زمین که لطف ندارد ...
از #آسمان چه خبر ؟
خیلی دلم میخواست
آن لحظه که آن خانم...
گفت:
برادرت خوب طلبهای بود ...
حیف...که رفت ..
اگر میماند افتخار اسلام میشد ...
کم لطفیِ شما بود که گذاشتید برود ...
خیلی دلم میخواست...
آن لحظه بمیرم...
چون...هرچه نگاهش کردم نفهمیدم..
آرمان والای تو را چگونه به او بفهمانم...
یادم نمیرود اولین بار که خواستی بروی..
گفتم:
تو نیروی فرهنگیِ نظامی..نظام برای چیز دیگری برایت هزینه کرده...نرو...بگذار تا نظامیها هستند...آنها بروند بجنگند...
یادم نمیرود بهت توی نگاهت را..
گفتی:
تو زهرایی؟ تو خواهر منی؟ نه...زهرایی که میشناسم...محال است طرز فکرش این باشد ..
گفتم: میدانم...ولی نرو...تو هنوز خیلی کارها باید بکنی...اینهمه سال درس خواندی امین...بمان...بیشتر کار کن...شماها که بروید ...دیگر چه کسی علَم حوزه را راست نگه دارد...
گفتی:
فرض کن بمانم....بشوم آیت الله العظمی...یا بشوم فیلسوف قرن...
چه فایده دارد اگر این عمامه روی سرم بماند و ...
حرم بیبی زینب (سلام الله علیها) در خطر باشد؟
نه این فلسفه را میخواهم و نه این عمامه را...
یادم مانده...
برادر...
طولِ بلوار را قدم میزدیم...با حرص میگفتی نباید جلوی روحانیون را بگیرند...اشتباه است...ماها باید با عمامه در خط مقدم باشیم...
گفتم: امینجان! فرماندهاند...صلاحدیدی هست..آنها از بالا میبینند...حتما خوب نیست...
میگفتی که نه...اِلّا و بِلا اشتباه میکنند...نیرو از روحانیِ توی خط روحیه میگیرد...
عزیزم...
در اثبات نظرت همین بس...
که با حضور و دلاوریات درست توی خط مقدم...
صد و شصت نفر از قتل عام نجات پیدا کردند...
#دلنوشته #خواهر شهیــــد
یاد شهید با صلوات❤️
🌺🌺🌺🌺🌺
#دلنوشته
بسم رب الحسین...
سعید سعید زینب...
سعید سعید زینب....
سعید جان به گوشی؟؟؟😭
میخواهم دوباره برایت بنویسم،امیدوارم که از من بپذیری اش....
بیاد داری که گفته بودم دلم پیشت گیر کرده است...
فکرش را هم نمیکردم به این زودی مرا بطلبی...
امروز آمدم،نه با پاهایم،بلکه دلم پر کشیده بود سمتت،من امروز با دلم آمدم....
دلم میخواست مسیر به تو رسیدن را به نیت شهادت پیاده قدم بردارم اما
میدانستم گامهایم طاقت نمی آورند،
انگار اتومبیل در حال حرکت موری شده بود برای دانه کشیدن....
تمام مسیر را به تو فکر کردم،
به لبخندت،
به صدای شنیده شده از پشت جعبه جادویی،
با خود گفتم بگذار برسم! ب محض رسیدن کنارت مینشینمو تا میتوانم حرف میزنم،کنارت مینشینمو از گفتنیهایی برایت میگویم که..................😊
با خود گفتم میشوم شبیه به خواهری که شب و روز غُر میزند و، برادر بزرگترش با یک لبخند سرش را هم می آورد....
آمدم!
اما اگر بدانی چه شد😭😭
تمام نقشه هایم نقش بر آب شد😭😭
داداش سعید! درب ورودی را بسته بودند😭😭
هر چه نگاه کردم کسی به رویم بازش نکرد😭
میدانم بغض گلو و اشک جمع شده در چشمانم را دیدی اما ای کاش اذن دخول میدادی.
با این حال خوش به حال من!
پشت درب ماندن امروزم حکمتی داشت که فقط من میدانم و تو....
من امروز بقییع را حس کردم😭
چقدر شبیه به مادر شده بودی😭
کبوتران حَرَمت مرا به قبرستانی بردند که نه حرمی دارد و نه چراغی....😭
بقییع رفته ها خوب میدانند و خوب میفهمند؛ از پشت پنجره انتظار کشیدن روضه نمیخواهد.....😭
سرت را درد آورده ام...
ببخش مرا....
ولی دلم آرام گرفت....
راستی!
میخواهم با اجازه ات از کسی برایت بگویم که با اجازه اش دلتنگی ام را پایان داد....
همسرم.
با همان نگاه و عشق برادرانه،اگر میشود یک آمین هم برای او بگو و شفاعتش کن🤲😭😍❤🙏
#امامزاده_عباس_ساری
#شهید_مدافع_حرم_سعید_کمالی
#انتقام_سخت
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_علی_جمشیدی
#شهید_گمنام_محمد_بلباسی
#ارسالی_از_بابل
📱 Instagram.com/shahid_hajsaeid_kamali1395
@shahid_saeed_kamali
#دلنوشته شهدای خان طومان از یگان فاتحین تهران:
دلـــــــم را حوالی #خان_طومان جاگذاشته ام ...
