین امشب کنار تربت زهرا2*
*
*بنـال آهسته آهسته کنار تربت زهرا2*
🏴🏴
*مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
****
*مدینه! عالم هستی شده غمخانۀ حیدر2*
*ببین تابوت زهرا را به روی شانۀ حیدر2*
🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
*
*خداونـدا خداونـدا بـه یـاد غـربت زهرا2*
* شده اشک علی امشب گلاب تربت زهرا2*
🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
****
*علـی صـورت نهـاده بـر مـزار یار تنهایش2*
* الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
****
*بـه پایان آمـده امشب امـانتداری مولا2*
*برون کن فاطمه! دستی برای یاری مولا2*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
*
🏴🏴🏴
روضه در عزای پدر
بیا باهم رویم اندر خرابه
برای دیدن طفل سه ساله
چرا اندر خرابه جایی داره
غم داغ پدر در سینه داره
الهی هیچ دختری داغ بابا نبینه اونایی که امروز بابا ندارن اونایی که یتیمند در خونه ی بی بی رقیه نشستن قربونت برم بی بی جان
خدا نکنه دختری بهونه ی بابا بگیره همونایی که بزرگند بابا ازدست دادن به خدا گاهی اوقات
دلشون پر میزنه برابابا بلند شد صدازد عمه جون بابامو میخوام آخه دخترا عادتشون این
اگه یه چیزی بخوان باگریه میگیرن
وقتی هم بگیرن به کسی نمیدن
سروآوردن تو خرابه بغل کرده این سرو
بچه های دیگه اومدن میگن رقیه جون به ما هم بده سرو ببوسیم میگه نمیدم سر بابا ی خودم
قربونت برم بی بی جان
حاضری درد دل بی بی رقیه رو بشنوی
خدا دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم
گیسو سفیدم احترامم رانگه دار
آخ کجای دنیا دیدی یه دختر سه ساله وموی سرش سفید باشه
سیلی مزن من باکسی دعوا ندارم
باشد بزن چشم عمورا دور دیدی
من هیچ کس را بین این صحرا ندارم
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
وایی مثل گذشته ی گیسوی زیبا ندارم
این چند وقت از درو دیوار خوردم
دیگر برای ضربه هایم جا ندارم
گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم میلی به این دنیا ندارم
گیرم که پس دادند هر دو گوشواره ی
سادات من وببخشند
گوشی برای گوشواره ها ندارم
شیرین زبان بودم صدایم را بریدند
آهنگ سابق رابه هر آوا ندارم
به خدا اونایی که بابا دارید قدر باباروبدونید
یه جمله اززبون دختر خانم هاش بگم والتماس دعا
بابای مهربون من ای ماه آسمون من
آخ بابا... طاقت دوری ندارم2
دلم مبخواد یه بار دیگه سر رویزانوت بزارم
فرشته ها گریه کنید بابای ما زیر خاک
سه روز که ندیدمش غم تودلم یه عالمه2
به خدا بی بی رقیه حرفی زد
دخترا قدر بابا رو بدونید
درد بی بابایی رو نمی دونید
اونی که بابا داره غم نداره
چیزی توی این جهان کم نداره
الهی هرکی سفر کرده داره
خبر بد کسی برای او نیاره
من بابا ندارم افسرده ام
کاشکی در کرببلا مرده بودم
#پدر
با سبک دشتی
بیا زیبا گلم باباے نازم
تو بودے بعد ایزد چاره سازم
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
زده بر شیشهٔ قلبم اجل سنگ
اجل بردے یگانه دلنوازم
بگو ڪه بے پدر دیگر چسازم
دیگر ڪاشانه ام خاموش و سرده
دلم از داغ مرگش پر ز درده
پدر بر سر مرا چون سایه بان بود
غم مرگش برایم بس گران بود
فلک ڪردے عجب بے آشیانم
زدے آتش به باغ و باغبانم
فراقش نوحه خوانم تاقیامت
سفر ڪرده برو جانا سلامت
الهے قبر تو پر نورِ گردد
به مولا باب من محشورِ گردد
(صفا) خاک ڪف پاے پدر بود
چرا ڪه بر صفا او تاج سر بود
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیڪلایی
اجراے سبڪ:🎤 با نواے مداح اهل بیت استاد بختیاری
*◾نوحۂ مراسم ختم پدر◾*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلبِ زارم(2)*
*تکیه گاه عمرِ من رفته زِ دستم*
*بعدِ او از زندگی دلخسته هستم*
*ایخدا صبری بده بر این دلِ زار*
*دیگر از این ماجرا در هم شکستم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*او که بوده هر نفس اندر کنارم*
*رفته بابا و کسی دیگر ندارم*
*گشته ام گریان زِ داغ بابِ خوبم*
*اشک غم از بهر او از دیده بارم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم چون بلبلِ بی آشیانه*
*رفته است مهر وصفا دیگر زِ خانه*
*آرزوهایم همه بر باد رفته*
*دل بگیرد دائماً از او بهانه*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*گویم هر دم ای پدر داد از جدایی*
*مهربان بابای من بر گو کجایی*
*بر سَرِ قبرت بیایم حالِ مَحزون*
*من نشستم انتظارت کی میایی*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم از داغِ هجرانش گرفتار*
*رفته از دستم خدا آن بهترین یار*
*(هستی)را یاری نما یارب به اشعار*
*بابای(پرویزی)را بهرش نگهدار*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝*
1_1258829047.mp3
6.1M
#عاشقانه و دلسوز با #پدران آسمانی
#مناسب دکلمه با نی
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تو کجایی پدرم...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما پدرم.
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
پدر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن پدرم...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. ..
#نیم از عالم خاک