در یک سحرگاه ِ سردِ زمستانی
همانجا که ، تسبیحات ِ نماز صبحِ مان ، ذکر ِ #یا_زینب شد ..
همانجا که ستون به سمت ِ خط ، پیش رفت و
از نقطه ی رهایی گـــذشتیم تا #باغ_زیتون ...
دلــــــــم را حوالی ِ #خان_طومان جاگذاشته ام !
همانجا که محمد آژند بر زمین افتاد ... نه ، نه ... بر #آسمان افتاد !
دلم را حوالی ِ #خان_طومان ، در کنار پیکر ِ مرتضی جاگــذاشته ام ...
کنار خنده های محمد ...
کنار پیکر مجید ... میثم ...
کنار ِ اخلاص ِ امیرعلی ...ساده گی ِ مصطفی ...
شجاعت ِ عباس و رضا .. مظلومی ِ مهدی ...
نگـــاهِ حسین ... آسمیه ... علیرضــا ...
چه غریبانه رفتند و من ، دلم را حوالی #خان_طومان جـــــاگذاشتم ،
همانجایی که قفس ِ نـَفس را شکستند و همه #جان شدند
و خدا برای من ، اینگونه رقم زد
بمانم و حسرت ِ #پرواز را به نظاره بنشینم ...
کـــــــآش و ای کاش که فرصتی هم ، برای #پریدن ِ من بود ...
.
.
#آه_شهدا 💔😔
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهید_محمد_آژند
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_میثم_نظری
#شهید_امیرعلی_محمدیان
#شهید_مصطفی_چگینی
#شهید_عباس_آبیاری
#شهید_رضا_عباسی
#شهید_مهدی_حیدری
#شهید_حسین_امیدواری
#شهید_عباس_آسمیه
#شهید_علیرضا_مرادی
#مدافعان_حرم
#لبیک_یا_زینب
#سالروزشهادتتانمبارک🕊🕊🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شلام عموجونم!☺️
خوبی؟!
اونجا بهت خوش میگذله؟!✨
تو که پیش خدایی،حتما خیلی بهت خوش میگذله!💓
ماهاییم که تا بزلگ میشیم کال های بدمون زیاد میشه و تو و امام زمان لو نالاحت میکنیم... 😔💔
عمو علی!
وختی لفتی پیش خدا... 🕊
من نبودم
اما خیلی دلتنگتم🙃💔
عمو...
میشه همیشه کمکم کنی؟
میشه هوامو تو این دنیا داشته باشی؟🌱
منم قول میدم تا دختل خوبی باشم، وختی هم که بزلگتل شدم چادل بذالم😌🧕
عموی شهیدم!
میشه تو خواب امیل علی بیای؟ 💔
من خیلی بچم اما میدونم دلش بلات خییلی تنگ شده... 🥀
میدونم کال زیاد دالی...
منم حلف زیاد دالم، مزاحمت نمیشم...🙂
فقط بلامون خیلی دعاکن...
خودت که میدونی این دنیا چه امتحان سختیه
پس کمکمون کن:) ♥️
اگه تونستی سلام مالو به امام زمان بلسون...🥀
خدافظ عمو جونم!
#دلنوشته ای از زبان ریحانه خانم، برادرزاده #شهید_علی_عابدینی🌹
@Shahid_Ali_Abedini
هدایت شده از شھیدمحمدتقےسالخورده
#دلنوشته✍️🏻
#ارسالے✉️
چشمم👀 قوت گرفت
از روزے که به جمالِ نورانیت☀️
روشن شد.🌱
هر روز به بهانه ایے #دلم
برایت تنگ💔 میشود.
زبانم حقیر است از بازگو کردنِ
#رشادت هاے تو ، پهلوانِ بی ادعا!🌿
ساعت ها سپرے شد.🕰
روزها گذشت.☀️
ماه ها به درازا کشیدند🌙
چشمانم👀 دوخته به در بود
اما نتوانستم بارِ دیگر
جمالت را ببینم.💔🌱
خود را #ملامت میکنم
که چرا در زمان حیاتِ #دنیویت🌏
سعادتِ #دیدارت نصیبم نشد.❗️
راستش #زمین🌍 ،
#حقیر بود از داشتنت
به همین علت بود که تو را
راهےِ #آسمان ها کرد.☁️
و این شد که #تصویر زیبایت😇
را
در #آسمان ها نظاره گر میشوم.🥺
من #دستانم کوتاه است
هرچقدر هم که حساب کردم
به #آسمانها نمیرسد
اما تو که دستت به من میرسد و
بر تمام امورم واقفے
مرا دریاب...💛
از طرفِ✉️✍️🏻
#ارادتمند و #نوکرت.🌿
@mohammadtaghisalkhordeh
#دلنوشته✍️🏻
تمام شد...
چند روزی است ، خورشیدِ
#عاشورا هم غروب کرده.🌒
حالا دیگر نه #حسینی هست
و نه #عباس و #اکبر و #قاسم...💔🍂
و غمی که تا انتهای تاریخ
باقی خواهد ماند تا درسی باشد برای ما…
مایی که در #عزایحسین🏴 ،
زانوی غم بغل میگیریم
اما #حسین زمان خویش را فراموش میکنیم
و یادمان میرود که «کل یوم عاشورا»…
•┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
@shahid_rahimfiruzabadi
•┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•